دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
بررسی رابطه بین ادراک برابری با تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی در بین دبیران آموزش و پرورش شهرستان ارسنجان
چکیده :
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین ادراک برابری با تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی در دبیران آموزش و پرورش شهرستان ارسنجان می باشد . در این پژوهش سؤالهای مورد بررسی عبارتند از : 1) آیا بین ادراک برابری با تعهد سازمانی رابطه وجود دارد ؟ 2) آیا بین ادراک برابری با دلبستگی شغلی رابطه وجود دارد ؟ 3) آیا بین تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی رابطه وجود دارد ؟ 4) آیا ابعاد ادراک برابری می توانند تعهد سازمانی را پیش بینی کنند ؟ 5) آیا ابعاد ادراک برابری می توانند دلبستگی شغلی را پیش بینی کنند ؟
نمونه تحقیق شامل 150 نفر از دبیران می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند . برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی ( میانگین و انحراف معیار ) و آمار استنباطی ( ضریب همبستگی ساده ، ر گریسون چندگانه و t تست مستقل ) استفاده شده است . نتایج نشان داد که رابطه بین ادراک برابری با تعهد سازمانی و رابطه بین تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی معنادار می باشد . ولی رابطه بین ادراک برابری با دلبستگی شغلی معنادار نبود. بین ابعاد ادراک برابری با تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی رابطه چندگانه وجود دارد که ابعاد ادراک برابری 14 درصد از واریانس تعهد سازمانی و 2 درصد از واریانس دلبستگی شغلی را پیش بینی می کنند .
مقدمه :
جامعه امروز ، جامعه سازمانی[1] است . امروزه ، بخش عمده زندگی ما ، در سازمانها یا در ارتباط با سازمان ها سپری می شود . هر سازمانی با انجام دادن وظایف چند گانه یا تخصصی ، هدفهای عام یا خاصی را برای جامعه و مردم آن متحقق می سازد . این هدفها و وظایف بسیار دشوارتر و پیچیده تر از آنندکه به وسیله یک فرد یا گروه کوچک تحقق پذیر و انجام یافتنی باشد ، از این رو گردش امور زندگی ، وابسته به سازمانها ، و پیشرفت و بقای جامعه تابع کار و عملکرد مؤثر آنهاست . مردم از طریق سازمانها ، کارها را مؤثرتر انجام می دهند و چگونگی عملکرد آنها ، کیفیت فعالیت های سازمانهاودر نتیجه چگونگی انجام امور و کارهای جامعه راتحت تأثیر قرار می دهد( علاقه بند ، 1383 ) .
استفاده بهینه از منابع موجود در یک سازمان به خصوص نیروی انسانی ، وجه اشتراک دیدگاه کلیه صاحبنظران علم مدیریت می باشد . و بقای دائمی یک موسسه و سازمان را منوط به بهره برداری مناسب از این منابع می دانند و معتقدند که وجود یک محیط کاری متعالی بهره وری کارکنان را افزایش می دهد ( سعیدی و نظری ، 1386 ).
یکی از نظریه های انگیزشی شغلی که در آن به طور مفصل در زمینه تعادل بحث شده است ، نظریه برابری[2] است. نظریه های عدالت از سایر نظریه ها کاملا متفاوت بوده و با ارزشهای افراد مرتبط می باشد ، تا نیازها ، باورها و یا تقویت ها ( مهداد ،1386).
در نظریه برابری گفته می شود که شخص به محاسبه نسبت بین برون دادها و درون دادهامی پردازد و حتی ممکن است با مقیاسهای متداول به محاسبه آن بپردازد و بعد آن را با برون دادها و درون دادهای افراد دیگر ، مقایسه کند . اگر این نسبت را برابر ( منصفانه ) ببیند ، رضایت شغلی و انگیزه لازم برای انجام دادن کار در او ایجاد می شود و اگر این نسبت را غیر منصفانه ارزیابی کند ، یعنی متوجه شود که دیگری با درون داد کمتر ، برون داد مشابه او را دارد ، در آن صورت ، احساس نابرابری می کند و به این نتیجه می رسد که سازمان با او منصفانه رفتار نکرده است . این احساس در او تنش ایجاد می کند و انگیخته می شود تا کمتر کار کند ، مقایسه اجتماعی یک واقعیت است و اساس نظریه برابری نیز معتبر به نظر می آید ( ساعتچی ، 1384 ) . برای ادراک برابری چندین بعد معرفی شده است :
بعد حقوق : عبارت است از عدالت ادراک شده از میزان حقوق دریافتی کارمند .
بعد کار و محیط کاری : عبارت است از عدالت ادراک شده از میزان و سختی کار ، شرایط ، امکانات و مناسبات اجتماعی محیط کار.
بعد احترام و توجه سازمانی: عبارت است از عدالت ادراک شده از میزان احترام و توجه ای که از سوی مسئولین و همکاران نسبت به یک کارمند اعمال می گردد.
بعد عدالت رویه ای : عبارت است از عدالت ادراک شده از نحوه اجرای مقررات قانونی که حقوقی را به روشنی برای کارمندان تعیین نموده اند ( استرون ،1375).
نگرش فرد نسبت به کارش نشان دهنده ارزشیابی منفی یا مثبتی است که وی درباره جنبه ای از محیط کاری اش دارد . بیشتر پژوهش هایی که اخیراً در حیطه رفتار به عمل آمده است ناظر بر نگرشهای شغلی افراد در سازمان های کاری مربوط به خودشان است ، در میان این نگرش ها واژه دلبستگی کاری[3] و یا شغلی مدت زمان زیادی نیست که وارد رفتار سازمانی شده است و تعریفی که می توان از آن ارائه داد این است که دلبستگی شغلی ( شغل را معرف خود دانستن ) به درجه یا میزانی اطلاق می شود که شخص شغلش را معرف خود و کار یا عملکردش را موجب سربلندی و کسب حیثیت و اعتبارش می داند ( رابینز[4] ، 1996، به نقل از پارسائیان و اعرابی، 1386) و شغلش را بر حسب اجزایی چون تعلق خاطر ، همنوایی و وفاداری و پذیرش اهداف و تمایل به اعمال تلاش مضاعف جهت تحقق آنها به انجام می رساند یا به عبارت دیگر اینکه فرد تا چه اندازه دل به کار می بندد و در واقع وقت خود را با شغلش سپری می کند
جهت دریافت فایل بررسی رابطه بین ادراک برابری با تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی در بین دبیران آموزش و پرورش شهرستان ارسنجان لطفا آن را خریداری نمایید