رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

مقاله نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

مقاله نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی در 24 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم پایه
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 48 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مقاله نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی در 24 صفحه ورد قابل ویرایش

نگرش های مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

آب عامل اصلی محدود کننده در کشاورزی جهان می باشد. در کل اغلب گیاهان زراعی، حتی به یک تنش ملایم از دست دادن آب نیز به دشت حساس هستند. با وجود این، چند جنس از گیاهان مختص آفریقای جنوبی وجود دارند که قابلیت بسیار بالا برای مقاومت در برابر از دست دادن آب و خشک شدن را دارند. به این جنس ها، گیاهان قیامت "resurrection Plants" گفته می شود.

ما از Xerophta viscose به عنوان نمونه گیاهان قیامت (تک لپه ای) استفاده کردیم تا ژن های مرتبط با تحمل فشار اسمزی را استخراج کنیم. چندین ژن که بصورت متمایز بیان می شوند، در سطوح بیوشیمایی و ملکولی مورد مطالعه قرار گرفتند. این ژنها همان هایی هستند که قابلیت عملکردی خوبی به اشریشیاکلی در شرایط تنش اسمزی می دهند. ما در این مقاله از این آزمایش به عنوان پایه ای برای بحث درباره نگرش های ملکولی و فیزیولوژیکی به تحل خشکسالی، استفاده خواهیم کرد.

(osmoprotectants)، آبسیزیک اسید (ABA) و عوامل رونویسی

مقدمه:

آب یک جزء مهم و اساسی در متابولیسم تمام ارگانیسم های رانده است. آب، انجام شدن بسیاری از واکنش های حیاتی زیست شناختی را بوسیله دارا بودن خصوصیاتی نظیر حلالیت، فراهم کردن محیط انتقال، سرد کردن محیط از راه تبخیر، تسهیل می کند. (Bohert et al., 1995).

در گیاهان و سایر فتواتوتروف ها، آب نقش مهمی در فراهم کردن انرژی مورد نیاز برای پیشبرد فتوسنتز دارد. ملکولهای آب، طی فرآیندی بنام اتولیز شکسته شده و الکترونهایی بر جای می گذارند که این الکترونها برای به چرخه درآوردن انرژی نوری ذخیره شده در فتوسیستم II ضروری می باشند. (Salisbury an Ross, 1992a)

یکی از پیامدهای مهم تنش خشکی، از دست دادن آب پروتوپلاسمی است که منجر به افزایش غلظت یونهایی مانند می شود. در غلظت های بالا چنین یونهایی به طور موثری مانع عملکرد متابولیکی می شوند (Hartung et al., 1998). همچنین افزایش غلظت اجزای تشکیل دهنده پروتوپلاسم و از دست دادن آب سلول باعث ایجاد وضعیت خاصی به نام «حالت شیشه ای: glassy state» می شود. در این حالت، ویسکوزیته مایع موجود در داخل سلول بیشتر می شود که در نتیجه باعث افزایش احتمال برهم کنش های مولکولی و واسرشت شدن پروتئین ها و فیوژن غشا می شوند. (Hartung et la., 1998; Hoekstra et al., 2001).

بنابراین گیاه برای حفظ تورگور سلولی و عملکردهای متابولیکی نیاز به بیان ژنهای خاصی دارد. گروه تحقیقاتی ما می کوشد گیاهان تراژنی زراعی و همچنین وحشی را که قادر به مقاوت در برابر خشکی باشند، ایجاد کند. منبع ژنها گیاهی به نام Xerophyta viscose (Baker) از خانواده Vello=iaceae است که متعلق به گروه کوچکی از نهاندانگان می باشد. این گیاه به علت قابلیت فوق العاده تحمل خشکی به «گیاه قیامت» ملقب شده است (Farrant, 2000, Gaff, 1977).

این گیاه (X. viscose) تا 5 درصد محتوای آب نسبی (RWC) می تواند آب از دست دهد و آبیاری مجدد این گیاه تقریباً به مدت 80 ساعت آنرا سیراب کرده و گیاه فعالیت های یزیولوژیکی خود را از سر می گیرد. (Sherwin and Farront, 1998).

ژنهایی که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت، شامل موارد زیر هستند: (XVPer 1 (کد کننده یک آنتی اکسیدان)، VATP1XV (کد کننده یک پروتئین زیر واحدی C مانند از آنزیم –H+ آدنوزین تری فسفاتاز)، XVGOLS (کد کننده یک گالاکتینول سنتاز)، ALDRXV4 (کد کننده یک آلدوز ردوکتاز)، XVSAP1 (کد کننده یک پروتئین متصل شونده به غشای سلولی) و DREB1A (کد کننده یک عامل رونویسی). برای تعیین اثرات ناشی از بیان این ژنها در تک لپه ای ها، آنها را به گیاه علفی بنام Digitaria sanguinalis انتقال دادیم و برای انتقال این ژنها خودمان یک سیستم انتقال طراحی کرده ایم (chen et al., 1998). سپس اگر نتایج مثبت باشند، ژنها به محصولات زراعی مانند ذرت (Zea mays) نیز منتقل خواهند شد. برای انجام چنین کاری بر روی دو لپه ای ها، ما نخست آن ژن ها را به Arabidopsis thaliana و Nicotina tobacum منتقل می کنیم.

پدیده تحمل خشکی یک پدیده پیچیده است که شامل بیان سازمان یافته ژنهای زیادی است (Walters et la., 2002) به عبارت دیگر، برای بدست آوردن گیاهان مقاوم در برابر خشکی، چند ژن باید به طور همزمان بیان شوند (Co-expression).

به عنوان مثال، بیان XVPer1، که به نظر می رسد DNA را در برابر گونه های فعال اکسیژن محافظت می کند، همزمان با بیان XVSAP1، که احتمالاً از تراوایی غشا جلوگیری می کند، همراه با بیان XVGOLS و ALDRXV4 که هر دو محافظت کننده اسمزی هستند، مجموعه ای از پروتئین های مرتبط به هم را نتیجه می دهد که با همکاری یکدیگر خصوصیت مقاومت در برابر خشکی را نتیجه می دهند.

برخی تغییرات ساختاری و فیزیولوژیکی ایجاد شده در سطح سلولها و در نتیجه در تمام پیکر گیاه از آنجائیکه پاسخ گیاهان به خشکی پیچیده و مختلف است، بنظر نمی رسد که فقط یک ژن در ایجاد تحمل خشکی نقش داشته باشد. بنابراین نیاز به درک پاسخ فیزیولوژیکی گیاهان تحت شرایط کمبود آب از اهمیت خاصی برخوردار است. (رجوع شود به Alpert and Oliver, 2002; Levitt, 1980, Walters et la. 2002 برخلاف گیاهان عادی، که پتانسیل آب را بالاتر از محیط حفظ می کنند و تلاش می کنند به فعالیت خود در دوره های کمبود آب ادامه دهند، گیاهان مقاوم خشکی یک استراتژی کاملاً متفاوت را به کار می گیرند: بافت های زنده تمام آب آزاد خود را از دست می دهند و سپس به طور آنی آب در دسترس بافت ها قرار می گیرد. این توانایی غیرعادی برای بقا در فقدان شدید آب در بافتهای زنده فقط در 100 نهاندانه مشاهده شده است (Gaff, 1977). اگر چه گیاهان قیامت ارزش اقتصادی چندانی برای کشاورزی ندارند، فهم بیشتر این پدیده می تواند نگرشهایی در مکانیسم های ممکن برای بهبود مقاومت گیاهان زراعی، ایجاد کند. در واقع روشهای زیادی وجود دارد که بوسیله آنها گیاهان مختلف به خشکسالی پاسخ می دهند (خلاصه شده در نمودار 1)

شکل 3- دیاگرام نشان دهنده عملکرد محلولهای سازگار

a) در حالت هیدراته، حضور آب برهم کنش ملکولهای ناپایدار کننده را کاهش می دهد.

b) در سلولهای تحمل کننده شوری، سنتز محلولهای سازگار به طور ترجیحی، اتصال مولکولهای ناپایدار کننده را حذف می کند و کونفورماسیون طبیعی پروتئین را پایدار می کند.

c) در سلولهای حساس، کمبود محلولهای سازگار منجر به اتصال ترجیحی ملکولهای ناپایدار کننده به سطح پروتئین می شوند که منجر به تخریب
می شود.

از ژنهای شناسایی شده از X. viscosa، در CDNA پاسخی به خشکی هستند که یک گالکتینول سنتاز (x Vgols) و یک آلدوز ردوکتاز (ALDRXV4) را کد می کنند که ممکن است اجزای مهمی در بیوسنتز محلولهای سازگار باشند.

فهمیده شده است که XVGols در برگهای X. viscosa در طی تنش شوری میزان بالای دارد. آنزیم های Gols اولین مرحله سنتز الیگوساکاریدهای خانواده رافینوز (RFDS) را اجرا می کند، کربوهیدرات های اصلی محلول که در دانه و در سایر بافتهای زنده گیاهان وجود دارد. گالاکتینول یک glactoside از myo- inosital، یک ملکول غیرعادی است که به طور خاص در گیاهان یافت می شود. بیوسنتز گالاکیتنول بوسیله galactosylransferase galactinal synthase کاتالیز می شدو که از UDP- galactcse, myo-inositol به عنوان سوبسترا استفاده می کند.

RFOها مشتقات ساکاز هستند که در آنها واحدهای گالاکتوزیل به moiety گلوکزی ساکارز از طریق پیوندهای –(1-6)، اضافه شده است. معمولی ترین آنها رافینوز تری ساکارید، stachyose تتراساکارید و verbascose پنتاساکارید است. اولین گام در بیوسنتز RFOها انتقال برگشت پذیر ریشه گالاکتوزیل از ملکول دهنده (گالاکتینول) به ساکارز است. این واکنش در تشکیل رافینوز انجام می شود که عضو اول این خانواده است و به عنوان ملکول گیرنده برای انتقال ریشه گالکتوزیل دیگر از گالاکتینول برای تشکیل STACHYOSE عمل می کند. این واکنش ها بوسیله آنزیم های رافینوز سنتاز و STACHOSE SYNTHASE به ترتیب کاتالیز می شوند. با وجود اینکه مشتقات بالاتر RFOها شناسایی شده اند، اطلاعات خیلی کمی در مورد بیوشیمی آنها موجود است.

RFOها به طور گسترده به عناون عوامل اصلی تثبت کربن در گیاهان اختصاصی شده اند. در این مطالعات بعلاوه رابطه ای را میان انباشته شدن RFOها و تنش های ناشی از سرما، خشکی و شوری مشاهده شده است که آشکار کننده نقشی برای RFO ها در سازگاری با تنش می باشد. سه ژن Gols پاخسی به تنش جدا از هفت ژن Gols در A-tholiana شناسائی شده اند. فهیمده شده است که دو تای اینها تحت تأثیر تنش خشکی و شوری بالا افزایش پیدا می کنند، در حالی که سومی بوسیله تنش سرما افزایش پیدا می کند. گیاهان A. thalian تراژنی شده که یکی از این ژنهای پاخسی به خشکی را با میزان بالا بیان می کنند، فهمیده شده است که دارای میزان بالای گالاکتینول و رافینوز هستند و نسبت به نوع وحشی گیاه تحمل خشکی بهتری را به نمایش می گذارند. این نتیجه نشان دهنده نقش های داتی برای گالاکتینول و رافینوز به عنوان محلول های سازگار می باشد. حضور چندین ژن Gols با بیان شدن بالا در پاسخ به تنش های مختلف بسیار مشابه هم است. در Ajuga reptans، دو ایزوفرم عملکردی Gols که در تثبیت کربن نقش دارند، شناسایی شده اند. ما XV Gols را به عنوان Gols دوم که از مجموعه DNA بدست مده از برگهای X. viscosa قرار گرفته در معرض تنش سرما بدست آمده است، شناسائی کرده ایم (داده منتشر نشده).

کارهای بیشتر در مورد آزمایش میزان گالاکتینول و رافینوز در طی تنش خشکی در گیاهان X. viscosa و D. Sanguinalis که Gols XV را با میزان بالا بیان می کنند، درفهمیدن تنش RFOها در تحمل خشکی مفید خواهد بود.

آلدو ردوکتازها (Ars) مونومرهای وابسته به NADPH هستند که متعلق به ابر خانواده آلدو-کتوردوکتاز می باشند. این آنزیم ما مسئول کاهش قندها به الکل های مساوی آنها هستند و فعالیت های کاتالیتیکی گسترده ای روی قندها آلدوزی و آلدهیدها دارند. ARها به عنوان آنزیم های محدود کننده سرعت در مسیرهای بیوسنتزی پلی اول خدمت می کنند و در سنتز sorbitol از گلوکز -6- فسفات از طریق واسطه sorbital-6-phosphote، نقش دارند.

در تحقیق ما آنالیز لکه شمالی و جنوبی نشان داد که AR استخراج شده از X. viscosa (ALDRXV4) درطی تنش خشکی در ان برگها بیان شده است. فهمیده شده است که میزان polyol sorbitol نیز در برگها در طی تنش خشکی بالا می رود. تجمع sorbitol در برخی گیاهان عالی تر که در معرض hyperosmcsis شدید قرار رگتفه اند نشان داده شده است. ما علاوه بر آن نشان دادیم که ARها از برگهای X. viscosa از گلوکز به عنوان سوبستر استفاده می کنند. این فرآیند مشابه آنست که ARهایی مانند ALDRXV4 از X. viscosa در بیوسنتز پلی اول در زمان تنش خشکی و با تبدیل کردن گلوکز -6- فسفات به sorbitol، عملکرد داشته باشند.

در گیاهان عالی تر بسیاری دقت تنش دهیدراته شدن، متابولیسم کربوهیدرات به نفع تبدیل سایر قندها به ساکارز، تغییر وضعیت می دهند. ما اثرات دهیدراته شدن را روی انباشته شدن ساکارز در گیاهان قیامت X. viscosa، craterostigma wilmsii, sporobolus staphinus، مطالعه کرده ایم. در همه موارد افزایش انباشته شدن ساکارز در پاسخ به تنش خشکی- البته در گونه های مختلف با درجات متفاوت- مشاهده شد که نشان دهنده نقش برای ساکارز در بدست آوردن تحمل خشکی دراین گیاهان می باشد. چنین به نظر می رسد که ساکارز به عنوان یک osmoprotectunt با مشخصات ویژه، غشای سلولی را پایدار کرده و تورگور را حفظ می کند. به عناون یک قند احیاء کننده که به آسانی قابل متابولیسم باشد، ساکارز می تواند به عنوان یک منبع انرژی متوسط در rehydration، خدمت کند.

طراحی موفق مسیرهای متابولیکی برای برخی از محلولهای ساکارز مانند glycine betaine، sprbitol mannitol، توهالوز و پروسین منجر به ارائه نتایجی از گیاهان تراژنی شده است که مقاومت افزایش یافته ای در سراسر تنش خشکی، شوری بالا وتنش سرما از خود نشان می دهند. مشابه با آن بیوسنتز محلولهای سازگار می تواند مکانیسم کلیدی باشد که گیاهان مقاوم به خشکی را در برابر اثرات تضعیف کنندهت فقدان آب در سلول، قادر به بقا می سازد. کار گذاشتن ALDRXV4 و XVGols در داخل گونه های گیاهان حساس به خشکی مانند علف تک Golsپه D. Sanguinalis، برای بررسی عملکردهای این آنزیم ها در بیوسنتز استمولیتی مفید خواهد بود و همچنین می تواند پایه ای برای ترانسفورماسیون بعدی به گونه های زراعی که زا لحاظ کشاورزی مهم هستند (مثل ذرت)، باشد.


بررسی ابعاد مولکولی و مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی

پس از ترسیم دندروگرام با کمک نرم افزار SAS شش گروه مختلف مورفولوژیک بدست آمد که تنوع موجود در آنها ارتباط زیادی با تنوع جغرافیایی نداشت تجزیه واریانس و آزمون دانکن، اختلاف معنی داری را در بین بعضی صفات در اکوتیپ ها نشان داد
دسته بندی شیمی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 11189 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 147
بررسی ابعاد مولکولی و مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

بررسی ابعاد مولکولی و مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی

چکیده

بیش از 139 گونه آلیوم در ایران گزارش شده اند که حدود 30 گونه آن بومی خود ایران هستند . در این میان Allium hirtifolium به لحاظ اینکه تاکنون تحقیقاتی از لحاظ مولکولی و یا مورفولوژیکی بر روی آن انجام نشده و تعداد تحقیقاتی که در مورد این گونه خاص در دنیا انجام گردیده, به لحاظ کمی بسیار اندک می باشد, لذا بر آن شدیم تا با جمع آوری این گیاه از نقاط اصلی رویش ان که عمدتا مناطق مرکزی ایران و خصوصاً استان لرستان است, به بررسی ابعاد مولکولی و مورفولوژیکی و فیتوشیمیایی آن بپردازیم. بررسی های ما بر روی این گونه شامل بخش های زیر می باشد:

بخش اول: جمع آوری و نگهداری مواد گیاهی

ابتدا، نمونه های گیاهی از شانزده منطقه مختلف استان لرستان جمع آوری و در مرحله بعد مرکز تحقیقات منابع طبیعی استان لرستان و همچنین پژوهشکده علوم گیاهی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی تعیین هویت گردید و سپس غده ها تا انجام آزمایشات بعدی در یخچال و دمای 4 درجه سانتیگراد نگهداری شدند.

بخش دوم: بررسی مزرعه ای

غده های آلیوم در آذرماه 1384 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سه تکرار، در هر ردیف 4 غده از هر اکوتیپ خاص به طور تصادفی انتخاب و سپس با فاصله 20 سانتی متر روی ردیف و 35 سانتی متر بین ردیف کشت شدند.

پس از رویش از سطح خاک، اطلاعات مورفولوژیکی از قبیل طول برگ، عرض برگ، ارتفاع ساقه گلدهنده، تعداد برگ، وزن متوسط غده ها در بوته، تعداد غده در بوته، مدت زمان کاشت تا سبز شدن و مدت زمان کاشت تا گل دهی، در هر بوته اندازه گیری شدند.

بخش سوم: بررسی مولکولی با تکنیک RAPD

الف) کشت در گلخانه: در فروردین ماه 1385 تعداد دو غده از هر اکوتیپ به طور تصادفی انتخاب و در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، در گلدان کشت شدند و پس از رویش از سطح خاک و پس از حدود 10 روز برگهای جوان چیده شده و سریعاً در داخل یخ به آزمایشگاه بیوتکنولوژی پژوهشکده بوعلی محل انجام آزمایشات مولکولی، منتقل گردید و در فریزر و در دمای 20- درجه سانتیگراد تا زمان انجام آزمایش نگهداری شد.

ب) استخراج DNA : با روش Doyle and Doyle یا Hot CTAB ، DNA ها استخراج و پس از استخراج با دستگاه UVTECH، مشاهده گردیده و عکس برداری شدند. با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری کیفیت DNA بررسی شد و نسبت جذب 280/260 اکثر DNA ها بین 2-8/1 بودند که نشان از کیفیت خوب DNA استخراج شده از لحاظ عدم آلودگی به پروتئین و یا DNA و پلی ساکاریدها و ... بود.

ج) PCR : با کمک 20 آغازگر ساخت دانشگاه بریتیش کلمبیا که 16 تا از آنها چند شکلی خوبی نشان دادند و براساس روش آدامز (1998),PCR انجام گردید و پس از الکتروفورز ژل اگارز 5/1 درصد و عکسبرداری از ژل ها ، با نرم افزار(NTSYS 2/02) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و براساس الگوریتم UPGMA دندروگرام رسم گردید.

بخش چهارم: بررسی فیتوشیمیایی

از آنجا که اکثر ترکیبات شیمیایی آلیوم ها ترکیبات گوگردی بوده و چیزی حدود 70 % این ترکیبات را هم آلیسین تشکیل می دهد لذا بررسی فیتو شیمیایی بر روی درصد آلیسین در اکوتیپ های مختلف انجام گردید و عصاره موجود در غده های گیاهان به روش بریتیش فارماکوپه, با مقداری تغییرات استخراج و با روش کاهش جذب در طول موج 324 نانومتر و پس از اختلاط با ماده ای به نام4 – مرکاپتو پیریدین میزان آلیسین اندازه گیری شد.

نتایج حاصل از بررسی مورفولوژیک

پس از ترسیم دندروگرام با کمک نرم افزار SAS شش گروه مختلف مورفولوژیک بدست آمد که تنوع موجود در آنها ارتباط زیادی با تنوع جغرافیایی نداشت. تجزیه واریانس و آزمون دانکن، اختلاف معنی داری را در بین بعضی صفات در اکوتیپ ها نشان داد.

نتایج حاصل از بررسی مولکولی RAPD

در مجموع از 20 آغازگر استفاده شده، 16 تا چند شکلی بسیار بالایی را نشان دادند.درصد چند شکلی تمام آنها بالای 90% برآورد گردید و مشخص شد که تمام آنها از کارایی بالایی در تشخیص ژنوتیپ های مختلف برخوردار هستند. بررسی دندروگرام حاصل از ماتریس 0 و 1 ، اکوتیپ ها را در هر 8 گروه مختلف قرار داد. در این بررسی ارتباط زیادی بین گروه بندی مولکولی و جغرافیایی یافت نگردید.

نتایج حاصل از بررسی فیتوشیمیایی

میزان آلیسین در اکوتیپ ها با هم تفاوت داشت و از 61 /0 تا 63/3 میلی گرم آلیسین در هر گرم غده تازه متفاوت بود.میزان آلیسین با بعضی صفات مورفولوژیک از قبیل وزن غده همبستگی مثبت داشت. از مقایسه نتایج بدست آمده چنین استنباط می شود که تنوع ژنتیکی در میان اکوتیپ ها زیاد بوده بطوریکه حتی در اکوتیپ های یک منطقه نیز این مسئله وجود دارد و علت این تنوع زیاد ژنتیکی ممکن است عواملی از قبیل جهش های ژنی و نیز روش های تولید مثل جنسی باشد که البته این مسئله نیاز به بررسی بیشتری دارد.

در این بررسی مهمترین روش تشخیص چند شکلی و اختلافات ژنتیکی میان اکوتیپ ها استفاده از نشانگر RAPD بود. این روش هم روشی ساده و هم دقیق است و قادر به شناسایی اختلافات کوچک ژنتیکی می باشد.

فصل اول

مقدمـه


استفاده از نشا نگرهای ژنتیک قدمتی برابر با تاریخ بشر دارد. انسانهای نخستین، حتی آنهایی که هنوز کشاورزی را فرا نگرفته بودند و برای ادامه زندگی مجبور به جمع آوری بذر و میوه گیاهان بودند، بدون آنکه خود بدانند از نشانگرهای مورفولوژیک برای شناختن و تمایز انواع بذر و میوه و جانوران وحشی استفاده می کردند و برخی را به برخی دیگر ترجیح می دادند، اما به صورت مدون و دانش مدار، شاید مندل، نخستین کسی بود که از نشا نگرهای مورفولوژیک یا نشا نگرهای مبتنی بر فنوتیپ برای مطالعه چگونگی توارث صفات در نخود فرنگی استفاده کرد (9).

تا قبل از مندل، اصلاح گیاهان به عنوان هنر محسوب می شد و گزینش بر اصول علمی استوار نبود و اصلاحگران موفق افرادی بودند که استعداد زیادتری در تشخیص تنوع موجود داشتند. با پیشرفت علم ژنتیک و علوم وابسته، اصلاح گیاهان، با این علوم مرتبط شد و دیگر هنر و مهارت به تنهایی در امر گزینش دخالت نداشت و به نژادگر بنابر اصول علمی و با تعمّد می توانست تنوع و تغییراتی در گیاهان ایجاد نماید و از این راه واریته ها و ارقام جدید با صفات دلخواه به وجود آورد. (15) استفاده از نشا نگرهای ژنتیک، خصوصاً نشانگرهای مولکولی، ابزاری برای شناسایی تنوع و نوع تنوع هستند.(5) تنوع گونه ها در محیط به توانایی تولید و پایداری آن اکوسیستم وابسته است.(9)

روش های مولکولی ابزاری مناسب برای مطالعه اثر تنوع ژنتیکی گیاهی روی پایداری اکوسیستم هاست. این تنوع را ممکن است در چند سطح مورد بررسی قرارداد. تنوع حیاتی یک اکوسیستم معمولا از روی تعداد گونه های موجود در آن مشخص می شود. ضمن اینکه تنوع درون گونه ای نیز ممکن است سهم قابل توجهی در باروری سیستم داشته باشد. روش های مولکولی، امکانات ویژه را برای ارزیابی تنوع حیاتی ارائه می دهند و می توانند روش کلیدی برای ایجاد راهبردهای حفاظتی مناسب باشند.(13)

کاربردهای علمی بیولوژی مولکولی گیاهی و استفاده از نشانگرها به طور خلاصه شامل : (13)

1- تشخیص گیاهان 2- تشخیص عوامل بیماریزا 3- شناسایی گیاهان تجاری، صنعتی، دارویی 4- بررسی فیلوژنتیکی گیاهان 5- مدیریت گیاهان وحشی 6- مدیریت منابع ژنتیکی 7- اصلاح گیاهان از لحاظ کیفی و کمی و مقاومت به بیمارها و نیز عملکرد 8- انتقال ژن و...

ذخایر گیاهی هر کشور، مهمترین منابع و ثروتهای آن کشور به حساب آمده و ممالکی که به ارزش واقعی این ذخایر پی برده اند، آنها را حتی از طلا و نفت و سایر منابع زیر زمینی با ارزش تر می دانند.

گونه های مختلف Allium دارای ارزشهای فراوانی از لحاظ غذایی، دارویی و پزشکی هستند واثرات متعدد دارویی آنها بررسی شده است و از این خواص دارویی از هزاران سال قبل در درمان بیماریهایی مثل دیابت، بیماری های قلبی و التیام سیستم دفاعی و ایمنی بدن، درمان روماتیسم و... استفاده می شده است.(10)

جنس آلیوم متشکل از بیش از 700 گونه است(61) که بیش از 139 گونه آن در ایران گزارش شده است و در حدود 30 گونه آن بومی خود ایران هستند(78) Allim hirtifolium یک گونه قدیمی و بومی ایران است که به عنوان طعم دهنده و چاشنی غذایی استفاده می شده است.(133) در سالهای اخیر استفاده همه جانبه از نشا نگرهای مولکولی در تحقیقات Allium مثل، توالی یابی DNA، بررسی سریع انواع سیتوپلاسمها و تشخیص گیاهان هیرید و استفاده وسیع در تهیه نقشه های ژنتیکی رو به افزایش است .

مشهورترین ترکیبات فیتوشیمیایی جنس Allium، ترکیبات گوگردی بوده که شاخصترین آنها که در غده ها و پیازهای خورد نشده آنها وجود دارد آلیین یا S- آلیل- (+)L- سیستئین سولفوکسید است و به دنبال خورد کردن یا پودر کردن غده ها، تحت اثر آنزیم آلیناز به آلیسین تبدیل می شود(60). هدف ما در این تحقیق بررسی تنوع موجود در اکوتیپهای A.hirtifolium موجود در مناطق زیست این گونه در استان لرستان از دیدگاه مولکولی با تکنیک (RAPD)، مورفولوژیکی وفیتوشیمیایی(آلیسین) می باشد و رابطه این نشا نگرها با هم و توانایی آنها در تعیین میزان تنوع را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

فصل دوم

گیاهشناسـی


2-1- گیاهشناسی Allium hirtifolium

Syn: Allium atropurpureum(78)

این گونه، یک گونه وحشی و پایاست. دارای پیاز تخم مرغی به قطر 4-5/2 سانتی متر. با پوشش خارجی خاکستری رنگ و متشکل از رشته ها یا الیاف جدا از هم و در حال تخریب است. ساقه گلدهنده ، بلند و 120-80 سانتی متر طول داشته و برهنه و بدون برگ می باشد، برگها خطی به اندازه 30-20 سانتیمتر، در پایین نادوانی و گود، دارای پرز سفید یا کرکهای نازک و نرم. گل ها صورتی کم رنگ یا صورتی متمایل به بنفش، مجتمع در چترهای پر گل و محدب، دمگل 6بار بلندتر از گل، گلپوش دارای تقسیمات خطی نرم و سست، تاشده، میله پرچمها کوتاهتر از گل پوش، در پایین پهن و عریض.

موسم گل: اردیبهشت ماه (11)

2-2- انتشار جغرافیایی

غرب: سنندج، باختران، همدان، الوند، اراک، اشترانکوه، خرم آباد، بخش مرکزی: اصفهان، بختیاری، فارس: دشت ارژن، کوه بیل، کاکوم.

2-3- کاریولوژی (20)

بر اساس گزارش (2002) Neriman ozhatay تعداد کروموزومهای پایه A.Atropurpureum یا A.hirtifolium، x=8 است و این گونه یک گونه دیپلوئید بوده و لذا 16=x2=n2

Allium hirtifolium

2-4- موارد مصرف A.hirtifolium

2-4-1- مصارف غذایی: (60)

این گونه در ایران تحت عنوان موسیر شناخته می شود و غده های خشک شده و یا تازه آن در مقیاس ها کم تا متوسط برای مصارف محلی و یا صادرات به کشورهای حوزه خلیج فارس بکار می روند. غده های این گونه بطور گسترده ای در ترکیبات غذایی مختلفی از قبیل ماست، ترشی، برنج، گوشت، سس ها و سالادها به عنوان چاشنی و طعم دهنده استفاده می شود.

2-4-2- استفاده در طب سنتی ایران

در طب سنتی ایران، این گونه به عنوان گیاهی شبیه پیاز شناخته شده و استفاده از آن در درمان درد معده، نقرس، ورم مفاصل، ترشح زیاد غدد چربی در روی پوست سر، درمان بیماریهای پوستی و بواسیر توصیه شده است.

از این گیاه همچنین به عنوان داروی تقویت قوای جنسی و همچنین هضم کننده غذا نام برده شده است.(7)

2-5- تحقیقات انجام شده در مورد Allium hirtifolium

تاکنون تحقیقات بسیار اندکی بر روی این گونه انجام شده است و تنها سه مورد تحقیق انجام گرفته که به طور خلاصه در زیر به انها اشاره می شود:

1- اثرات ضد تریکوموناسی آزمایشگاهی A.hirtifolium (موسیر ایرانی) در مقایسه با مترونیدازول(90) :

تریکوموناس یک انگل تک یاخته تاژک دار است که سبب بیماریهای مسری و ارثی و ایجاد تورم و التهاب در دستگاه تناسلی زنان می گردد و مهمترین و شایعترین تاژکدار بیماری زا در اروپا و امریکای شمالی است.

شیوع این بیماری در جوامع شهری با فعالیت های جنسی پر خطر و همچنین جوامع جهان سوم بیشتر اتفاق می افتد . براساس یک مطالعه آماری سالانه حدود 4/7 میلیون مورد هر ساله در جهان اتفاق می افتد. مهمترین داروی درمان کننده این بیماری در بعضی کشورها مترونیدازول است .در این تحقیق عصاره هیدروالکلی و عصاره دی کلرومتا نیک موسیر ایرانی در مخلوط 50/50(آب – اتانل) تهیه شد. حداقل غلظت مما نعت کنندگی (MIC) عصاره هیدرالکلی و دی کلرومتا نیک و همچنین مترونیدازول به طور جداگانه به ترتیب10و 5و 2mg/ml تعیین گردید. موسیر ایرانی از رشد T.vaginalis در مقدار و زمان اندک، ممانعت به عمل آورده است. اثرات ضد تریکوموناسی این گیاه را می توان به ترکیبات سولفوره الی از قبیل Allicin، ajoene نسبت داد که اثرات ضد میکروبی آنها ثا بت شده است.

2- تاثیر A.hirtifolium بر پاسخ ایمنی سلولی در موش: (59)

به پای موشهای مورد آزمایش سلولهای گلبول قرمز خون گوسفند تزریق شد که این باعث تورم پا در آنها شد، عصاره های هیدروالکلی و پلی فنولیک A.hirtifolium از تورم پا در موشها جلوگیری کرد. یعنی این مواد از پاسخ ایمنی اکتسا بی فوق الذکر جلوگیری کردند.

3- ارتباط بین ساختمان ساپونینهای A.hirtifolium و A.elburzense و خواص ضد اسپامی آنها: (23)

در این تحقیق مشاهده شد که ساپونینهای جدا شده از این دو گونه، دارای خواص ضد اسپاسمی خوبی هستند و در بهبود آشفتگی ها و اسپاسمهای دستگاه گوارش موثرند.

2-6- جنس آلیوم ( .Allium spp) (61)

2 -6- 1 - مشخصات عمومی وطبقه بندی

جایگاه این جنس و جنسهای وابسته و نزدیک آن برای مدت زمان زیادی مورد اختلاف بوده است. در طبقه بندیهای اولیه نهاندانگان (melchior-1964) در خانواده liliaceae قرار می گرفتند. بعدها ، بخاطر ساختمان گلاذین شان غالبا در خانواده Amarilidaceae قرار می گرفتند. اخیراً، داده های مولکولی، خانواده liliaceae را به تعداد زیادی خانواده کوچک که دارای منشا مشترکی هستند، تقسیم کرده است.در بیشتر بررسی های گیاهشناسی و طبقه بندیهای جدید تک لپه ایها, آلیوم و جنسهای نزدیک و مشابه آن در خانواده مجزای Alliaceae قرار می گیرند که خیلی نزدیک با خانواده Amaryllidaceae است. طبقه بندی زیر بوسیله Takhtajane در سال 1997 مورد قبول واقع شده است:

1.class liliopsidae.

2.subclass liliidae

3.superorder liliianea

4.order Amaryllidales

5.Family Alliaceae

6.subFamily Allioidae

7.Tribe Allieae

8.Genus Allium

بهرحال، سایر طبقه بندیها هنوز اعتبار خودشان را دارند و هنوز در بعضی منابع مورد استفاده قرار می گیرند. جنس آلیوم، یک جنس بزرگ از گیاهان چندساله است که غالبا خصوصیات زیر را دارا میباشند: (61)

1- اندامهای ذخیره ای زیر زمینی آنها شامل: غده ها، ریزومها یا ریشه های متورم است.

2- پیازها: معمولا در ریزومها، پیازهای حقیقی (یک یا حداکثر دو تا اندام ضخیم شده) یا پیازهای دروغین (برگهای قاعده ای متورم با مقطع ضخیم بدون دمبرگ)، با چندین پوشش که غشایی، فیبری یا چرمی هستندو دارای ریشه های یکساله یا چند ساله هستند.

3- ریزومها: متراکم شده و یا طویل شده و به ندرت به شکل رونده اند و به اشکال بسیار متنوع شاخه ای.

4-برگها: به صورت قاعده ای هستند، و ساقه گل دهنده را می پوشانند و به شکل ساقه درآمده اند.

5- براکت ها (برگچه های ریزگل): دو یا چندین عدد، و غالبا به صورت گریبان درآمدهاند .

6- گلادین: به طور متراکم و یکجا جمع شده تا چتری یا به شکل سر، از یک یا چندان گل که به صورت تنک و یا متراکم هستند، تشکیل شده است.

7- گل ها: دارای دمگل، منظم، گلپوش تحتانی و تخمدان فوقانی، و سه قسمتی.

8- گلپوش ها: در دو حلقه نسبتا متمایز، آزاد

9- پرچمها: در دو حلقه(پیچ)، گاهی اوقات در قاعده به هم متصلند که حلقه داخلی، باز است.

10- تخمدان: سه خانه، دارای 2یا تعداد بیشتری تخمک خمیده در هر خانه، گاهی اوقات دارای پیوست های متنوع (کلاله مانند و یا شیپورمانند) و به شکل کپسولهای شکوفا که از محل خط میانی برچه شکفته می شود.

11- خامه: منفرد، دارای کلاله فراهم و ظریف وندرتاً سه قسمتی.

12- بذرها: زوایه دار و یا گرد، سیاه رنگ(لایه اپیدرم متشکل از رنگیزه سیاه) طرز قرار گرفتن سلولها بی نهایت متنوع است.

2-6-2- خصوصیات شیمیایی (61)

حاوی ترکیباتی از قبیل قندها، عموما فروکتانتها و فاقد نشاسته، ودارای موادی از قبیل سیستین سولفوکسایدها که سبب بوهای خاص در هر گونه و یا گروه خاص می شوند.

2-6-3- کاریولوژی (61)

تعداد کروموزوم غالب و پایه دراین جنس در دو سطح8=x و 7=x قرار می گیرد و در هر سطحی گونه هایی پلی پلویید وجود دارد. اشکال مختلف کروموزومی و الگوهای باندی متفاوتی در بین گروه های مختلف این جنس وجود دارد. شکل، رنگ، سایز و بافت ریزومها، پیازها، ریشه ها، برگها، ساقه های گلدهنده، برگچه هایی که گلها را احاطه می کنند، گلادین، گلبرگها(عموما سفید، قرمز تا بنفش و ندرتاً آبی تا زرد)، پرچمها و بذور ممکن است بطور قابل ملاحظه ای در بسیاری از حالات متفاوت باشند. همین وضعیت در مورد آناتومی و ساختمان داخلی تمام قسمتهای یادشده گیاه ویا بین اندامهای گیاه وجود دارد. پیازچه های قاعده ای زیرزمینی و همچنین پیازچه های رویشی هوایی در تکثیر رویشی از اهمیت بسزایی برخوردارند. تا جائیکه اطلاع داریم بیشتر آلیومها، دگرگشن هستند. هیپریداسیون بین گونه ای خودبخودی علیرغم تفکری که قبلا وجود داشت، در آنها وجود دارد ولی موانع تلاقی بین گونه ای حتی در گونه های شبیه از لحاظ مورفولوژیکی نیز وجود دارد.