دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 121 |
آشنایی با دانش آموزان استثنایی
فهرست
2- پیش گفتار
3- بررسی آماری و سابقه
4- تعریف استثنایی
5- تاریخچه:-
6- در ایران-
فصل دوم: دسته بندی و تعریف و ویژگیهای بالینی
1- انواع استثنایی
2- تعریف ها:
3- علل و عوامل
4- عقب ماندگی و اختلالات ژنتیک
5- انواع سندرم ها
6- منگولیسم یا سندرم دان
7- سندرم صدای گربه و سوپرمن و کلاین فلتر
8- عوامل ناشناخته وهیدروسفال و میکروسفال
9- مسائل دوران بارداری
10- انواع بیماری ها و ضربه ها در تمام موارد
11- سن مادر و عاملRH
12- سوخت و ساز (متابولیسم
فصل سوم: عکس العمل والدین
1- انواع خانواده- پذیرنده، انکارکننده و پنهان کننده
2- ارتباط خانواده با فرزند عقب مانده
3- واکنش های گوناگون خانواده
فصل چهارم: پیشگیری
1-پیش گیری
2-برنامه ریزی پیش گیری و مشاوره ژنتیک
3-مشکلات جنسی کودکان عقب مانده ذهنی
فصل پنجم: آموزش وپرورش
1-آموزش و پرورش و توان بخشی
سخن آخر- توصیه و پیشنهادهای لازم: کلام آخر با فرجام سخن
منابع و مراجع
پیشگفتار
کلمهی بهنجار به افرادی اطلاق میگردد که در حد طبیعی و عادی گذران زندگی میکنند. از نظر عامه فردی که رفتارش چون دیگران است ومانند همه و به طور معمولی وعادی زندگی روزمره خویش را میگذراند بهنجار و طبیعی است . از نظر علمیچنانچه بهره ی هوش شخصی حدود (100)صد باشد (براساس آزمون (تست) باشد یا به عبارت دیگر سن تقویمیوعقلی (ذهنی) خود برابری کند آن فرد عادی است. برای مثال میتوان چنین گفت: چنانچه کودک 9 ساله ای از نظر عقلی نیز 9 ساله باشد و مانند کودکان 9 ساله رفتار کند و از عهدهی انجام تست های هوشی مربوط به کودکان 9 ساله برآید چنین کودکی بهنجار و طبیعی است. حال که تا حدی با کودکان و افراد بهنجار آشنا گردیدیم ببینیم پس کدام گروه از کودکان را استثنایی مینامند. از نظر آموزشی کودک استثنایی کودکی است که نیاز به تعلیم و تربیت خاص داشته باشد و از کلاس و تعلیم وآموزش عادی نتواند بهره کافی گیرد و از جنبه کلی نیز چنانچه کودکی از نظر رفتار، هوش ویا گذران زندگی نتواند چون کودکان عادی و بهنجار عمل کند و به جهتی با کودکان همسال خود تفاوتهای رفتاری وگفتاری و کرداری ویادگیری داشته باشد و از حد یک کودک عادی همسن خود خارج باشد استثنایی نامیده میشود.
بابررسی آمارهای بین المللی وتوجه به وجود متجاوز ازچهارصد میلیون(000/000/400) معلول و ناتوان در سراسر جهان وافزایش این جمعیت به میزان قابل توجهی در هر سال اهمیت تعلیم و تربیت،رفاه،اشتغال و بالاخره نحوه زندگی افراد استثنایی با تعمقی اندک آشکار میگردد. چنانچه آمارهای منتشر شده نشان میدهد، از هرده (10)نفر مردم، مردم جهان یک نفر شناخته یا ناشناخته با معلولیت یا کمبودی درگیر است و حدود پنج درصد کودکان، در سراسر این جهان پهناور دچار نقصی جسمییاذهنی هستند و درصد قابل توجهی از این عده نیاز به آموزش ویژه و مراقبت های خاص دارند. این واقعیتها و حقایقی نظیر وجود نارساییهایی از جمله سوء تغذیه، جنگ، سست شدن و ازهم پاشیدگی بنیاد خانوادگی وکافی نبودن بهداشت ودرمان در برخی از نقاط جهان نشانگر از دیار کودکان استثنایی ودر نتیجه نیاز به توجه عمیق تر به این مسئله است. هر قدر جامعه ای در برابر افراد معلول و استثنایی احساس مسئولیت بیشتر نمایند ومنابع مالی و انسانی زیادتری را به این امر اختصاص دهد، آن جامعه دارای فرهنگ و اقتصادی پیشرفته تر است. امروزه سرمایه گذاری وخدمت به گروههای مختلف استثنایی را نمیتوان صرفاً عملی نیکوکارانه ونوع دوستانه دانست زیرا این مسئله ای جدی، اساسی، مهم، انسانی و تخصصی و علمیاست.
زندگی میلیون ها انسانی که به هر دلیل از نقایصی برخوردار گردیده اند درمیان است. تأمین آینده آنان، آموزش و پرورش ورفاه آنها مطرح است واین گروه با توجه به نوع معلولیت و توانایی خود نیاز به حرفه وکاری مناسب دارند از طرفی خانواده چنین کودکانی رانیز نباید از نظر دور داشت زیرا آنان هم درمعرض صدمات ومشکلات ناشی از معلولیت فرزند خویش هستند پس چنین عمل بزرگی احتیاج به برنامه ریزی، تحقیق وداشتن افراد متخصص دارد. نهادهایی باید از آنان حمایت کنند ولی ترحم هرگز. موسساتی باید برای آنان برنامه ریزی نمایند و امکانات آموزشی، رفاهی و کاریابی فراهم آورند.
و آموزش وپرورش آنان باید متناسب با معلولیت وتوانایی آنان باشد.
اصولاً اگر پذیرای این نظریه علمیباشیم که هر انسانی حتی دربالاترین سطوح هوشی امکان دارد درباره ای از فعالیتها در حدی متوسط و حتی کندتر از دیگران باشد ویا معلولیت دریکی از تواناییها برای هیچ فردی نمیتواند مانع پیشرفت او درسایر جنبه ها گردد باید قبول کنیم که بطور کلی آموزش وپرورش صحیح وکمال مطلوب، آموزش وپرورشی است که بر اساس توجه به خصوصیات فردی و تواناییهای افراد برنامه ریزی شده باشد. پس درآموزش و پرورش کودکان استثنایی نیز شناخت تواناییها وکفایتهای کودکان استثنایی اهمیتی ویژه دارد و برنامه ریزیهای آموزشی باید باتوجه به همین تواناییها انجام پذیرد. اگر چنین کنیم و با توجه به تواناییهای کودکان استثنایی برنامه ریز آموزشی انجام گیرد. از کودکان استثنایی نه تنها میتوان افرادی خودکفا، بلکه افرادی با بازده اقتصادی ونقش آفرین برای جامعه تربیت کرد ودرآن صورت است که نه تنها کودکان وافراد استثنایی از زندگی آسوده ومرفهی برخوردار خواهند شد بکله اجتماع نیز به آنچه درباره آنان انجام داده است. مفتخر خواهد بود. بدون شک جامعه ای آسوده خواهد زیست که معلولان آن از آسایش ورفاه کامل برخوردار باشند و دمکراسی وعدالت واقعی زمانی تحقق پیدا میکند که همگان متساوی (در حد توانایی) از نعمت های موجود بهره مند باشند وتفاوتی بین کودک عادی، تیز هوش یا معلول وجود نداشته باشد. (از نظر ارزشی)
" تاریخچه "
"معلول"
در مورد تاریخچه کودکان استثنایی باید گفت این پدیده قدمتی همپای تاریخ بشر دارد. چه، از همان آغاز پیدایش انسان، عوارضی از قبیل اشکالات ژنتیک، اختلالات دوره جنینی، اشکالات زایمان، بیماریهای بدو تولد وغیره، ایجاد معلولیت میکردند.
درباره ی تاریخچه طرز تفکر افراد عادی نسبت به معلولین و عقب مانده ذهنی نیز شواهد علمیزیادی در دست نیست.چیزی که تا حدی مشخص است این که این چنین افرادی درگذشته کمتر مورد توجه بوده اند.فقط دربرخی نوشته های دینی و پزشکی به چنین افرادی اشاره شده است.
"بقراط" حکیم یونانی به ضایعات مغزی این افراد وارتباط این نقیصهها با کمبود های هوشی اشاره میکند.
"درقوانین "اسپارت" مواردی گنجانده شده بود که کشتن و از بین بردن معلولین از جمله عقب ماندگان ذهنی را مجاز و حتی لازم تشخیص داده بودند.
"در آسیا" برخلاف "اروپا" این افراد بیشتر مورد توجه ولطف بوده اند. درآئین در کنفوسیوس معلم و فیلسوف چینی و همینطور دردین پیامبر ایرانی زرتشت به روشنی خواسته شده است که مردم با عقب مانده های ذهنی، رفتاری انسانی داشته باشند ونیز دردین یهود مسئولیت جرم و جنایت از عقب مانده های ذهنی برداشته شده است. در دین مبین "اسلام" نیز طی اشارات مکرر در کتاب آسمانی و همچنین سخنان پیامبر بزرگوار وائمه اطهار به توصیه هایی درزمینه ملاطفت و همیاری معلولان برمیخوریم.
جهت دریافت فایل آشنایی با دانش آموزان استثناییلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
بررسی ارتباط بین نیمرخ روانی و عود بیماری اعتیاد
مقدمه:
امروزه پدیده وابستگی دارویی یکی از معضلات بزرگ جوامع بشری است که توجه روانپزشکان، جامعه شناسان و حقوقدانان، روانشانسان و علمای تعلیم و تربیت را به خود اختصاص داده است این موضوع نشان می دهد که پدیده اعتیاد یا سوء مصرف مواد دارای ابعاد چندگانه است که در بروز و شیوع آن دخیلند، بنابراین در مبارزه با اعتیاد چنانچه یکی از عوامل مد نظر قرار گیرد و از سایر عوامل چشم پوشی شود فرض بر آنکه آن عامل تأثیر مثبتی نیز در جلوگیری از اعتیاد داشته باشد. عوامل دیگر تأثیر عامل مورد نظر را کاهش خواهند داد.
یکی از عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم اعتیاد عامل فردی می باشد که نظر بسیاری از محققان را جلب کرده است و بر همین اساس تحقیقی که وایلتت [1] در سال 1962 انجام داد بر عامل فردی و ویژگیهای شخصی معطوف بود که نشان داد افراد معتاد در مقایسه با غیر معتاد نیمرخ روانی غیر عادی تری دارند. از طرفی جیر[2] در سال 1990 به این نتیجه رسید که افرادی که اختلال روانپزشکی دارند 7/2 مرتبه بیشتر از افراد فاقد اختلال سوء مصرف مواد را نشان می دهند.
ویکلرراسور[3] نیز در سال 1953 یکی از قواعد کلی اعتیاد را از نظر روانی بیان کرد که اعتیاد می تواند با مشکلات شخصیتی فرد همبستگی داشته باشد.
(فرجاد 13740).
با توجه به اینکه یکی از عوامل مؤثر در وابستگی دارویی می تواند عوامل فردی و ویژگی های شخصیتی داشته آنچه در این زمینه مورد توجه است این است که آیا این عامل می تواند ارتباطی با بازگشت مجدد معتادین درمان شده داشته باشد؟
بنابراین در این پژوهش با این مسأله روبه رو هستیم که آیا نیمرخ روانی افراد با مصرف مجدد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ آیا نیمرخ روانی با دفعات مصرف مواد بعد از سم زدایی رابطه دارد؟ نیمرخ روانی معتادین آیا در گروهی که بعد از سم زدایی مصرف مجدد داشتند با گروهی که مصرف نکردند تفاوت دارد؟ تا بر حسب رابطه بتوانیم این عامل را در درمان و پیشگیری مورد توجه قرار بدهیم.
بیان مسأله:
وابستگی روانی عبارت است از یک حالت خاص که به وسیله ولع و احساس اجبار شدید در ادامه مصرف یک دارو و یا ماده مخدر شخص می گردد و این احساس دلع معمولاً به خاطر استفاده از لذت و اثرات دلخواه آن است بنابراین وابستگی روانی علاوه بر نوع ماده مصرفی به حالات روحی و روانی فرد مورد نظر هم مربوط است.
یکی از مشخصات برجسته وابستگی روانی Craving (اشتیاق) است که عبارت است از یک تمایل بسیار شدید و غیر عادی نسبت به مصرف ماده مخدر که تقریباً به ندرت می توان چیز دیگری را جایگزین آن نمود در بالاترین و شدیدترین درجه اشتیاق ممکن است فرد هر اقدامی را به منظور تأمین و تهیه مواد انجام دهد که این قسمت به عنوان رفتار کلیشه ای و قالبی معتادان شناخته می شود.
تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از عوامل در علت شناسی و تداوم اعتیاد دخالت دارند که یکی از عوامل می تواند جنبه های روانپزشکی اعتیاد باشد بیشتر شواهد روانپزشکی مبیّن این حقیقت است که اعتیاد به مواد مخدر به ویژه هروئین می تواند ناشی از اختلالات عمده و شدید روانی و یا شخصیتی باشد تحقیق وایلتت[4] در سال 1962 همین نظریه را تأئید کرد که نیمرخ روانی معتادها متفاوتتر و غیر عادی تر از افراد سالم است.
تحقیق جیر[5] نیز در سال 1990 نشان داد که افراد مبتلا به بیماریهای روانی مشکلات مربوط به داروها را بروز بدهند
جهت دریافت فایل بررسی ارتباط بین نیمرخ روانی و عود بیماری اعتیاد لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 190 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 105 |
نظارت مدارس
نظارت یکی ازحلقه های مفقودهء نظام آموزشی است ولزوم آن درهرزمان ودرهر رده آموزشی احساس میشودوبه منزله یک فراینددائمی بایددرمدرسه نقشی ایفاکندتاکارگزاران مدرسه از امکانات موجودبه نحومطلوب استفاده کنندوبهبودکیفیت راسرلوحه کارخودقراردهند. نظارت بهبودواصلاح شیوه های کلاس داری وتدریس معلم وکلیه اعمالی است که دریک آموزشگاه انجام میشود.نظارت در امرتعلیم وتربیت چیزی نیست که دریک مرحله اززمان انجام شودوسپس به آن توجهی نشود،بلکه فرایندی است که دائمابه آن نیازاست ودرهرزمان باالهام ازتجارب گذشته نیاز به آن بیشتراحساس میشود.
نظارت و راهنمایی آموزشی اززمان پیدایی نظامهای آموزشی به سبک جدید جزء وظایف مهم مدیران مدارس بوده است تقریبا در نظامهای آموزشی به دلیل اهمیت مساله آموزش و یادگیری و تاثیر مطلوب آن در آموزش و پرورش جوانان نظارت در تعلیم و تربیت جز لا ینفک نقشهای سازمانی محسوب میشود.درنظامهای آموزشی اغلب کشورهاهدف ازقراردادن نقش نظارت به طوررسمی،حل وفصل مسائل و مشکلات آموزشی معلمان اصلاح فرایند تدریس و یادگیری و ارتقای کیفیت عملکرد معلمان و درنتیجه دانش آموزان است.
طرح نظریه ها واندیشه های نو و روشهاو الگوهای جدید تدریس آموزشی در آموزش و پرورش از طرف صاحبنظران و متخصصان و معلمان با هدف ارتقای کیفیت عملکرد معلمان و مدیران و دانش آموزان ، کاهش افت آموزشی ، جلوگیری از اتلاف وقت و از دست دادن فرصتها و ارتقاء و حفظ نتایج مطلوب آموزشی و کاهش هزینه هاو جذب مشارکتهای مالی و ارتباط با اولیاء و متخصصان آموزشی ، ضرورت نظارت آموزشی را بر مسؤلان و مدیران آموزش وپرورش بیش از پیش آشکار ساخته است .
در مدارس ما متاسفانه با اینکه نظارت آموزشی از وظایف کلاسیک مدیران آموزشی تلقی می شود وبا این حال آنان به علل گوناگون برای اجرای این وظیفه تلاش نکرده و نمی کنند . در نتیجه مسائل و مشکلات آموزشی معلمان همچنان لاینحل باقی مانده است مدیران مدارس در چهارچوبهای فعلی و با روشهای کنونی توانایی پاسخگویی به مسائل ومشکلات معلمان و رفع نیازهای آنان را ندارند .از یک طرف مدیران مدارس به ایفای نقش نظارت علاقه ای نشان نمی دهند واز طرف دیگر اکثرمعلمان نظارت بوسیله مدیرانشان را نوعی مداخله یا ایجاد مزاحمت در کار خود تلقی می کنند و اصولا از این کار بیمناکند یا تصور می کنند که نیازی به اصلاح کارخود ندارند .در نتیجه هیچگاه مدیران و معلمان تصور مثبتی از نقش یکدیگر در ذهن نداشته اند تا بتوانند با هدف رفع مسائل و مشکلات آموزشی معلمان ارتباط و همکاری نزدیکی با هم داشته باشند عدم توجه به اهمیت نقش نظارت و طرح اندیشه ها و روشهای نو در مدارس بتدریج موجب شده است که الگوهای سنتی و غیر مؤثر آموزشی همچنان سبک وسیاق جاری و مسلط در مدارسمان باشد و سرانجام اینکه برای کسب نتایج مطلوبتر آموزشی، نو اندیشی، نو گرایی و نو آوری مورد آزمایش و تجربه قرارنگیرد .
بیان مساله :
امروزه ، آموزش و پرورش در تمام کشور ها از اهمیت و ارزش قابل ملاحظه ای برخوردار بوده و نقش آن در رشد وتوسعه اقتصادی اجتماعی ، فرهنگی وسیاسی غیر قابل انکارمی باشد . بدین جهت صاحب نظران تعلیم وتربیت اعتقاددارندکه کارکنان آموزشی منجمله مدیران و معلمان بایستی برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده از شایستگیها و آمادگیهای خاصی برخوردار باشند. از طرف دیگر به سبب رشد بی رویه جمعیت ،هجوم سیل آسای دانش آموزان به محیطهای آموزشی وبه تبع آن اجباردر به کارگیری معلمان فاقد تجربه و یا آمادگیهای لازم در زمینه تدریس و اداره کلاس و عدم توجه به لزوم استفاده از امکانات تجهیزات آموزشی در آموزشگاه و هم چنین عدم اجرای مناسب برنامه های آموزشی و ارزشیابی منظم عملکرد معلمان و کارکنان آموزشگاه و عدم ارائه باز خورد صحیح به آنها ، امکان تحقق کامل هدفهای آموزشی را مورد تردید قرارداده است
از این رو به منظوررفع مشکل مزبور، در کنار عوامل متعددی که مطرح هستند نظارت در آموزش و پرورش از جایگاه ویژه ای برخوردارمی باشد و با توجه به اینکه می دانیم امر نظارت در آموزش و پرورش از وظایف بسیار مهم مدیران می باشد واز به انحراف کشیده شدن مسیر آموزش جلوگیری می کند . اگر نظارت دقیق ومنطقی باشد در حین آموزش اصلاحات مورد نظر را در هر آموزشگاه بوجود می آورد با این وجود امر نظارت جهت بهبود بخشیدن به کار آموزش بسیار مفید می باشد .
اهداف تحقیق :
1ـ شناخت دیدگاه مدیران مدارس در خصوص نحوه نظارت آموزشی .
2ـ شناخت وضعیت نظارت مدارس از سوی کارشناسان ادارات آموزش و پرورش و تعیین نقاط ضعف و قوت آن .
3ـ بررسی میزان استقبال کادر آموزشی مدارس از نظارت کارشناسان .
4ـ بررسی میزان تاثیر نظارت بر رشد کمی و کیفی آموزش .
5ـ ارائه پیشنهاداتی جهت بهبود امرنظارت بر اساس یافته های پژوهشی .
6ـ بررسی میزان تاثیر اعمال نظارتی مدیران مدارس بر افزایش کار آیی .
7ـ آشنایی مدیران مدارس با انجام فعالیتهای نظارتی .
8ـ آشنایی با کیفیت اجرایی برنامه های آموزشی .
9ـ ارائه بازخورد بوسیله مدیر به دبیران در مورد نتایج امتحانات دانش آموزان .
10ـ اشنایی مدیران با چگونگی تخصیص منابع مالی آموزشگاه .
11ـ دستیابی به اطلاعات مورد نیاز در خصوص نظارت بر کار آموزشگاه .
سوالات تحقیق :
1ـ آیا بین نظارت مدیر بر اجرای برنامه های آموزشی مصوب و ارائه شده از طرف وزارت آموزش و پرورش بر عملکرد آموزشی مدارس رابطه وجود دارد ؟
2ـ آیا بین ارزیابی و بررسی نتایج امتجانات دانش آموزان و ارائه بازخوردبه دبیران و معلمان برعملکرد آموزشی مدرسه رابطه وجوددارد؟
3ـ آیا بین نظارت مدیر بر چگونگی تخصیص منابع مالی و امکانات فیزیکی مدرسه بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی مدرسه را بطه وجود دارد ؟
4ـ آیا بین ارزشیابی منظم عملکرد معلمان و ارائه بازخورد به آنها بر عملکرد آموزشی مدرسه رابطه وجود دارد ؟
متغیرهای تحقیق:
متغیرعبارت است از ماهیتی که ارزش های مختلف راقبول کند .به عبارت دیگرمتغیرچیزی است که تغییر می یابد .
در یک تعریف کلی ترودقیق تر متغیر عاملی است که ارزش های مختلفی را به آن نسبت می دهند . مثلاً متغیر«قد» یا «سن»هرکدام عاملی است که ارزش های عددی را بدان منسوب می کنیم . با توجه به مثال بالا متوجه می شویم که متغیرها دارای انواعی هستند و می توان این انواع مختلف را از طریق دو گروه مورد مطالعه قراردهیم . که عبارتند از : 1- متغیر مستقل 2- متغیر وابسته . که در این پژوهش متغیر مستقل و وابسته را تعریف می کنیم و سپس متغیرهارا دراین پژوهش مشخص می کنیم .
1- متغیر مستقل : به متغیری گفته می شود که ازطریق آن متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی می شود به این متغیر،متغیرمحرک یا درون دادگفته می شودومتغیری است که توسط پژوهشگراندازه گیری ،دست کاری یاانتخاب می شود تا تأثیریارابطه آن بامتغیردیگری اندازه گیری شود متغیرمستقل ،متغیرپیش فرض است به این معنی که این متغیر مقدمه ومتغیروابسته نتیجه آن است .
در این پژوهش متغیر مستقل عبارت است از : میزان فعالیتهای نظارتی مدیران مثل کنترل ، نظارت ،بررسی ،تجزیه و تحلیل ، مدیریت و ... .
2- متغیر وابسته : متغیر پاسخ ،برون دادیا ملاک است وعبارت است ازوجهی یا جنبه ای از رفتاریک ارگانیزم که تحریک شده است .متغیر وابسته متغیری است که مشاهده یا اندازه گیری می شود تا تأثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص شود .
که در این پژوهش متغیر وابسته عبارت است از: عملکردآموزشی مثل :نتایج امتحانات میزان درصدقبولی دانش آموزان نرخ گذر،پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و... .
3- متغیرهای مداخله گر: متغیری است که به صورت فرضی ،برپدیده مشاهده شده تأثیر می گذارد ولی قابل مشاهده واندازه گیری و دستکاری نیست و تأثیرآن باید از طریق تأثیرمتغیرهای مستقل و تعدیل کننده بر رویدادهای قابل مشاهده مشخص شود .
ودراین پژوهش متغیر مداخله گر عبارت است: از قوانین و مقررات که فعالیتهای نظارتی مدیررا محدودمی کند .
تعاریف عملیاتی
تعریف نظارت: [1]
در فرهنگ فارسی عمید «نِظارت به معنای زیرکی و فراست : نَظارت به معنای عمل ناظرومقام او ومراقبت در اجرای امری ».
در فرهنگ تعلیم وتربیت نظارت و راهنمایی این چنین تعریف شده است :
«کوششهای مسئولان منتخب مدرسه برای راهنمایی و هدایت معلمان ودیگر کارکنان آموزشی در اصلاح وضع آموزش و روشهای تدریس که مستلزم تحریک رشد و پیشرفت حرفه ای معلمان ،انتخاب هدفهای آموزشی و تجدید نظردر آنها ، مواد آموزشی ، روشهای تدریس و ارزشیابی آنهاست » {گود1973}.[2]
جهت دریافت فایل نظارت مدارس لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 47 |
موانع مهرورزی و عوامل خشونت
ترور و تروریسم و نگاهی به ریشههای آن
جنگای تاریخی قدمتی به قدمت تاریخ انسان دارند. از زمانی که مالکیت در تاریخ بشر آغاز شد و از زمانی که انسان متوجه گردید که میواند دیگری را استثمار کند و یا با توسل به زور دیگر انسانها را به خدمت خود درآورد، جنگها هم شروع شدند. ابتدا در اشکال ساده و ابتدایی بود، اما به مرور شگردهای استثمارگران و ستمگران پیچیدهتر شد تا استثمارگری و دیکتاتوری به یک نظام جهانی تبدل شد. استثمار انسانها از اشکال ساده گسترش یافت و جوامع را به جوامع طبقاتی تبدیل کرد. طبقهای طبقهی دیگر را اجیر خود ساخت و پس از آن به استثمار خلقها و ملتها انجامید تا لاجرم یک چهارم جهان به استثمار سه چهارم جهان خاکی پرداخت. این پروسه طولانی استثمارگری موجب گردید که جبههای تاریخی بین ستمگر و استثمارگران در یک طرف و ستمکشان و مستضعفین در طرف دیگر بوجود آید و مبارزه تاریخی خونینی را پدید آورد.
جنگ ها اساساً موجب گردیده است که حیات انسانها مورد تهدید قرار گیرد و با خودش دنیایی ویرانی، فلاکت و پریشان خاطری و گرسنگی و بیماری به همراه آورد. با این وصف در اکثر مواقع جنگها، از طرف طبقات استعمارگر و تجاوزگران بر طبقات تحت استثمار و یا ملتهای تحت ستم تحمیل میشود و آنان مجبور میشوند برای رهایی خود از زیر فشار استعمار و غارت و یا نجات خود از زندان سلطه و استعمار و برای احقاق حقوق خود به قیام برخیزند. بنابراین جنگها را نمیتوان تماماً محکوم کرد، بلکه بایستی آنها را با هدف و جهتی که تعقیب میکنند، ارزیابی کرد. اگر جنگ بین دو جبههای هست که هر دو کسب قدرت بیشتر میجنگند، این جنگ محکوم است و به جز ویرانی و نابودی چیزی دربرندارد و از این قبیل است جنگهای بین قدرتهای استعمارگر، جنگ بین فاشیسم و سرمایهداری، جنگ بین دو بلوک شرق و غرب. اگر جنگ، جنگی کور بین دو مذهب ارتجاعی و فناتیک است که هر دو جهت تحمیل خود به دیگری است، این جنگ نیز محکوم است و نتیجهای به جز نابودی و حرمان و فلاکت برای تودهها ندارد، اما اگر ملتی قیام کند تا متجاوزی را از سرزمین خود برانند و در این راه کشته شوند و میکشند، این جنگ محکوم نیست. اگر خلقی قیام میکنند تا ستم طبقهای بر طبقهی دیگر را محو کنند، این قیام عین عدالت است.
امروز اگر امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا جهت گسترش سلطه اقتصادی و سیاسی خود جنگهای ناخواستهای را بر ملتهای تحت غارت تحمیل میکند و اگر رژیم متجاوز و اشغالگر اسرائیل برای گسترش سرزمینهای اشغالی به ترور و کشتار دست میزند، این اقدام به مثابه یک اقدام ضد بشری محکوم است، اما اگر کودکان فقیر فلسطینی برای راندن متجاوز و ویرانگر، با سنگاندازی به جنگ با توپ و تانک و موشک میروند این امر یک اقدام انسانی، عادلانه و مشروع و مقدس است، زیرا او از حق حیات و زندگیاش در مقابل آنانی که به نابودی وی کمر بستهاند، دفاع میکند. امروز براثر تبعیضات آشکاری که توسط نظام سراپا تبعیض امپریالیستی بر جهان حاکم است، انسانهای روی زمین به انسانهای درجه اول و دوم تقسیم شدهاند. آنانی که در کشورهای متروپل و سرمایهداری و کشورهای جهان سیر می کنند، انسانهای دست اول و دست چهارم جمعیت روز زمین که در ممالک تحت غارت هستند، انسانهای دست دوم محسوب می شوند. قیمت انسانهای دست اول و بهای خون آنان به قیاس سلطهگران جهانی، بسیار گرانتر است، به همین خاطر بهای خون یک وزیر جنایتکار و فاشیست اسرائیلی، معادل جان دهها فلسطینی است.
موقعی که رهبر جنبش آزادیبخش برای آزادی فلسطین توسط تروریستهای اسرائیلی کشته میشوند، رسانهها و دولتهای اروپائی از آن به مثابه یک اقدام عادی و محقانه یاد میکنند، اما موقعی که وزیر دست راستی اسرائیل کشته میشود منابع خبری امپریالیستی این اقدام را یک اقدام تروریستی مینامند. موقعی که خانههای فلسطینی با توپ و تانک بر ساکنانش آوار میشود، آنان این اقدام را ترور مینامند، اما موقعی که یک جوان به لب رسیده فلسطینی به بدن خود بمبی میبندد تا به تلافی جنایات و تجاوزات اسرائیلی تعدادی از اشغالگران را نابود سازند، او تروریست لقب میگیرد. این امر خود نشان میدهد که استراتژی و سیاست امپریالیسم خبری بر یک تبعیض آشکار استوار است. امروزه آنکس و یا کسانی که علیه منافع غارتگران دست به اقدامی میزنند، تروریست نامیده میشوند، اما آنانی که بمبهای خوشهای و موشکهای ویرانگر را شب و روز بر سر مردم بیپناه میریزند، عاملان «عدالت بی پایان قرن» لقب میگیرند!
جهت دریافت فایل موانع مهرورزی و عوامل خشونت لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 233 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 231 |
مقایسه عملکردهای اجرائی بیماران مبتلا به اختلال سلوک با افراد سالم
چکیده
مقدمه و اهداف :اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان یک بیماری شایع ومهم است که عواقب منفی مهمی را برای فرد ، خانواده و جامعه در بر دارد وبار زیادی را بر سیستم مراقبت های بهداشت روانی تحمیل می کند. به این دلایل ، تحقیق در مورد زمینه های علی این بیماری ( و به طور خاص زمینه های عصب روانشناختی آن )همواره یکی از اولویت های تحقیقاتی روانپزشکی کودکان و نوجوانان به شمار می رود که می تواند با ارتقاء شناخت ما از فرایند های زمینه ای ایجاد بیماری ، جهت گیری های تشخیصی – و نهایتا در مانی – را بهبود بخشد. با توجه به مجموعه محدودیت های مطالعات قبلی، این مطالعه بادر نظر داشتن یک پارادیم شایع در عصب – روانشناسی این پدیده (اختلال عملکرد قشر پیشانی مغز ) ، کارکرد های عصب – روانشناختی مرتبط را در یک جمعیت ایرانی از کودکان ونوجوانان مبتلا به اختلال سلوک مورد بررسی قرار می دهد.
روش اجرا: این مطالعه ، یک بررسی مورد – شاهدی است ؛ که طی آن یک گروه 25نفره از افراد مبتلا به اختلال سلوک و ADHD همزمان در مقابل 20 بیمار مبتلا به ADHD خالص و 20فرد سالم مورد مصاحبه بالینی ، مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته (k-SADS)و تست هوش ریون قرار گرفتند . افراد واجد شرایط مطالعه ، توسط شاخص های انتخابی از مجموعه ی KANTAB (شامل IED,SOC,SWM) وتعداد دیگری از تست های عصب-روانشناختی (شامل آزمون قمار آیوا و آزمون برو/ بایست ) مورد بررسی قرار گرفتند . ضمناًشدت خشم وانواع آن براساس نمرات AARSونیز شدت پرخاشگری (براساس AQ )وشدت علائم ADHD بر اساس نمرات کانرز والدین تعیین گردید؛ ودر نهایت نتایج بدست آمده(براساس نمرات هر یک از تست های خاص عصب – روانشناختی ) با استفاده از آزمون ANOVA در نرم افزار SPSS مورد مقایسه آماری قرار گرفتند.
نتایج : در آزمون SOC گروه اختلال سلوک و ADHDهمزمان در مجموع بدترین عملکرد را داشت و گروه ADHDخالص دارای عملکرد میانه ای بود. اختلالات مشاهده شده در زمان فکر کردن اولیه در مسائل 2 و 5 حرکتی، حرکات متوسط در مسائل 3 و5 حرکتی و میزان فکر کردن بعدی در مسائل 3 حرکتی و مسائل حل شده با حداقل حرکات، بود. در اجرای آزمون SWM نیز اختلال عملکرد گروه اختلال سلوک و ADHDهمزمان در بعضی از شاخص ها ( بلوکهای چهار و شش جعبهای) و عملکرد میانه در گروه ADHD مشاهده گردید. اجرای آزمون IED نشان دهنده اختلال عملکرد نسبی گروه اختلال سلوک و ADHDهمزمان در مجموع خطاها و نیز مجموع تریالها بود. عملکرد میانه گروه ADHD و فقدان عملکرد افتراقی در مراحل داخل بعدی و خارج بعدی نیز نشان داده شد. اجرای آزمون IGTنشان دهنده نمره منفی همه گروها در شاخص و تردید به طور قابل ملاحظه کمتر گروه گروه اختلال سلوک و ADHDهمزمان نسبت به گروه کنترل سالم برای انتخاب از دسته کارتهای A بود. یک تمایل عمومی به انتخاب از دسته کارتها یD و B نیز مشاهده شد. اجرای آزمون برو/ بایست: نشاندهنده اختلالاتی قابل ملاحظه در زمان واکنش به تریالهای برو و زمان واکنش غلط درتریالها ی بایست در گروههای بالینی در بعضی از واریانتها بود. خطاهای Commission نیز در یک واریانت در گروه اختلال سلوک و ADHDهمزمان بیشتر از گروه کنترل سالم بود. عملکرد گروههای بالینی هم جهت (ولی نه با یک شدت) بود.
نتیجه گیری : براساس جمعبندی این مجموعه یافتهها ی حاصل از مطالعات قبلی با یافتههای مطالعه حاضر، ما اختلال سلوک وADHD همزمان را به عنوان یک اختلال خاص در طیفی که یک سوی آن بهنجاری و یک سوی دیگر آن رفتارهای ضداجتماعی شدید به همراه ADHDاست، پیشنهاد میکنیم. به این ترتیب شاید اختلال سلوک وADHD همزمان را بتوان نوعی شدیدتر از اختلالADHD تلقی کرد و یا ADHDرا نوعی خفیفتر از اختلال سلوک به همراه ADHDتلقی نمود. این فرضیهای اولیه است که البته آزمودن آن نیازمند مطالعات گستردهتر و کاملتر بعدی میباشد.
فصل اول
کلیات
مقدمه وبیان مسئله
اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان یک بیماری روانپزشکی مهم وشایع است که به طور متوسط 5% از افراد جمعیت عمومی را درگیر میسازد(1) و طیف اختلالات مرتبط با آن یکی از شایعترین مشکلاتی هستند که موجب ارجاع به درمانگاههای روانپزشکی کودکان و نوجوانان میگردند (2). مشکلات ناشی از این بیماری هم خود فرد،هم خانواده و هم جامعه را درگیر میسازد (4-3) و بار زیادی را بر دوش سرویسهای مراقبت بهداشت روانی تحمیل میکنند( 6-3،5). در یک مطالعه در مورد جنبههای اقتصادی این اختلال در نوجوانان در ایالات متحده، طیفی از هزینههایی که که در بخشهای مختلف عمومی برای این اختلال صرف میشود (ازجمله بخش بهداشت روانی، بهداشت عمومی، مدرسه، و سیستم قضایی مرتبط با نوجوانان) مورد محاسبه قرار گرفته است. هزینههای مزبور شامل موارد زیر بودهاند: داروها، سلامت عمومی، هزینههای بستری و هزینههای درمانی سرپایی، سیستم قضایی مربوط به نوجوانان، و مدرسه. با جمع بندی این هزینهها، نهایتاً نتیجه گیری شده است که هزینههای عمومی مرتبط با اختلال سلوک برای هر فرد مبتلا به این بیماری بیش از 70000 دلار در یک دورهی 7 ساله است. هزینههای عمومی برای نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک به طور قابل ملاحظهای از هزینههایی که برای اختلالات دیگر نوجوانان – از جمله شرایطی که با این اختلال نزدیکی زیادی دارند- صرف میشود بیشتر است(3). در یک مطالعهی دیگر که در سال 1999 انجام شده است، نشان داده شد که هزینههای اجتماعی سالانه برای این افراد از 15000 دلار تجاوز میکند. در این مطالعه بیشترین هزینهها بر دوش خود خانواده بود( حدود یک سوم) و یک سوم دیگر هزینهها را سیستم مدرسه متحمل میشد و نیز هزینههای زیادی بر دوش سرویسهای بهداشتی، اجتماعی، و رفاهی تحمیل میشد(7). در یک مطالعهی دیگر، که در لندن انجام شده بود، مولفین هزینههایی را که آژانسهای عمومی مختلف در مورد این اختلال متحمل شده بودند، مورد نظر قرار دادند. این هزینهها در درجهی اول عبارت بودند از هزینهی جرم و نیز هزینههای سرویسهای آموزشی، سلامتی و اجتماعی. براساس نتایج این مطالعه، هزینههای افراد مبتلا به اختلال سلوک 10 برابر افرادی بود که این اختلال را نداشتند و 5/3 برابر آنانی بود که مشکلاتی را در حوزهی سلوک داشتند ولی معیارهای کامل اختلال سلوک را نداشتند(4). بسیاری از این افراد در بزرگسالی نهایتاً به سمت مشکلات ضد اجتماعی شدیدتر سیر میکنند (8) و بیماری علاوه برعوارض ناخوشایند مربوط به خود، با تشدید احتمال بسیاری از بیماریهای دیگر، باز هم بار مشکلات و هزینههای مربوط بر فرد، خانواده و جامعه افزایش میدهد.
به دلایل ذکر شده، تحقیق در مورد زمینههای علی این بیماری همواره یکی از اولویتهای تحقیقاتی روانپزشکی کودکان و نوجوانان بوده و هست و بخصوص در چند دهه اخیر تلاشهای فراوانی برای درک پایههای مغزی رفتار ضداجتماعی به عمل آمده است، به طوری که شاید بتوان گفت که به طور کلی این مجموعه اختلالات در حوزهی روانپزشکی کودک و نوجوان یکی از مواردی است که بیشترین بررسیها برروی آن صورت گرفته است. اما هنوز به رغم مطالعات فراوانی که برروی این اختلالات صورت گرفته است، در مورد آن ابهامات زیادی وجود دارد به طوری که بعضی از متخصصین اعتبار این تشخیص را زیر سوال قرار میدهند و بچههایی را که به رفتارهای ضد اجتماعی مبادرت میورزند، افرادی با مشکلات رفتاری مینامند، اصطلاحی که البته دربطن خود حاوی یک قضاوت منفی است و آنرا باید بیشتر یک واژهی غیر روانپزشکی به حساب آورد که بچههای این چنینی را به جای آنکه بیمار تلقی کند، بد تلقی می کند. تردیدی که این دسته در مورد این بیماری ابراز می کنند از جمله بر این پایه است که تشخیصی را که بر مبنای مخالفت با موقعیتهای اجتماعی استوار است در حوزهی طب مناسب نمیدانند. البته در دستورالعمل های تشخیصی فعلی - شاید برای رفع این مشکل – اشاره شده است که در زمانی که رفتار فرد واکنشی به شرایط اجتماعی خاص تلقی میشود ویا این رفتارها علامتی از بیماریهای دیگر است، مطرح کردن این تشخیصها درست نمیباشد(2). ابهام دیگری که در زمینهی این بیماری وجود دارد این است که آیا این اختلالات اساسا ناشی از خصوصیات فردی هستند یا شرایط محیطی. در پاسخ به این ابهام مطالعات فراوانی انجام گرفته و پاسخ فعلی به این سوال شامل ترکیبی از مسائل و زمینههای گوناگونی است که در تعامل با یکدیگر بیماری را موجب میشوند. نقطه نظر رایج فعلی این است که به احتمال قوی اختلال از منابع متعدد سرچشمه میگیرد و بیانگر تعامل فرد مستعد با محیط است. این تشخیص که به صورت طرح ثابتی از رفتارها ی مخرب (disruptive) توصیف میگردد ازنظر مفهومی با اختلال رفتار ضداجتماعی مرتبط است. مطالعات طولی نیز نشان دادهاند که در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی، رفتارهای مخرب در کودکی و نوجوانی شمای ثابتی است. برعکس بسیاری ازکودکانی که چنین رفتارهایی را بروز میدهند در بزرگسالی به اختلال شخصیت ضداجتماعی مبتلا نمیشوند. زیر مجموعههای مختلفی برای این بیماری پیشنهاد شده است تا بتواند مسئلهی اختلاف در سیر و عاقبت اختلال را توجیه کند. اما ماهیت متنوع و اختلال مزبور و تفاوتهایی که در مفهوم پردازی آن وجود دارد ، موجب میگردد که انتخاب بهترین نحوهی سازماندهی تقسیم بندیها هنوز مورد بحث باشد. این امیدواری وجود دارد که ادامهی تحقیقات بیولوژیک و روانشناسی به درک درست تری از سازکارهای خاص و سایکوپاتولوژی این بیماری منجر گردد(2). در مجموع با توجه به ابهامات موجود در زمینه ماهیت این تشخیص، در حال حاضر خطوط تحقیقی زیادی در مورد این اختلال فعال میباشند؛ یکی از خطوط مهم تحقیقی در این حوزه، شناخت ساز وکار های عصب – روانشناختی افراد مبتلا به این اختلال میباشد. دست آوردها دراین زمینه اگر چه قابل ملاحظهاند اما هنوز کامل نیستند. مطالعات تصویر برداری عصبی و عصب-روانشناختی در تایید این نظریه هستند که اختلال عملکرد پره فرونتال (بخصوص اوربیتو فرونتال) با صفات شخصیتی سایکوپاتیک و رفتارهای ضداجتماعی مرتبط هستند(11-9). اما در مورد عملکرد افراد سایکوپات در آزمونهای عملکرد اجرایی مرتبط با لب فرونتال، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بعضی از مطالعات اختلال در عملکرد اجرایی مرتبط با بخش خلفی جانبی لب فرونتال را در افراد ضداجتماعی نشان دادهاند، درحالی که گروه دیگری از بررسیها قادر به یافتن تفاوت بین عملکرد افراد ضداجتماعی و طبیعی در این آزمونها نبودهاند. یکی از توجیهات احتمالی در مورد این اختلاف نظرها میتواند این باشد که اختلال اصلی مرتبط با سایکو پاتی میتواند مرتبط با بخش اوربیتو فرونتال باشد و اختلالات در آزمونهای حساس به عملکرد بخش خلفی جانبی ممکن است ناشی از بیماریهای همراه (ازجمله ADHD) باشد(12). به طور کلی، در حال حاضر بسیاری از نتایج در مورد پایه های عصب – روانشناختی اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان بر پایه تعمیم مطالعات انجام شده در بزرگسالان ضداجتماعی میباشد. تعمیمی که به نظرمیرسد بدلیل خصوصیات تکاملی خاص کودکان ونوجوانان همواره صحیح نباشد. همچنین مطالعات انجام شده در کودکان و نوجوانان خود یافته های متناقضی را نشان میدهند و از سوی دیگر بسیاری از مطالعات بر روی مفهوم وسیع خشونت (ونه یک اختلال پیچیده مثل اختلال سلوک) متمرکز هستند و این عوامل باز هم تعمیم نتایج و قضاوت دقیق را مشکل تر میسازد. با توجه به مجموعه محدودیتهای مطالعات قبلی، ما قصد داریم در این مطالعه بادر نظر داشتن یک پارادیم شایع در عصب – روانشناسی این پدیده (اختلال عملکرد قشر پیشانی مغز )، یافتههای مربوطه را در یک جمعیت ایرانی از کودکان ونوجوانان مبتلا به اختلال سلوک بررسی نمائیم؛ با تأکید بر این موضوع که چنین مطالعهای در یک جمعیت ایرانی (با خصوصیات فرهنگی واحتمالاً فیزیولوژیک مغزی خاص) سابقهی چندانی ندارد و نتایج آن از این حیث نیز میتواند جالب توجه باشد. با این امید که درک عمیقتر از پایههای مغزی این بیماری، راه را به سوی درمان های اختصاصیتر در این افراد بگشاید و در کاستن از بار این بیماری مهم کمک کننده باشد.
جهت دریافت فایل مقایسه عملکردهای اجرائی بیماران مبتلا به اختلال سلوک با افراد سالم لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
مزایای سخنرانی
باعث ایجاد خلاقیت وانگیزه می شود
بوسیله مختصر نمودن شاخه های مورد مطالعه درزمان و وقت دانشجویان صرفه جویی می شود
سخنرانی می تواند فرصت طرح موضوعات به روز و Upto-date فراهم نماید وسیله خوبی برای معرفی که موضوع می باشند.
سخنرانیها باعث افزایش روند کار دانشجویان می شود و وسیله ای برای سرعت بخشیدن به کار دانشجو می باشد.
به طور نسبی در ایجاد انگیزه و تحریک اندیشه بی تاثیر می باشند.
در تغیر طرز فکر وتحریک وتهییج آن بی تاثیر می باشند.
سخنرانیها نسبت به روشهای دیگر نامناسب می باشند.
هدف عمده واصلی سخنرانیها نباید قضاوت هایی در مورد اجتماع ویا اشخاص باشد.به طور کلی برسراین مسئله که یک سخنرانی 50 دقیقه ای بدون تفسیر و بررسی یک روش ضعیف در یاد گیری می باشد توافق وجود دارد.
معمولآ هیچ دانشجویی در بحث شرکت نمی کند وهیچ تمرینی در مورد آنچه یاد گرفته شد ویا آنچه که سخنران در مورد آن به نتیجه رسیده وجود ندارد.
سخنرانیها با کاهش شدید تضاض وافت شدید در خواست از طرف دانشجو مواجه می باشد.
برای مثال در یک مطالعه و تحقیق در این مورد دانشجویان قادر بودند به خاطر بیاورند و7 درصد محتوای 5 دقیقهای اول سخنرانی را اما فقط 20 درصد ده دقیقه آخر را به خاطر می سپرند
در نتیجه یافته های سخنران تاثیرمطلوبی در دانشجو ندارد.
به دلیل عدم تقاضای سریع از طرف دانشجویان در بارة آنچه رد طول سخنرانی ارائه شده در طی مدت زمان کوتاهی افت شدیدی در صدد موارد آموزش داده شده بوجود می آید.
فاکتورهای دیگر می توانند در به خاطر سپردن اطلاعات داده شده در سخنرانی کمک کنند این فاکتورها عبارتند از : معنی بخشیدن به آنچه آموزش داده شده ، ایجاد بحث منطقی در مورد موضوع مطرح شده تکرار به منظور ماندگاری یادگیری ونتیجه و باز خورد آن بر روی اجراء وتمرینهای نوشتاری خواهد بود.
دانشجویان تظاهر می کنند که مایلنداهداف موضوع سخنرانی را بدانند
در دسترس بودن اهداف مورد نظر وبدست آمده وسیله خوب و مطمئنی برای تهسیل نمودن امر یاد گیری می باشد اگر چه بطور کلی این اهداف بر آسانی محقق نمی شوند.
دانشجویان انتظارات خاصی از سخنران به خصوص در ارائه یک سخنرانی جذاب دارند.
اصول مطالب عبارتند از :
1- شفاف بودن بحث و آنچه ارائه می شود.
2-تمامی مواردی که بیان می شود واضح ومنطقی باشد.
3-دانشجویان قادر به فهمیدن اصول اساسی موضوع باشند.
4-به وضوح سخنرانی را بشنوند.
5-بر موارد به طور هوشمند …….. مفهوم ببخشند.
6-به سخنران در زمینه موضوع به طور دوستانه ومساعدت آمیز کمک نمایند.
7-به ادامه بحث توجه داشته باشند.
8-خود را با دقت مناسب سخنرانی تطبیق بدهند.
نشان دادن دانش و علم به روز در مورد موضوع
با مثال توضیح دادن در مورد کاربرد های علمی موضوع مورد بحث
اشاره به آخرین پیشرفت ها در مورد موضوع
نشان دادن ارتباط بین بحث تئوری و عملی موضوع
ایجاد انگیزه برای پیشرفت دانشجویان
در نظر گرفتن نقطه نظرات دانشجویان
اجازه طرح سوال در طول سخنرانی
تحریک دانش آموزان برای تفکر مستقل ومنتقدانه .
فاکتورهای بالا نشان می دهد روشهای متفاوت می توانند فرایند سخنرانی را تهسیل بخشند .ضروری به نظر می رسد دانشجویان درنظر بگیرند یاد گیری وبحث و مجادله در ساختار و ارائه یک سخنرانی نکاتی که می بایست سخنران از آن دوری کند:
1-عدم پیوستگی در مطالب در سخنرانی .
2-اجتناب از طرح جزئیات ودرنظر نگرفتن نکات اصلی .
3-سخنرانی نباید سطح علمی دانشجو را پائین بیاورد .
4-سخنران باید دارای بیان خوبی باشد .
5- نباید نت برداشتن برای دانشجویان سخت باشد.
6-سخنران می بایست باهیجان و علاقه موضوعات را بیان نماید زیرا نت ها به ندرت توسط دانشجویان خوانده می شود .
7-نمودارها و نوشته های سخنران نباید خیلی کوچک و نامناسب باشد.
*****************************
«در ابتدا و قبل از شروع سخنرانی باید پاسخی برای سوالات زیر یافت»
به عنوان مثال اگر میبینید که میزان موفقیت دانشجویان در زمینه سخنرانی افت کرده است، باید راههایی برای تشویق و ترغیب دانشجویان در زمینه سخنرانی یافت. این از طریق راههای مختلف امکانپذیر است؛ از قبیل:
پیشنهادات بالا همچنین روشهای موثری جهت یادگیری موارد لازم که قبلاً آموختهاند، میباشد و به این طریق میتوانند به اطلاعات قبلی خود بیافزایند. این عمل باعث افزایش میزان ماندگاری آموختههای دانشجویان میشود.
سخنرانی میتواند یک نوع خاص باشد و اغلب نیز اینچنین است. با این حال این تنها روش نیبست و برنامهریزی برای سخنرانی میتواند مفید واقع شود و در حقیقت ممکن است چند روش دیگر جایگزین برای سخنرانی را پیش روی ما قرار دهد. سخنرانیها میتوانند حول محورهای زیر مطرح شوند، میتوانند شامل:
ارگ زدن در سخنرانی
در سخنرانی بهترین روشها برای اینکه ایراد در ذهن شما نماند، وقتی که نوعی از که تصمیم گرفتیم ارگ زدن بدن است. این میتواند موجب چهار چیز شود:
سخنرانیهایی معمولاً موثر هستند که در حین سخنرانی از نکات مختصر استفاده میکنید، نظیر عنوانها و عنوانهای فرعی که معمولاً همه از نکاتی هستند که روی تخته و یا بالای پرده پرتوافکن یا پرده کامپیوتر نوشته و کپی میشوند.
اگر نکات نقشه کشیدنی و ارائه دادنی است، منطقی است که برای دانشآموزان چنین یادگیری جالب است. اگرچه جدا از ارگ زدن سخنرانی اغلب نگران که دانشآموزان چه برداشتی میکند، چیزهایی که مربوط به سخنرانی است، برای مثال دانشآموزان چه اطلاعاتی میگیرد؟ اطلاعات شامل چه چیزهایی است؟
فکر کردن در یادگیری چیزی که در سخنرانی میپذیریم، مهم است، پس که به دانشآموزان داده میشود، نباید سخت باشد تا تاثیر زیادی در دانش آنها دهد.
اطلاعات ممکن است شامل صورت یادگیری و خلاصه از سخنرانی مرجع سوال و جواب و پیش بردن تحقیق. اطلاعات شاید به اندازه سخنرانی اما میتوان شناخته شود به صورت یکی دیگر از راههای مشغول کردن دانشآموزان برای یادگیری مستقل.
نقشه کشیدن و تهیه سخنرانی که سخنرانی پرمحتوایی را با موفقیت تحویل دهد، وقت تحویل سخنرانی باید نکات زیر را درنظر داشته باشد:
*****************************
رئوس مطالب را می توان با استفاده از نرم افزار ( پاورپوینت ) یا (OHP ) درابتدای سخنرانی ارائه نمود.این کار موجب رضایت وقدردانی دانش آموزان وساده شدن کار آنها در درک ساختار وچهارچوب کل سخنرانی می شود.
ازیادداشت های یادآوری استفاده کنید، آنها را به دانش آموزان دیکته نکنید.چون این خود نوعی اتلا ف وقت است .بهتراست که یادداشت ها را فتوکپی کنید تااینکه به صورت دیکته آنها را بخوانید.اززمان برای توضیح استفاده مناسب را بکنید. دانش آموزان را در اطلاعاتی که می خواهید ارائه دهید درگیر نمایید واین کار را در سطح کلاس بسط دهید.
جهت دریافت فایل مزایای سخنرانی لطفا آن را خریداری نمایید