دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
بررسی عوامل موثر بر اختلالات یادگیری دانش آموزان
فصل اول : کلیات
عنوان :
«بررسی عوامل مؤثر بر اختلالات یادگیری در بین دانش آموزان پایههای سوم و چهارم ابتدایی استان قزوین در سال تحصیلی 87-1388»
مقدمه وبیان مسئله
اختلالات یادگیری از جمله مسائلی هستند که استعداد و توانایی کودکان را تحت تأثیر قرار داده و سبببروز مشکلات رفتاری و روان شناختی، نظیر اضطراب، افسردگی، فرار از مدرسه، اختلال در خوردن و خوابیدن وغیره در آنها میشوند. مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف نشان میدهد که حدود ده درصد از کودکاننوعی مشکل ویژه یادگیری دارند.با این حال، این موضوع نباید مایه ی ناامیدی والدین و مربیان گردد؛ چرا کهتجارب چندین ساله ی متخصصانی که با چنین کودکانی سروکار داشتهاند، نشان میدهد که چنین کودکانی بهشرط تشخیص زود هنگام توسط والدین و مربیان و ارجاع آنها به متخصصان قابل درمان هستند.، دانش آموزان LD و دارای اختلالات یادگیری، از بهره هوشی تقریبا متوسط یا بالاتر از متوسط برخوردارند؛ از نظر حواس مختلف بینایی، شنواییو... سالم اند؛از امکانات محیطی و آموزشی نسبتا مناسبی برخوردارند؛ دارای نابهنجاریهای شدید رفتاری نیستند و پیشرفت آموزشی این کودکان به طور قابلملاحظهای از بهره هوشی، سن و امکانات آموزشی که از آن برخوردارند، کمتر است (باباپور خیرالدین و صبحیقراملکی، 1379).
باباپور و قراملکی (1379) برخی از ویژگیهای کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری را به شرح زیر عنوانکردهاند:
عملکرد تحصیلی پایین، برتری حافظه کوتاه مدت، اختلالات زبان شامل اختلال در زبان درونی، زباندریافتی شنیداری، وارونگی کلمات، بازشناسی ضعیف کلمات، رشد نایافتگی زبان بیانی، اشکال در حافظهزبان گفتاری، اختلال خواندن، پاسخ نامربوط به موضوع مورد بحث، استفاده از انگشتان به هنگام حسابکردن، اشکال در نمادسازی، حواس پرتی و فراموشی جزئیات مهم، دست پاچگی، هماهنگی ضعیف چشم ودست، اعتماد به نفس پایین، فقدان انگیزه، مداومت کاری، ناتوانی در جفت و جور کردن رنگها و شکلها،حرکات چشمی نامنظم، اشکال درجهت یابی، بیش فعالی یا برعکس فعالیت کمتر، عمل تکانشی، علایممشکوک عصب شناختی، اختلال هیجانی، پرخاشگری، خیالاتی بودن، بیتوجهی و ناتوانی در تمرکز رویبخشی از موضوع، تأخیر در انجام و اتمام کارها، فراخنای کوتاه حافظه، اشکال در ادراک زمان و مکان و تخمینزمان.
ویژه:
ـ بررسی ارتباط آسیبهای مغزی در دوران رشد و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی ارتباط ابتلای مادر به بیماریهای عفونی در دوران بارداری و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی ارتباط جانبی شدن مغز و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی ارتباط اختلال در ادراک بینایی و اختلالهای یادگیری.
ـ بررسی میزان و سهم عوامل مختلف در اختلالهای یادگیری.
فرضیههای تحقیق:
1 ـ بین آسیبهای مغزی در دوران رشد و اختلالهای یادگیری ارتباط معنی داری وجود دارد.
2 ـ بین ابتلای مادر به بیماریهای عفونی در دوران بارداری و اختلالهای یادگیری رابطه معنی داری وجوددارد.
3 ـ بین اختلال در برتری جانبی و اختلالهای یادگیری ارتباط معنی داری وجود دارد.
4 ـ بین اختلال در ادراک بینایی و اختلالهای یادگیری ارتباط معنیداری وجود دارد.
5 ـ بین اختلال در حافظه دیداری و اختلالهای یادگیری ارتباط معنیداری وجود دارد.
سؤالهای پژوهشی:
1 ـ آیا بین آسیب مغزی، بیماریهای عفونی مادر، برتری جانبی، ادراک بینایی و... دانشآموزان مبتلا بهناتوانیهای یادگیری و دانش آموزان عادی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
2 ـ سهم هر یک از عوامل مختلف در اختلالهای یادگیری به چه میزان است؟
متغیرهای پژوهش:
1 ـ متغیر وابسته: اختلالهای یادگیری
2ـ متغیرهای مستقل: شامل آسیب مغزی، بیماریهای عفونی مادر در دوران بارداری، برتری جانبی وادراک بینایی و استفاده از فورسپس و تأخیر در تنفس
3 ـ متغیرهای کنترل: هوش، جنس، سن، پایه تحصیلی
q تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
فصل دوم : پیشینه تحقیق
اختلال یادگیری
کمیته مشاوره ملی کودکان معلول تعریف زیر را ارائه نموده است:
((کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در یک یا چند فرایند اساسی روان شناختی از قبیل فهم مطالب زبانگفتاری یا نوشتاری مشکل دارند، این اشکالات به صورت اختلالاتی در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن،خواندن، نوشتن، هجی کردن یا حساب کردن ظاهر میشود. این تعریف شامل مشکلات ادراکی، آسیب مغزی،اختلال جزئی مغز، اختلال خواندن، زبان پریشی تحولی و غیره میشود، اما آن دسته از مشکلات یادگیری را کهنتیجه نقص بینایی، شنوایی یا حرکتی، عقب ماندگی ذهنی، اختلالات هیجانی یا محرومیتهای محیطیاست، شامل نمیشود (اداره آموزشو پرورش آمریکا، 1968، به نقل از لرنر، 1993).
در این پژوهش دانشآموز مبتلا به اختلال در یادگیری به دانشآموزی اطلاق میشود کهملاکهای زیر را دارا باشد:
ـ دارا بودن هوش بهر متوسط یا بالاتر.
ـ دارا بودن نمره 2 انحراف معیار پایینتر از میانگین کلاس در دروس انشا، قرائت، املا و ریاضی که در کارنامهتحصیلی درج شده است.
ـ کسب نمره خطای حداقل یک نمره انحراف معیار بیش از میانگین در آزمون بندر گشتالت.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 255 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 166 |
بررسی موانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری
فصل اول:(بیان مسأله و طرح پژوهش)
مقدمه
بیان مسأله
اهداف تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق
سؤالات ویژۀ تحقیق
تعریف عملیاتی واژه ها
مقدمه :
تکنولوژی آموزشی درعرصه های متعدد کارایی خود را نشان داده است. هر فرد، سازمان یا نهادی که از روشهای پیشنهادی علم تکنولوژی آموزشی بهره گرفته، بیش از پیش بر بهره وری و اثر بخشی خود افزوده است.
تکنولوژی آموزشی در آموزش و پرورش به سان چراغی است که درپیش پای روندگان راه آموزش نهاده است، تا با پرتوافکنی خود راههای ناشناخته و تاریک را روشن سازد.
در جهان1 امروز تکنولوژی آموزشی به مفهوم رویکردی بر چگونگی آموزش در ارتباط با اهداف توانسته است باتکیه بر اصول و یافته های علمی و به ویژه روانشناسی یادگیری ، ابزار وسائل در دسترس را،اعم از اشیاء ساده ای همانند گچ و تابلوی کلاس و یا دستگاه پیچیدهای مانند کامپیوتر، برای بهینه کردن آموزش و بالا بردن کیفیت آن به خدمت گیرد و علاوه براین ، شیوه هایی نشان دهد که دانش آموزان با مطالب درسی خلاقانه برخورد کنندو با راهنمایی معلمان خویش ، اقدام به تهیه و تولید برخی از مواد آموزشی مورد نیاز نمایند و در این راه علایق و مهارتهای خود را بکار گیرند تا نتایج مطلوب از آموزش حاصل شود .
امورزه منظور از تکنولوژی آموزشی دیگر کاربرد مواد آموزشی نیست ، بلکه به معنای مهندس آموزشی ، طراحی و معماری آموزش است . به دیگر سخن مهندسی یک فرایند تعلیم و تربیت است . بنابراین همانطور که یک ساختمان نیاز به طراح و مهندی و معمار دارد ، یک نظام آموزشی نیازمند تکنولوژی آموزشی است
-والتر، ای، ویتیچ- چارلز، اف، شولز، تکنولوژی آموزشی(ماهیت و کاربرد) ترجمه ایرج اعتماد، شیراز- رهگشا- 1373 ص9.
از طرف دیگر ، در زمانی زندگی می کنیم که هیچ یک از معلمان به تنهایی قادر نیست با تغییرات موجود حتی در رشته های تخصصی پیش برود تنها جبران فاصله سرعت تحولات و عقب ماندگی هر انسان مددجویی از وایل مختلفی است که تکنولوژی نوین در اختیار ما قرار داده است . لذا درمی یابیم که اگر آموزش و پرورش برپایه علمی استوار نباشد هرگز به صورت فعالیتی ثمر بخش و موثر در نخواهد آمد و همیشه به شکل کاری بی نظام و آشفته باقی خواهد ماند ، به عبارت دیگر پایبند بودن به آموزش سنتی و بدون توجه به آخرین تغییرات و تحولات علمی تنها تنها نتیجای که می تواند داشته باشد تربیت دانش آموزانی با سواد اندک و غیر کاربردی است که هیچ گونه تأثیر مثبتی،نه در زندگی شخصی خود و نه در توسعه اقتصادی کشور نمی توانند داشته باشند.
از طرفی متأسفانه هنوز مفهوم تکنولوژی آموزشی در جامعه آموزشی و پرورشی کشور ما به درستی شناخته نشده هنوز هم شناخت عدهء زیادی از معلمان از تکنولوژی آموزشی، همان وسایل سمعی و بصری یا کمک آموزشی است، در حالیکه اطلاع از مفهوم جدید تکنولوژی آموزشی مستلزم مطالعه از تکنولوژی آموزشی ، نظریات تدریس، یادگیری ، تحلیل هدفهای آموزشی، کارایی و جایگاه رسانه ها در امر آموزش است. و بر این اساس باید مسؤلان آموزش و پرورش کشور و معلمان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت ضروت و شناخت و استفاده از تکنولوژی آموزشی را بیش از هر زمان دیگر
احساس کنند. چرا که پیشرفت سریع و تؤام با جهش های بلند در علوم تکنولوژی در قرن حاضر وظیفة بسیار سنگینی را در قیاس با ادوار گذشته بر دوش همه مسؤلان اجتماعی در سطح تصمیم گیری به ویژه بر عهدة مسؤلان آموزش و پرورش کشور قرار داده است.
(( همچنین تکنولوژی در صورتی می تواند حلال مشکلات و راهگشای مسایل آموزشی باشد که روی همه ابعاد شامل نظام برنامه ریزی درسی، نظام ارزشیابی، نظام استخدام و تربیت معلم، سازمان مدرسه ها ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی آموزشی است ، نکته حائز اهمیت این است که بدبینی بسیاری از معلمان نسبت به استفاده از وسائل و روش های نوین آموزشی ، خود عامل بازدارنده ای است که باید باملاحظات حرفه ای به خوش بینی تبدیل شود ، البته درکنار آماده سازی تجهیزات سخت افزاری مورد نیاز برای استفاده از روش های مدرن آموزشی ، آماده سازی معلمان برای مهارت ورزی در این زمینه نیز یکی از چالش هایی ست که توسعه تکنولوژی آموزشی با آن روبروست ، بااین حال درکنار عوامل تسهیل کننده و امیدوار کننده هم وجود دارد برای مثال رایانه در آموزش ابزاری ست برای تقویت و چاشنی آموزش از طریق سخنرانی و یادگیری ازطریق گوش دادن برای تبدیل دانایی به توانایی ، دانش آموز باید نقش فعالی رادرفرایند یادگیری ایفا کند . او نباید برای دریافت اطلاعات ، تنها به کتاب درسی و سخنرانی معلم درکلاس اکتفا کند ازاین طریق کمتر می تواند آموخته های خود را در موقعیت های جدید به کار گیرد و مشکلی را حل کند .اغلب معلمان دانش آموزان را به شیوه سخنرانی ( الگوی شنیداری ) آموزش می دهند . در حالی که امروزه نتایج روانشناسی یادگیری نشان می دهد که دانش آموزان در کلاس به شیوه های گوناگون
( شنیداری ، دیداری ، جنبشی ) یاد می گیرند . حال اگر معلمی به شیوه سخنرانی آموزش بدهد اکثر دانش آموزان در گروه دیگر از رهنمودها و آموزش های کلاسی معلم محروم می مانند و بی شک در یادگیری خود با مشکلاتی مواجه میشوند . بنابراین برای فعال کردن دانش آموزان در کلاس در فرایند یادگیری ، معلمان باید درشیوه های آموزشی خودتجدید نظر کنند . ( عادل یغما- مجله تکنولوژی آموزشی ) در نتیجه همانطور که بالا گفته شد آموزش و پرورش نقش بسیار مهمی را در این زمینه بر عهده دارد . امیدوارم با نگارش این پایان نامه با عنوان « بررسی موانع یادگیری از تکنولوژی و وسایل کمک آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری » توانسته باشم گامی هرچند ناچیز در جهت شناخت موانع و محدودیت های موجود در بکار گیری تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و پیشرفت فرهنگ استفاده از تکنولوژی آموزشی در نظام تعلیم و تربیت کشورمان برداشته باشم.
بیان مســاله :
تکنولوژی آموزشی در کشور ما تقریبا از دروس ناشناخته است ، با وجود تلاش های مسئولان آموزش و پرورش و بعضی از استادان من که قدم هایی در این راه برداشته اند لیکن در رابطه با شناخت تکنولوژی آموزشی و استفاده از آن در نظام کشورمان کمتر کار شده است و در نتیجه هنز هم شناخت عده زیادی از معلمان از تکنولوژی آموزشی همان وسائل سمعی و بصری یا وسایل کمک آموزشی است .
از طرفی دنیایی که ما در آن زنگی می کنیم پیوسته در حال تغییر است . پل لانکران1 در این مورد چنین می نویسد : « از یک دهه تا دهه دیگر ، انسان با چنان تغییر وسیع مادی، معنوی و اخلاقی در جهان روبرو می شود که تغییرهای دیروز دیگر نمی توانند جوابگوی احتیاجات امروز باشند، مضافاَ اینکه در این مسابقة تغییر اغلب مغزها از تغییر سازمانها عقب می مانند».
بنابراین آموزش و پرورش باید قابلیت یادگیری را در فراگیران ایجاد کند تا آنان بالقوه قادر به انطباق خود با شرایط حاصل از تغیرات مداوم دانش بشری باشند.از طرفی این واقعیت را باید پذیرفت که دیگر عصر معلم به عنوان یگانه قادر مطلق و تنها نیروی صاحب اقتدار یاددهی برآمده و آموزش سینه به سینه، شیوه های سنتی تدریس و تکیه بر تئوری محض در یادگیری ، برای پاسخ گویی به زمینه های نامحدود پیش بینی نشده حاصل از تنوع تغییر در تحولات دانش بشری کارایی لازم را نداشته و جوابگوی ضرورتهای آموزش زمان ما نیست، چرا که شاگردان در عصر ما خارج از کلاسهای درس در جریان فراگیری ناخداگاه وسایلی قرار می گیرند که تکنولو|ی آموزشی و تکامل مداوم آن به خدمت اجتماع گمارده است و به دنبال افزایش معلومات دانش آموزان سطح توقعات آنان از دانش و آگاهی معلمان به طور وسیعی بالا رفته است که علاوه بر معلم، کتابخانه نیز به تنهایی نمی تواند منبع کسب اطلاعات دربارة همة علوم وفنون تازه دنیا آموزش و پرورش و نیازهای آموزشی آنان باشد.
تنها راه غلبه بر این بحرانها که نظام آموزشی ما گریبانگیر آن است ایجاد و بارور ساختن فرهنگ استفاده از تکنولوژی آموزشی و روش های نوین تدریس و طراحی منظم آموزش می تواند تا حدودی ما را در رفع مشکلات یاد شده یاری نماید.
با توجه به ضرورتهای یاد شده و نیاز مبرم و روزافزون نظام تعلیم و تربیت کشورمان به تکنولوژی آموزشی، من نیز در این تحقیق باتکیه بر تحقیقلت و یافته های علمی به بررسی موانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می پردازم .
1-اطهری راد، علائالدین-نقش تکنولوژی آموزشی در تسهیل مدیریت مدارس، مجله رشد و تکنولوژی آموزشی سال دهم، شماره 3 آذر ماه سال74-73
اهداف تحقیق:
الف) بررسی موانع بهره گیری از تکنولوژی و وسایل کمک آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری از دیدگاه معلمان راهنمایی مرد و زن منطقه 15 شهر تهران .
ب) ارائه پیشنهادات و راهبردهای عملی و کاربردی در زمینة رفع موانع و محدودیتهای موجود در راه بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری.
اهمیت و ضرورت تحقیق
تکنولوژی آموزشی برای گسترش آموزش و پرورش و آموزش عالی نقش بسیار مؤثر، کارساز و انکارناپذیری دارد.با گسترش تکنولوژی و وسایل کمک آموزشی از جمله تلویزیون، ویدئو، میکروسکوپ ساده و الکتریکی و ایستگاههای آموزش فیزیک و وسایل آزمایشگاهی در مدرسه و دانشگاه ، امکان آموزش دانش آموز و دانشجو را می توان بسیار بالا برد.
به عبارت دیگر ، بدون بهرهگیری از این ابزارها و امکانات آموزشی ، رشد و توسعه با معیارهایی که اکنون در جهان مطرح است ناممکن خواهد بود و این سؤال مطرح می شود که آیا می توان دانش آموزان را فقط با کتاب و معلم یعنی تنها از راه تئوری آموزش داد.
در شرح تکنولوژی آموزشی می توان گفت وقتی قرار است دانش و تکنیک بار دیگر جهان را متحول کند، ما که خود را در راه تئسعه می دانیم و مدام از ضرورت تحقیق هدفهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن داد سخن می دهیم چگونه می توانیم نقش تکنولوژی آموزشی را در تحول نظام آموزشی نادیده بگیریم و هم ابعاد و مفاهیم آن را بشناسیم . از طرفی نتایج به دست آمده از پژوهش های علمی نشان می دهد که دستاوردهای آموزشی از نظر زمانی دچار عقب ماندگی روز افزونی است و یگانه راه حل موجود توسعه هم جانب آموزش و پرورش است ، و در این راستا همگام با تغییر نیازهای آموزشی و اجتماعی فراگیران و رشد سریع جامعه، باید برنامه ها ، روشها و وسایل آموزشی نیز دگرگون می شوند ولی متأسفانه نظام آموزشی، مطابق با این تغییر و نیازهای متعدد آموزشی فراگیران پیش نمی رود.
تجربة شخصی در مدارس بیانگر این واقعیت است که اکثر معلمان نمی توانند و نمی خواهخند در فرایند تدریس به گونه ای سیستماتیک و از روی برنامه های از قبل تعیین شده بر خورد نمایند، به بیان روشن آنها تقریباَ در هر درسی و در هر کلاسی به ارائة مطالب و اطلاعات آن هم به روش سخنرانی و با استفاده از حداکثر گچ و تخته کلاس می پردازند در یک بررسی ساده در سال
78-77 از تعداد 27 مدرسة راهنمایی در شهر تهران که مورد بازدید قرار گرفتند، مشخص شد که در 19 مدرسه مورد بازدید و سایلی از قبیل اورهد، پروژکتور، اسلاید، فیلم استریپ موجود بوده، ولی از حدود 7 سال پیش به این سو به جز در موارد محدود عملاَ مورد استفاده قرار نگرفته اند در حالی که تکنولوژی آموزشی می تواند بازده آموزش را از لحاظ کمی و کیفی افزایش دهد و به آموزگار کمک کند تا از وقت محدود خود که در اختیار دارد حداکثر بهره را ببرد مثلاَ: به کارگیری اصول تکنولوژی در یکی از مراکز آموزشی توانسته است زمان لازم آموزش افراد را 28% کاهش دهد، و در مجموع چیزی در حدود کل وقت لازم برای آموزش 235 نفر از افراد یک لشگر صرفه جویی کند.(پازوکی 1371)
دربیان اهمیت موضوع مضافاٌ اینکه امروزه سرعت اکتشافات و روش های علوم کاربردی چنان افزایش یافته است که آموخته های دانشجوی یک رشته علمی هنوز فارغ التحصیل نشده کهنه می شود آیا در چنین موقعیتی تربیت نسل جوان با همان روش هاو برنامه های آموزشی معمولی و سنتی مقرون به صرفه است ؟ آیا روش های آموزشی و برنامه درسی موجود دانش آموزان فرد را چنان تربیت می کند که آموخته های آنان برای جامعه امروز و فردا مؤثر باشد ؟ به نظر می رسد که مواد و محتوای درسی ، روشها و امکانات آموزشی، نظام ارزشیابی و امتحانات باید به طور کلی نوسازی شود و این کار از طریق تعریف و تشریح فسفه و اهداف آموزشی هر یک از رشته های علمی درسی ، به ویژه علوم و ریاضیات در جهت کاربردی عملی نیست .
اگر می خواهیم علم و تکنولوژی در کشور ما درون زا شود و پیشرفت آموزشی و اقتصادی و اجتماعی ما برپایه ارزش های خودمان استوار شود باید این کار را آگاهانه و در چارچوب برنامه های پیش بینی شده به طور جدی از آموزش و پرورش شروع کنیم و براساس امکانات و شرائط خاص خود بهتربیت انسان هایی با صلاحیت و ذهن پر با بپردازیم که بتوانند مسائل را بررسی کنند و برای یافتن را حل های مناسب تلاش کنند و در برابر تغییرات غیرقابل پیش بینی توان مقابله داشته باشند ، و درست را از نادرست و سره از ناسره تشخیص دهند .
تحقق این امر مستلزم آنست که آموزش در مدارس برروش های علمی مبتنی باشد و ارائه مطالب درسی و انتقال یافته ها علمی به دانش آموزان با شیوه های نوین انجام گیرد و فرهنگ استفاده از تکنولوژی را در جامعه آموزشی کشورمان بسط و گسترش دهیم و در وصول به اهداف تربیتی مطلوب از همه امکاناتی که دراختیار داریم مدد جوییم ، و نهایتاَ تکیه عواملی را که روی تدریس اثر می گزارند شناسایی نمود که از جمله این عوامل مهم شناسایی و رفع محدودیت ها و موانع در بکارگیری تکنولوژی آموزشی در فرایند آموزش می باشد .
سؤالات ویژة تحقیق
سؤال1 ) آیا جنسیت معلمان یکی از علل موانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد ؟
سؤال 2 ) آیا میزان تحصیلات معلمان مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال3 ) آیا بی علاقگی معلمان نسبت به استفاده از وسایل کمک آموزشی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال4 ) آیا فقدان کلاس های ضمن خدمت مفید مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال5 ) آیا شیوه امتحانات و ارزشیابی درسی دانش آموزان که تاکید بر محفوظات دارد مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال6 ) آیا میزان بودجه ای که آموزش و پرورش برای تهیه وسایل در اختیار مدیران قرار می دهد مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال7 ) آیا عدم آگاهی معلمان از نقش رسانه ها و وسایل کمک آموزشی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال8 ) آیا عدم همکاری مدیر مدرسه در خصوص استفاده از رسانه ها و وسایل کمک آموزشی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال9 ) آیا عدم همکاری راهنمایان تعلیماتی در بکارگیری تکنولوژی آموزشی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال10 ) آیا دسترسی نداشتن معلمان به رسانه ها و کمبود وسایل کمک آموزشی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال11 ) آیا بی توجهی دست اندرکاران مدارس به تشویق و ترغیب معلمانی که از رسانه ها و وسایل کمک آموزشی در امر آموزش استفاده می کنند مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال12 ) آیا کمبود مدیران متخصص در رابطه با هدایت معلمان به استفاده از رسانه ها و وسایل کمک آموزشی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال13 ) آیا شیوه ارزشیابی نادرست از عملکرد معلمان مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال14 ) آیا کمبود وقت برای تدریس کتب درسی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال15 ) آیا تاکید مدیر مدرسه بر نظم سنتی در کلاس ها مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
سؤال16 )آیا نبود نظارت مسئولان در مورد استفاده کردن یا نکردن معلمان از تکنولوژی آموزشی مانع بهره گیری از تکنولوژی آموزشی در فرایند تدریس و یادگیری می گردد؟
تعاریف عملیاتی واژه ها
تکنولوژی آموزشی:
در سالهای اخیر به وسیلة سازمانها و گروههای مختلف چندین تعریف از تکنولوژی آموزشی ارائه گردیده است که که سه موئرد از آن تعاریف به ترتیب با جزدیات بیشتر در زیر آمده است:
تعریف اول: تکنولوژی آموزشی عبارت است از توسعه، کاربرد و ارزشیلبی سیستم ها ، فنون و مواد آموزشی به منظور بهبود فرایند یادگیری انسان (شورای ملی تکنولوژی آموزشی، انگلستان)
تعریف دوم: تکنولوژی آموزشی عبارت است از کاربرد ئانش علمی در زمینة یادگیری و شرایط یادگیری، به منظور بهبود اثر بخش و کارایی تدریس و تعلیم . در نبود اصول اساسی علمی، تکنولوژی آموزشی از تکنیکهای تجربی برای بهبود موقعیتهای یادگیری بهره گیری می کند (مرکز ملی یادگیری برنامه ریزی، انگلستان)
تعریف سوم: تکنولوژی آموزشی عبارت است از روش سیستماتیک طراحی، اجرا و ارزشیابی کل فرایند یادگیری و تدریس بر حسب اهداف معین و بر اساس تحقیقات در زمینه یادگیری و ارتباطات انسانی و به کارگیری منابع انسانی و غیر انسانی به منظور فراهم آوردن یادگیری و آموزش مؤثرتر،پایدار و عمیق تر(کمیسیون تکنولوژی آموزشی، آمریکا)
به تعریفی دیگر تکنولوژی آموزشی عبارت است از: کاربستن روالی سیستماتیک برای طراحی ، اجرا و ارزشیابیکل فراگرد یادگیری و فرادهی با توجه به هدفهای مشخص است. تکنولوژی آموزشی ترکیبی از منابع انسانی و غیر انسانی را به منظور برقراری آموزشی مؤثر لازم مکی داند.(رخشان 1370)
در تعریفی دیگر تکنولوژی آمکوزشی آن قسمت از نظریه آموزش و پرورش است که متوجه طراحی و تولید پیامهای آموزشی برای بالا بردن بهره یادگیری است.(دونالد،پی،ایلی،1963)
در یک جمع بندی کلی تکنولوژی آموزشی شامل کلیه فعالیتها و طراحی و سازمان دهی جدیدی که انسان را در پیش برد اهداف آموزشی یاری رساند و یادگیری را تسهیل کند و سرعت آن را بالا ببرد از جمله تکنولوژی های جدید آموزشی فناوری اطلاعات و آموزش از راه دور را می توان نام برد.
مواد و وسایل آموزشی :
به کلیه امکاناتی اطلاق می شود که می توانند شرائطی را در کلاس به وجود آورند که تحت آن شرائط شاگردان اطلاعات و رفتار و مهارت های جدیدی را بدست آورند و همچنین بتوانند کیفیت تدریس و یادگیری را افزایش دهند ( کنعلی ، 1371 ، ص 61 ) .
وسایل کمک آموزشی :
اشاره به وسایل و امکاناتی دارد که در یک نظام آموزشی به منظور تسهیل آموزش از آنها استفاده می شود ، این وسایل می توانند از یک تکنولوژی پیشرفته تا یک وسیله ساده در تغییر باشد . ( علی اکبر تهرانی ، 1371 ، ص 370 ).
اما در یک تعریف کلی وسایل کمک آموزشی به کلیه ابزار و وسایلی گفته می شود که معلم را در امر تدریس یاری می رساند تا آموزشی بهتر را در پی داشته باشد و دانش آموزان یادگیری بهتری را نسبت به موضوعات ، چه درسی و چه غیر درسی خواهد داشت و آنها را نسبت به موضوعات درسی راغب تر خواهد کرد که از وسایل ابتدایی از جمله کتاب های کمک آموزشی ، اوپک ، اورهد و مدل موکت تا کامپیوتر ...... را شامل می شود .
کتاب های کمک درسی :
این اصطلاح را برای کتاب هایی مورد استفاده قرار می دهیم که به صورت رسمی در کلاس ها تدریس نمی شود ولی مفاهیم درسی را باز کرده اند و راهنمایی در مورد حل تمرینات و درک مطلب و همچنین موضوعات اضافی نسبت به مفاهیم کتاب های درسی که به منظور تقویت یادگیری ، فراهم کردن آموزش جبرانی ، افزایش عمق یادگیری آسان سازی آموزش و کامل کردن آموزش تولید می شود و به عبارت دیگر نقش معلم سوم را برای دانش آموز دارد .
تدریس :
عبارت است از تعامل یا رفتار های متقابل معلم و شاگرد براساس طراحی منظم و هدفدار برای ایجاد تغییر رفتار در شاگرد (نوروزی ، 1375 )
در کل به فعالیتی که به منظور ایجاد یادگیری و تسهیل یادگیری توسط آموزگار طراحی می شود و به صورت کنش متقابل انجام می گیرد اطلاق می شود .
موانـــع:
محدودیت ها و تنگنا های شناخته شده در قابلیت های منابع نیروی انسانی و مواد و لوازمی که در کار طراحی ، ایجاد نگهداری یک سیستم دخالت دارد . ( صمدی راد ، 1372 )
محتــوی:
اصول ومفاهیمی است که به شاگردان ارائه می شود تا ورود آنان را به فعالیت های آموزشی میسر و رسیدن آنان را به هدف های اجرایی امکان پذیر سازد ( شعبانی ، 1371 )
یادگیـــری :
یادگیری را روانشناسان به تغییرات کم و بیش پایداری که در اثر تجربه در رفتار فرد ایجاد شود اطلاق می کنند . ( اعتماد ، 1373 )
بهره گیــری :
منظور بکارگیری و استفاده از هر گونه مواد و وسایل آموزشی در جریان تدریس به منظور حصول یادگیری می باشد . ( توکلی ، 1376 )
مدیران آموزشی :
منظور کسانی هستند که در تصمیم گیری های آموزشی و پرورشی نقش دارند و رفتار و عمل آنان جریان آموزش و پرورش را مستقیماَ تحت تأثیر قرار می دهد ( علاقه بند ، 1371 )
فراینـــد:
عبارت است از یک یا چند سری تغییرات متداوم ، که اولاَ هدفمند بوده ، ثانیاَ نیاز به زمان داشته باشد ، ثالثاَ ابتدا و انتهای آن مشخص نباشد ( نوروزی ، 1375 )
راهبردهای آموزشـــی :
روش های ارائه ، تمرین وارزیابی با مشخص مردن شیوه هایی که به وسیله آنها بازده یادگیری مطلوب در موقعیت آموزشی بدست می آید . ( رخشان ، 1370 )
آموزش و پرورش:
فعالیتی است مداوم، جامع و برای همه، برای رشد و تعالی انسان ، غنای فرهنگ و تکلمل جامعه، به بیانی دیگر، فراگردی که طی آن مجموعه ای از دانش های مرتبط و منظم همراه با عادات و مهارتهای حاصل از آن انتقال می یابد.(رخشان، 1370)
ارزشیابی و سنجش:
فرایندی منظم ، برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت شاگردان در رسیدن به هدفهای آموزشی می باشد.(شعبانی،1371،ص370)
و هم چنین سنجش به معنای برآورد ارزش چیزی است پس معلم باید برای سنجش و ارزشیابی کلاس درس خود اقدامی مستمر داشته باشد تا متوجه شود کدام فعالیتها منجر به یادگیری یادگیرنده و کدام فعالیتها باعث شده یادگیرنده از آموزش بهره لازم را نبرده و سعی در تغییر آن داشته باشد تا به هدفهای آموزشی مربوط دست یابد. البته ارزشیابی منوط به کلاس درس و شاگرد نیست بلکه ابعاد گسترده تری در سطح آموزشی و پرورش از فعالیت معلم دارد.
آموزش ضمن خدمت:
به مجموعة آموزشهایی گفته می شود که برای افزایش اثر بخشی و کارایی فرد به کارمندان رسمی و در حال استخدام یک سازمان ارائه می شود، تا آنها را با اطلاعات جدید و فناوری های امروز آشنا سازد.
تعاریف تکنولوژی آموزشی
واژة تکنولوژی technology از ریشه یونانی که « تکنو» به معنی برخورد سیستماتیک با پدیده های علمی و « لوژی» به معنی شناخت چگونگی برخورد سیستماتیک با پدیده های علمی گرفته شده است. در لغت نامة وبستر از تکنولوژی به معنای کاربرد دانش یا یافته های علمی برای مقاصد آموزشی، یا برخورد سیستماتیک با آموزش بدانیم. ( علی آبادی،1375)
فرهنگ مک گروهیل، تکنولوژی را دانش و علمی سیستمی میداند، که تمتم فراگردهایی را که با مواد سروکار دارند، در بر می گیرد. در این تعریف بر سیستمی بودن تکنولوژی تأکید شده است. (مجدفر، 1371)
آلن ویلیام، در سال 1960، تعریف دیگری ارائه داده است که به علت اهمیت و محتوای تعریف، در تکنولوژی آموزشی جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده است، او می گوید:
« تکنولوژی آموزشی عبارت است از : طراحی، اجرا و ارزیابی نظام یافته جریان آموزش و یادگیری، همراه با تعیین هدفهای مشخص و استفاده از تجربه تحقیقات در زمینه های یادگیری و ارتباط جمعی و به کار گرفتن مجموعه ای منابع انسانی و غیر انسانی به منظور فراهم آوردن شرایط آموزش مؤثر».
دکتر داریوش نوروزی تکنولوژی آموزشی را رویکردی سیستمی می داند که فرایند یاددهی و یادگیری را کنترل می کند. و رویکرد سیستمی systematical approach فرایندی است که با استفاده از آن می توان تشخیص نیازها، شناسایی مسائل ، تعیین شرایط و تعیین راه حلهای مطلوب از بین گزینه های مختلف و انتخاب روشها و انتخاب ابزار اقدام نمود. (رخشان،1370)
تعریفی که کمیته تکنولوژی آموزشی در آکادمی ملی مهندسی آمریکا از تکنولوژی آموزشی می کند چنین است: مجموعه ای از معلومات ناشی از کاربست علوم آموزشی و یادگیری در دنیای حقیقی کلای درس، همراه با ابزارها و روشهایی که کاربست علوم نامبرده در بالا را تسهیل کنند. (آرمزی ودال، 1353)
«سیلبر» silber در سال 1970 تعریف دیگری را ارائه می دهد و به عوامل متشکله تکنولوژی اشاره و روابط بین آنها را تا حدی روشن می کند ، او می گوید :
تکامل«تحقیق و طراحی ، تولید ، ارزیابی ، پشتیانی ، تدارک و به کارگیری » عوامل نظام آموزشی
( پیام ، افراد ، مواد ، وسایل روشها و محیط عمل ) ومدیریت این تکامل ( سازمان و افراد ) و به طریقی سیستمی برای حل مسائل آموزشی را تکنولوژی آموزشی می نامند.
که تعریف سیلبر از تکنولوژی آموزشی به صورت نمودار قابل توجه تر است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 110 |
مقایسه راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق وناموفق
مقدمه
محیط پیرامون ما با وجود افراد، اشیاء و رویدادهای متعدد ومتنوع بسیار پیچیده است بعلاوه کنش متقابل وتغییرات مداوم موجود در عوامل مختلف پیچیدگی فزایندهای را بر زندگی انسان تحمیل میکند. و انسان برای مقابله با این همه تغییرات بدنبال یافتن راهحلهای مناسب برای سازگاری است.
از آنجائیکه منابع خطر و ارضاء نیاز ما نیز پیوسته در حال تغییرند. لازمة زندگی پویایی در سازگاری ارگانیسم با محیط است. و فرایندهای یادگیری پویایی لازم برای ارگانیسم را فراهم میکند تا بتواند با شرایط محیطی گوناگون به زندگی خود ادامه دهد. یعنی علاوه براینکه محرکهای مختلف مثبت، منفی یا خنثی را بشناسد. رفتارهای مناسب مقابل هر کدام از محرکها را یاد بگیرد واین یادگیری به طرق مختلف از ابتدای زندی نوع بشر صورت گرفته است اما امروزه با تکامل زندگی بشر یادگیری عمومی و کسب دانش از طریق آموزش بخش مهمی از اطلاعات لازم برای سازگاری را در اختیار قرار میدهد. (السون[1] و هرگنهان[2]،1997)
حجم اطلاعات از هر نوع که باشد،چنان رو به افزایش است که هر فرد در هر شغل و مقامی برای رفع نیازهای فردی و شغلی خود نیاز به مطالعه و صرف وقت زیاد برای آن دارد. به این ترتیب مطالعه وسیلة ارتقاء نوع بشر و ابزار انتقال علم ودانش است. ولی متأسفانه در جامعة ما هنوز فرهنگ مطالعه به عنوان یک نیاز واقعی برای مردم به حساب نمیآید. و حتی دانشآموزان ودانشجویان ما نیز که مطالعه جزء اصلی و حرفه وزندگی آنهاست درست مطالعه نمیکنند. روش مطالعه فعال را نمیدانند، کند میخوانند، به اندازه کافی مطالب را درک نمیکنند، به خوبی به یاد نمیآورند. نمیدانند چه بخوانند؟ چگونه بخوانند؟ و چگونه به خاطر بسپارند؟ از همه بدتر نمیدانند که بد میخوانند و اینهمه باعث گریز از مطالعه و عدم یادگیری مناسب از آن است.
بیان مسئله
وقتی دانشآموزان تحت آموزش رسمی قرار میگیرند. پاسخهای متفاوتی نسبت به محرکهای محیطی از جمله فرایندهای یاددهی – یادگیری از خود بروز میدهند. برای درک تفاوتهای دانشآموزان در آموزش یکسان لازم است ویژگیهای ورودی یادگیرندگان مورد مطالعه قرار بگیرد. ویژگیهای عاطفی، فیزیولوژیکی و شناختی یادگیرندگان در نحوه واکنش آنها بر محرکها تأثیر دارد وشیوههای یادگیری[3] از جمله این ویژگیهاست. و از موضوعاتی است که در دهههای اخیر به خصوص توسط نظریهپردازان شناختی مورد توجه واقع شده است.
امروزه نظریههای شناختی در یادگیری، به دنبال تبیین فعالیتهای پیچیده شناختی مانند درک مطلب، یادآوری وراهبردهای یادگیری هستند تا بدینوسیله بتوانند به سوالهایی مانند اینکه چگونه یادگیری اتفاق میافتد؟ چگونه میتوانیم درباره نحوه یادگیری خودآگاهی داشته باشیم؟ و چگونه مطالب آموخته شده در حافظه نگهداری میشوند پاسخ گویند.
یکی از دیدگاههایی که زیر بنای نظریات شناختی است رویکرد پردازش اطلاعات است. در این رویکرد به تبیین فرایندهای ذهنی اثر گذار از لحظه ورود اطلاعات تا یادآوری آنها پرداخته میشود. بدین ترتیب که ابتدا محرکهای محیطی (دروندادها) برارگانیزم (گیرندههای حسی) اثر میگذارند. سپس برای مدتی بسیار کوتاه (یک ثانیه) در حافظه حسی ذخیره میشود. بخشی که مورد توجه قرار میگیرند وارد حافظه کوتاه مدت میشوند و بقیه از بین میروند. اطلاعات وارد شده به حافظه کوتاه مدت با استفاده از راهبردهای یادگیری مانند مرور ذهنی[4]، بسط دهی[5]، وسازماندهی[6] برای ثبتی پایدار به حافظه بلندمدت انتقال مییابند و در آنجا به صورت مقدارهای سازمان یافته برای تمام عمر باقی میمانند این نظام پردازش شامل دوبعد سخت افزار و نرم افزار است. ساختارهای حافظه حسی، کوتاه مدت و بلندمدت سخت افزارهای ذهن را تشکیل میدهند. که فطری بوده و در همه افراد یکسان است. و فرایندهایی مانند مرور وبسطدهی معادل نرمافزار هستند که افراد در چگونگی استفاده از آنها متفاوتند وبهرهگیری از آنها اکتسابی میباشد. (اتکینسون[7] و شفرین[8]،1968)
همانطور که گفته شد برای ثبت اطلاعات در حافظه بلندمدت از راهبردهای متنوعی استفاده میشود. این راهبردها بر دونوعند: الف- راهبردهای آموزشی ب- راهبردهای یادگیری (شکل 1-1)
- راهبردهای آموزشی: راهبردهایی که معلم برای ارائه یک مطلب در زمان خاص از آموزش بهره میگیرد.
- راهبردهای یادگیری: راهبردهایی که دانشآموز به طور فعال هنگام یادگیری به کار میبندد مانند مرور ذهنی، بسطدهی، سازماندهی، پیشبینی موارد ارائه شده نظارت فعال بر یادگیری خود
درحالیکه در آموزش معلم محور، یادگیری بر مربی و روشهای آموزشی اومتمرکز است با تبیین موجود در رویکرد شناختی مبتنی بر پردازش اطلاعات، تمرکز اصلی بر فراگیر و نحوة یادگیری اوست. واو را یک پردازشگر فعال می بیند ونه یک ثبتکننده منفعل اطلاعات. و این جاست که روش مطالعه،توانایی بهره گیری از مطالب، علاقمندی، هوش وحافظه یادگیرنده درگیر میشود.
1- دانش معلم
2- عملکرد معلم در خلال آموزش و چگونگی ارائه اطلاعات
3- دانش فعلی یادگیرنده
4- رفتارهای یادگیری و شناختی
5- فرایندهای شناختی درونی در خلال یادگیری
6- اکتساب دانش در خلال راهبردهای یادگیری و آموزشی
7- رفتار ونتایج اندوزش و پردازش اطلاعات
شکل(1-1) چهارچوب فرایند آموزش –یادگیری به نقل از وین اشتاین و سایر (1986)
تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر بیانگر اهمیت راهبردهای یادگیری در تسهیل فرایند یادگیری، یادسپاری و یادآوری است. و نقش تحول شناختی در استفاده از راهبردهای یادگیری مرورذهنی، بسطدهی، سازماندهی و نظارت بر درک مطلب را نشان میدهد. مثلاً میکن،[9] بلومن فلد[10] و هوی لی[11] (1988) نشان دادند رابطه مثبت و معناداری بین راهبردهای یادگیری و معدل نمرات در دانشگاه است. در پژوهشی دیگر رود ولیکو[12] (2002) متوجه شدند که آموزش راهبردهای یادگیری میتواند بر پیشرفت تحصیلی حتی بر یادگیرندگان خوب، تأثیر مثبت داشته باشد. وفلاول[13] (1985) پیشنهاد میکند که با یاددادن به دانشآموزان که چگونه یاد بگیرند از طریق تدریس مهارتهای شناختی مانند چگونگی سازماندهی اطلاعات واصطلاح اشتباهات میتوان سطح یادگیری دانشآموزان را بالا برد.
علیرغم آنچه گذشت ما به طور معمول از فراگیرانمان انتظار داریم خوب درس بخوانند، مساله حل کنند و اطلاعات زیادی رابه خاطر بسپارند اما هیچگاه روشهای صحیح مطالعة حل مسأله و به خاطرسپاری اطلاعات را به آنها آموزش ندادهایم. دانشآموزان توانایی درک مفاهیم و کتابها را ندارند و پیشرفتشان اندک است. توانایی استنباط معنی از متن خواندنی را ندارند ودر استفاده از راهبردهای یادگیری ضعیفاند.
لذا محقق درصدد است با انجام این پژوهش راهبردهای یادگیری دانشآموزان موفق را بررسی کرده و با مقایسه راهبردهای آنان با دانشآموزان ناموفق، راهبردهای برتر را شناسایی کند و با پیشنهاد آن به مسوولین تعلیم وتربیت وبرنامه ریزان آموزشی گامی مؤثر در جهت غنیسازی آموزش و پرورش و حل برخی مشکلات آموزشی بردارد.
اهمیت و ضرورت پژوهش
هدف اصلی آموزش آسان کردن یادگیری است. و یادگیری تغییر شناختی است که در ذهن یادگیرنده اتفاق میافتد وفعالیت هدفمند او موجب آن میگردد. بنابراین لازم است فرد یادگیرنده بعنوان عنصر اصلی این فرایند مورد مطالعه قرار بگیرد.
هوش، شخصیت، آموختههای قبلی، انگیزش و روش یادگیری وبسیاری دیگر از عوامل موجود در یادگیرنده در یادگیری اومؤثرند و شناخت هر کدام به تنهایی و در ارتباط با یکدیگر دانش ما را از یادگیری و گسترش میدهد. از جمله این عوامل راهبرد یادگیری فرد است یعنی روشها وفنون خاصی که او برای حل مسأله و پرورش اطلاعات به طور عمدی به کار میگیرد هر چند پژوهشهای متعدد قابل آموزش بدون این روشها را نشان دادهاند. (فلاول، 1988) اما اغلب معلمان و والدین تصور میکنند که دانشآموزان ودانشجویان به خودی خود روشهای صحیح مطالعه و به خاطرسپاری اطلاعات را کشف میکنند. بنابراین با وجود انتظار از دانشآموزان برای به خاطر بسیاری اطلاعات هیچ تلاشی برای آموزش و بهبود روشهای مطالعه ویادگیری برای آنها صورت نمیگیرد. به من دلیل پیوسته شاهد دانشآموزانی هستیم که برای یادگیری تلاش میکنند و ازشرایط آموزشی مشابه با دیگران سود میبرند، اما بهره کافی بدست نمیآورند. یعنی علی رغم تلاش موفق نمیشوند و پیوسته شکست را تجربه میکنند. این شرایط علاوه بر تحمیل هزینه گزاف و بیفایده ناشی از افت تحصیل وتکرارپایه، به آموزش و پرورش وخانواده منجر به خودپنداره منفی، عزت نفس پائین واحساس ناکارآمدی در دانشآموز میشود ودور باطل نمیتوانم ونمیخواهم را شکل میدهد وانگیزه او را برای یادگیری از بین میبرد، مضاف بر همه، تعامل مؤلفههای عاطفی یاد شده با مؤلفههای شناختی ناشی از عدم موفقیت ناکارآمدی و عدم بهرة مطلوب از آموزش را موجب میگردد. و این همه پژوهش در این زمینه را ضروری مینماید.
نکته دیگر که توجه به آن لازم به نظر میرسد اینکه، چگونگی پردازش اطلاعات در ذهن با موضوع یادگیری در تعامل است. و تحقیقات این ارتباط را نشان میدهند. بنابراین لازم است. راهبردهای یادگیری دانشآموزان در رشتههای مختلف درسی شناخته شده وراهکارهای مناسب برای ایجاد انطباق بین راهبرد یادگیری و موضوع درسی برگزیده شود. بعلاوه برای دستیابی به موفقیت تحصیلی وشغلی در آینده لازم است. افراد فرایند یادگیری ومطالعة خود را به طور هدفمند تحت کنترل در آورند. و با ایجاد انطباق مناسب بین راهبر یادگیری خود، موضوع درسی و رشته تحصیلی موفقیت را تجربه کنند. وانگیزه بیشتری برای مطالعه و یادگیری بیابند بنابراین انجام پژوهش که رابطة استفاده از راهبردهای یادگیری، پیشرفت تحصیلی و رشته تحصیلی را روشن سازد در جایگاه خود میتواند با ارزش باشد. تا راهکارهایی را در اختیار برنامه ریزان، مدیران والدین و دانشآموزان قرار دهد. و بهرهوری بیشتر را موجب گردد.
4- اهداف پژوهش
هدف کلی:
هدف کلی این پژوهش، بررسی ارتباط بین راهبردهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر پایه سوم متوسطه نظری میباشد.
اهداف خاص:
1- بررسی رابطه بین پیشرفت تحصیلی و راهبردهای یادگیری
2- بررسی رابطه بین نوع راهبرد یادگیری و پیشرفت تحصیلی
1-2- بررسی رابطه بین راهبرد تکرار با پیشرفت تحصیلی
2-2- بررسی رابطه بین راهبرد سازماندهی با پیشرفت تحصیلی
3-2- بررسی رابطه بین راهبرد بسطدهی با پیشرفت تحصیلی
4-2- بررسی رابطه بین راهبرد نظارت با پیشرفت تحصیلی
5- گزارههای تحقیق (سوالها/فرضیهها)
در این پژوهش به سؤالات ذیل پاسخ داده میشود:
1- آیا بین راهبرد یادگیری و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
2- آیا بین نوع راهبرد یادگیری و موفقیت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
1-2-آیا بین راهبرد تکرار و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
2-2- آیا بین راهبرد بسطدهی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
3-2- آیا بین راهبرد بسطدهی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
4-2-آیا بین راهبرد نظارت و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد؟
6- معرفی نوع متغیرها وتعاریف عملیاتی:
6-1- متغیرها
1- متغیر مستقل: راهبرد یادگیری شامل 4 نوع تکرار (مرور)، بسط و گسترش، سازماندهی ونظارت بر درک مطلب
2- متغیر وابسته: موفقیت تحصیلی
3- متغیر کنترل: پایه تحصیلی (سوم متوسطه نظام جدید)، جنسیت(دختر)
6-2- تعریف عملیاتی:
1- دانش آموز موفق: دانشآموزان موفق به کسانی اطلاق میشود که نمرة آنها در دو درس اختصاصی مربوط به رشته تحصیلیشان 1 انحراف معیار بالاتر از میانگین باشد.
2- دانشآموزان ناموفق : دانشآموز ناموفق به کسی اطلاق میشود که نمره او در دو درس اختصاصی مربوط به رشته تحصیلی مساوی یا 1 انحراف معیار پایینتر از میانگین باشد.
3- راهبردهای یادگیری: فعالیتهای بالقوه آگاهانهای که فرد جهت تسهیل حافظه از آنها بهره میبرد. راهبردهای یادگیری مرکب از طیف بزرگ و متنوعی از فعالیتهای بالقوه آگاهانه شخص است که ممکن است به طور ارادی به عنوان وسیلهای برای هدف به یاد سپردنهای مختلف به کار میرود (فلاول[14]، 1988، ترجمه ماهر1377)
راهبردهای شناختی آن دسته از راهبردهایی هستند که فرد برای پردازش اطلاعات مورد استفاده قرار میدهد. شامل تکرار و مرورذهنی، بسطدهی، سازماندهی و نظارت بر درک مطلب است. (وین اشتاین[15] وسایر[16] 1986، به نقل ازآزاد 1382)
3-1- راهبرد تکرار(مرورذهنی): مرحلة رمز گردانی اطلاعات به شکل معنایی در حافظه کوتاهمدت وانتقال آن به حافظه بلندمدت در اثر تکرار مطالب مانند تکرار ساده اسامی،تکرار یک متن درسی، حفظ طوطیوار و تمرین پراکنده.
در این پژوهش منظور از راهبرد تکرار نمرهای است که آزمودنی از سوالهای مربوطه کسب میکند و بالاترین نمره 20 میباشد.
3-2- راهبرد بسطدهی: یادگیرنده به کمک راهبرد بسط وگسترش، بین آنچه از قبل میدانسته و آنچه قصد یادگیری آن را دارد پل ارتباطی ایجاد میکند. این کار از طریق افزودن جزئیات بیشتر به مطلب تازه، خلق مثالها یا مواردی برای ایجاد تداعی، عبارت سازی، خلاصه کردن و … انجام میشود.
دراین پژوهش منظور از راهبرد بسطدهی عبارت است ازنمرهای که آزمودنی از پاسخ به سوالات مربوطه کسب میکند وبالاترین حد آن نمره 20 است.
3-3- راهبرد سازمان دهی:یاد گیرنده به کمک راهبرد سازماندهی برای ایجاد بسط معنایی نوعی چارچوب سازمانی را به مطالب آموختنی تحمیل میکند.این راهبرد شامل گروهبندی و نظم دهی مطالب،ایجاد سلسله مراتب و طرح نقشه مفهومی است.
در پژوهش حاضر منظور از راهبرد سازماندهی نمرهای است که آزمودنی از سؤالهای مربوطه کسب میکند وبیشترین نمره آن 20 میباشد.
3-4- نظارت بر درک مطلب: این راهبرد شامل جلوگیری از عدم موفقیت در فهمیدن مطالب توسط یاد گیرنده است. بنابراین به منظور کنترل ونظارت بر پیشرفت خود پیوسته فرایند یادگیری خود را مورد ارزشیابی قرارمیدهد. از جمله موارد آن نظارت بر توجه هنگام خواندن، پرسیدن از خود به هنگام مطالعه و کنترل زمان است.
دراین پژوهش منظور از راهبرد نظارت نمرهای است که آزمودنی در پاسخ به سؤالات مربوطه به دست میآورد و بالاترین حد آن نمره 20 است.
فصل دوم
مقدمه
ریشه مکاتب عمده روانشناسی را باید در دو فلسفه تجربهگرایی و فردگرایی جستجو نمود در فلسفه تجربه گرایی، اعتقاد براین است که «تجربه» تنها منبع اصلی دانشاندوزی است ویادگیری از راه کسب تجربه حسی صورت میگیرد. از این رو گفته میشود اندیشه های انسان مستقیماً از تجارب حسی مایه میگیرد. این اندیشهها یا نتیجه مستقیم تجارب حسی هستند یا از ترکیب و تداعی میان آن تشکیل مییابند.
برخلاف فلسفه تجربهگرایی، فلسفه فردگرایی، عقل یا خرد را منبع اصلی دانش میداند. از نظر فردگرایان تجارب حسی دادههای نامنظم و درهم و بر هم هستند که مواد خام استدلال عقلی به حساب میآیند ویادگیری نتیجه استدلال عقلی است که درآن دادههای خام برحسب طبقات معینی از فرضهای ادراکی ذاتی ذهن، در اشکال معینی تفسیر میشوند. (هلیگارد[17] وباور[18] 1975) (نقل ازسیف 1373)
تمامی نظریات رفتار گرا که در عین حال تداعی گرا هم هستند،درفلسفه تجربه گرا ریشه دارند و این نظریات اصول وقوانین حاکم بر آن فلسفه را در طرح نظریههای خود به نوعی منعکس ساختهاند. در حالیکه روانشناسی گشتالت، و روانشناسی شناختی ریشه در فلسفه فردگرایی دارد امروزه با تغییر نگرش از نظریههای رفتارگرا به نظریههای شناختی توجه به راهبردهای یادگیری رونق گرفته است. یعنی در حالیکه رفتار گرایان جهت تبیین اندیشه و رفتار ارتباط (پیوند) محرک وپاسخ را توضیح میدهند، به قول فارنهام- دیگوری با ظهور روان شناسی شناختی، ما اکنون به جای پیوندها از فرایندها وساختارها صحبت میکنیم.
روان شناسی شناختی، یادگیرنده را موجود فعال در پردازش قلمداد میکند و یادگیری در این رویکرد فرایندی فعال است که درون یادگیرنده به وقوع میپیوندد و در این میان تحت تأثیر یاد گیرنده نیز میباشد. (وین اشتاین[19] و مایر[20]1986)
با توجه به آنچه گذشت به نظر میرسد مروری بر روانشناسی رفتارگرا و شناختی وبه تبع آن پردازش اطلاعات، زمینه لازم جهت تبیین راهبردهای یادگیری وبررسی پژوهشهای مربوطه به آن فراهم شود که در ادامه به آن پرداخته میشود.
یادگیری از دیدگاه روانشناسی رفتارگرا
برای روانشناسان رفتارگرا موضوع مهم علم روانشناسی، رفتار آشکار موجود زنده است. و یادگیری(چه ساده و چه پیچیده) را کسب رفتارهای مختلف دانسته و نحوة کسب رفتار را غالباً فرایندهای شرطی سازی توجیه میکنند.
روانشناسانی همچون تراندایک،[21]پاولف،[22] گاتری،[23] مال،[24]اسکینر[25] و پیروان آنها معتقدند برای اینکه روانشناسی به صورت علم درآید نیاز به موضوعی با ثبات وقابل اندازهگیری دارد وآن موضوع رفتار است.
از نظر واتسون[26] بنیانگذار رفتارگرایی (1929)«رفتارگرا نمیتواند هوشیاری را در لولة آزمایش علمش بیابد، رفتارگرا یک شاخة آزمایشی دقیق از علوم طبیعی است وهدف آن کنترل رفتار است. ودرون نگری هیچ جایی در روشهای آن ندارد. رفتارگرا در هیچ جا شواهد مربوط به جریان هوشیاری را نمییابد.»
بنابراین با ظهور وگسترش رفتارگرایی، رویدادهای ذهنی وفرایندهای روانی که برای هزاران سال کانون توجه تحقیقات دانش شناسی بود، نادیده گرفته شد. و هدف روانشناسی از کوشش برای درک هوشیاری به پیشبینی وکنترل رفتار تغییر یافت.
ازنظر رفتارگرایان یادگیری صرفاً به دلیل پشت سر هم آمدن رویدادها در یک فاصلة زمانی کوتاه رخ میدهد. شرطیسازی کلاسیک،شرطیسازی وسیلهای و شرطی سازی کنشگر طرق مختلف تبیین یادگیری از نظر رفتارگرایان است.و قوانینی چون مجاورت، بسامد وتقویت سنی عمل در نظریات آموزشی برآمده از رفتارگرایی هستند.
رفتارگرایان معتقدند در یادگیری تداعیهای محرک-پاسخ، عادات ووابستگیها آموخته میشود. به نظرآنها تقویت شرط لازم برای یادگیری است. و یادگیرنده در برخورد با مسائل تازه شبیه به برخورد با مسائل مشابه گذشته عمل میکند و اگر قبلاً با مسائل مشابه مواجه نشده باشد به کوشش وخطای رفتاری میپردازد.
معلم پیرو نظریه رفتارگرا بیشتر تدارک بیننده تجارب یادگیری است. ومهمترین وظیفه اوتدارک محیطی است که نسبت به رفتارهایی که آموزشگاه مهم تشخیص میدهد حساس باشد. یعنی محیطی به وجودآید که آن دسته از رفتارهایی که مطابق با اهداف از پیش تعیین شده است را تقویت نماید. بدین ترتیب فرایند یادگیری در رویکرد رفتاری صرفاً متمرکز بر معلم وفعالیتهای آموزشی اوست و یادگیرنده نقشی منفعل گیرنده دانش را دارد. (هرگنهان[27]،السون[28] 1997)
یادگیری از دیدگاه روانشناسی شناختی
از نظر روانشناسان شناختی رفتار به صورت وسیله یا سرعتی برای استنباط و استنتاج پدیدههای شناختی یا آنچه در ذهن انسان میگذرد مورد توجه قرار میگیرد. وعلاقه آنها بیشتر به فرایندهای ذهنی است که از طریق آنها اطلاعات دریافت میشوند و به راههای مختلف تغییر مییابند و به صورت رمز در آمده درحافظه ذخیره میگردند و در نهایت برای استفادههای بعدی از حافظه بازیابی میشوند. (نیسر[29]1967 به نقل از سیف 1373)
ادراک، تخیل، حل مسئله، یادآوری وبازشناسی و تفکر همه اصطلاحاتی هستند که به مراحل فرضی شناخت اشاره دارند و یادگیری برای شناخت گرایان شامل تغییرات حاصل در ساختار شناختی است و نه ایجاد تغییر در رفتار آشکار (سیف 1373)
شناخت گرایان در پاسخ به اینکه چه چیزی آموخته میشود اطلاع، خبر،انتظارات طرحوارهها، اصول و بینشها را ذکر میکنند آنها یادگیری را مستقل از تقویت میدانند وبر این باورند که یاد گیرنده دربارة مسئله «فکر» میکند تا اینکه به راه حل مسئله بینش یابد.
نظریه پردازان شناختی باور ندارند که ذهن در لحظه تولد یک لوح سفید است.بلکه به نظرآنان ذهن فعال است و نه فعل پذیر. ذهن قادر است که هرچیز را تا حد امکان ساده کند. شقوق مختلف آن را سبک سنگین کند (تفکر) و از ابهام بکاهد. و از طریق کوشش و خطای شناختی به بینش دست یابد(هرگنهان. السون 1997)
معلم پیرو شناختگرایان به دانشآموزان کمک میکند تا واقعیتها،اندیشه ها و اجزای یک مفهوم کلی را بفهمند آنها از طریق ایجاد ابهام وکمک به یادگیرنده دررفع ابهام میکوشند تا مفهوم کلی توسط دانشآموز شناخته شود وادراک صورت پذیرد.
نظریههای مهم ومعروف درمکتب شناختی عبارتند از پیاژه،[30] گشتالت،[31]نظریه یادگیری[32] معنی دار آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات[33] وبالاخره نظریه فلاول[34] (1985) که برای اولین بار موضوع هوشیاری نسبت به عمل و چگونگی انجام دادن آن را تحت عنوان مفهومی جدید به نام فرا شناخت مورد بررسی قرار داد، تا دانش فرد را مورد فرایندها و تولیدات شناختی یا هر چیز مربوط به آن راتوصیف کند. در ادامه بحث اشاره مختصری به بعضی ازدیدگاههای شناختی خواهیم داشت.
نظریه رشد شاختی پیاژه
مطالعات ژان پیاژه بر روی تحول وتکامل شناخت نظریه اورا به روانشناسی ژنتیک[35] مبدل ساخته است. کاربرد اصطلاح ژنتیک نشان دهندة علاقه پیاژه به پدید آیی دانش در نزد آدمی و فرایند کسب و تکامل آن است(سیف 1380)
از نظر پیاژه، یک عمل هوشمندانه عملی است که ارگانیسم را برای رسیدن به شرایط بینه برای بقا کمک میکند. از آنجا که محیط وارگانیسم دائماً درحال تغییرند تعامل «هوشمندانه» بین ایندو همواره شرایط بهینه را برای بقای ارگانیسم فراهم میآورد از نظر پیاژه هوش یک صفت پویاست. و پیوسته درحال رشد وتکامل است. و این تکامل از طریق کنش فعال ارگانیسم وکسب تجربه مداوم میسر است.
آنچه درجریان یادگیری اتفاق میافتد تغییر درساخت شناختی است واین تغییر براثر تجربه و دوفرایند مکمل جذب[36] و انطباق[37] صورت میگیرد. ضمن این فرایند مداوم طرحوارههای جدید همواره از طرحوارههای[38] قبلی به وجود میآیند به این طریق، رشد ذهنی که از پاسخهای بازتابی کودک به محیط آغاز میشود تا جایی پیش میرود که کودک میتواند به رویدادهای بالقوه فکر کند وپیامدهای اجتماعی را به طور ذهنی کشف نماید. نیروی رانش تعادلیابی[39] درونی نیروی کشانندة پشت رشد شناختی است که تمایل ذاتی ارگانیسم برای سازمان دادن و هماهنگ ساختن تجارب خود در جهت دستیابی به سازگاری بهنیه را فراهم میکند.
ساختهای شناختی چهارچوبی برای تجربه فراهم میکنند. یعنی آنها تعیین میکنند که به چه چیزی باید پاسخ داده شود وچگونه به آن پاسخ داده شود. به این معنی، ساختهای شناختی بر محیط فیزیکی انعکاس مییابند وبنابراین آن را خلق میکنند. بعلاوه محیط نیز با ایجاد ابهامات جدید ساخت شناختی را دچار عدم تعادل میکند ونیروی تعادل یابی منجر به جذب و انطباق جدید وتغییر در سازماندهی ساخت شناختی میشود. به این ترتیب کنش فعال وتعامل مداوم فرد با محیط سازمان شناختی را رشد میدهد و این رشد طی یک جریان پیوستهی کند وبا ثبات صورت میگیرد.
بنابراین میبینیم که پیاژه (یکی ازنمایندگان پارادایم شناختی) به آموزش مبتنی بر یادگیرنده تأکید دارد یعنی وظیفه معلم را فراهم آوردن مواد آموزشی و تجارب با چالش متوسط میداند که در آن یاد گیرنده طی فرایند اکتشاف ساخت شناختی خود را تکامل میبخشد ومعلم تنها تسهیلگر تجارب آموزشی جهت خلق تجربههای جدید توسط فرد است.
جهت دریافت فایل مقایسه راهبردهای یادگیری دانش آموزان موفق وناموفق لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در میان سازمانهای استان قزوین
چکیده
مهمترین نظریههایی که از سالهای دههی 1990 مورد بحث قرار گرفته، نظریه یادگیری سازمانی وکارآفرینی سازمانی است. سازمانهای یادگیرنده و کارآفرین، پدیدهای هستند که با شروع دهه 90 میلادی مطرح شدند. علت پدیدار شدن چنین سازمانهایی، شرایط، نظریهها و تغییر و تحول در محیطهای سازمانی قبل از دهه مذکور بوده است، به گونهای که تمام سازمانها تلاش گستردهای را برای بقای خود آغاز کرده بودند و برای آنکه بتوانند خود را در محیط پرتلاطم اطراف خود حفظ کنند میبایست از قالبهای غیرپویا خارج کنند، ابزارهای لازم برای پویایی، تبدیل شدن سازمانها به سازمانهای یادگیرنده و کارآفرین است. بکارگیری این دو متغیر و درنظرگرفتن آنها نقش بسزایی در استحکام و بقای سازمان خواهد داشت. بخش عمدهای از کارهایی که هم اکنون در سازمانها برای بهبود بهرهوری و بهتر کردن کیفیت زندگی کاری انجام میگیرد، متوجه این امر است، که راه را برای بکارگیری یادگیری و کارآفرینی سازمانی هموار سازد. این پژوهش با هدف مطالعه تاثیر یادگیری بر کارآفرینی سازمانی و همچنین بررسی وضعیت موجود یادگیری و کارآفرینی در سطح سازمانهای استان قزوین صورت گرفته است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق تهیه و توزیع پرسشنامه که پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ (0.78) تائید شده، گردآوری شده است. در مرحله بعد شاخصهای یادگیری و کارآفرینی سازمانی در قالب پرسشنامه بین 116 نفر از مدیران توزیع گردیده و سپس تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای خاص انجام گرفت و از آزمونهای آماری نظیر ضریب همبستگی، مقایسه میانگین و رگرسیون بهره گرفته شد. نتیجه تحلیل میانگین نشان میدهد که میزان یادگیری و کارآفرینی سازمانی در سازمانهای استان در حد متوسط میباشد و نتایج ضریب همبستگی نشان میدهد که بین یادگیری سازمانی و کارآفرینی سازمانی ارتباط مثبت و معنــاداری وجود دارد. نتایج دیگر آزمون نشـــان داد که شاخص توسعه شایستگی کارکنان بیشترین تاثیر را بر روی کارآفرینی سازمانی دارا میباشند.
1. مقدمه
از اوایل دهه 1980 هجوم همزمان به سوی کارآفرینی و تاکید سازمانها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر میشدند، موجب هدایت فعالیتهای کارآفرینانه به درون سازمانها شد. برخی از محققین به تشریح چگونگی ایجاد سازمانهای کارآفرینانه فرعی در چارچوب سازمانهای مادر پرداختهاند و معتقد بودند آنچه که بین تمامی انواع کــارآفرینان به طور مشترک میتوان یافت انجام یک فعالیت با ریسک بالا میباشد و هدف از تعمیم فرایند کارآفرینی در سازمانها در واقع اولویت دادن به اقدام به فعالیتهای با ریسک بالا نسبت به برنامههای جاری سازمان میباشد. آنچه در این میان برخی سازمانها را برتر نشان میدهد مزیت رقابتی است، یعنی آمادگی برای ورود به یک پارادایم جدید مدیریتی (محیط رقابتی) و خارج شدن از پارادایم قدیمی مدیریت (ثبات و تعادل). در این میان سازمانی برنده است که ابزارهای لازم برای رسیدن به اهداف تعیین شده برای این دنیای جدید را بیشتر فراهم نموده باشد. از جمله مهمترین ابزارها که به عنوان اصلیترین عامل بقا و توانمندسازی درونی مطرح میباشد، دارابودن قابلیت یادگیری سازمانی میباشد ]2[.
در این پژوهش تاثیر یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در سازمانهای استان قزوین را بررسی کرده و امید است با بکارگیری نتایج این پروژه در آنها، شاهد شکوفائی بیش از پیش این سازمانها باشیم.
به همین جهت میزان یادگیری یک سازمان میبایست حداقل برابر میزان یادگیری رقبا و میزان تغییرات محیطی باشد تا بتواند موفقیت رقابتی خود را در بازار حفظ کند. از طرف دیگر امروزه سازمانها در کشورمان نگاه جدی به مقوله کارآفرینی ندارند و حمایت کافی از کارآفرینان صورت نمیگیرد. حال آنکه توجه به این امر میتواند عامل رشد سازمان و در نهایت توسعه کشور شود.
جهت دریافت فایل بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در میان سازمانهای استان قزوین لطفا آن را خریداری نمایید
قابل توجه دوستانی که علاقمند به یادگیری و اجرای صحیح و اصولی نصب سقف کاذب هستند میتوانند این 6 فایل آموزشی را بصورت یکجا و بدون هیچ مشکلی دانلود کنند . ضمنا دانلود تمام فایل ها بصورت فیلم میباشد و بعد از خرید با لینک مستقیم بوده وبدون نیاز به پسورد به راحتی قابل دانلود میباشد .
دانلود مبانی نظری یادگیری سازمانی (فصل دوم پایان نامه)، در قالب فایل word در حجم 20 صفحه بطور کاملاً ویرایش شده و آماده ارائه به همراه منابع استفاده شده درون متنی و پایان متن، پانوشت های انگلیسی. رسیدن به یک توافق مشترک و واحد درباره تعریف یادگیری سازمانی مشکل است ...