دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 218 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 143 |
بررسی نقش رسانههای جمعی(با تاکید بر تلویزیون) در الگوپذیری و رفتار کودکان
کودکان ما امروزه در خانه ای پا به دنیا میگذارند که تلویزیون در آن به طور میانگین هفت تا هشت ساعت در روز روشن است. حالا دیگر بیش از آنکه از مادربزرگها داستان و از پدربزرگها خاطره بشنویم این تلویزیون است که داستانهای مربوط به انسانها، زندگی و ارزشهای آن را برای ما بیان میکند.
تلویزیون، امروزه به عنوان عمومی ترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمده ای در آموزش و تأثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر فرهنگ و روح و روان جمعی دارد.
تاثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامههای ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات کشورهای جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری مییابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامههای تلویزیونی برای کودکان و خانوادههای خود باشیم. این حق ماست و میبایستی عکس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامههای تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامههای مخرب و منحط تلویزیونی احساس میشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت میکنیم وقتی میخواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن میکنیم و یا آنان را به تماشای برناههایی که خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت میکنیم. خودمان هم متاسفانه عادت کرده ایم به آنچه پخش میشود فقط خیره شویم و نگاه کنیم. بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی میتواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر میرسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم.
«تلویزیونی که میتواند دارای اثرات کاملاً مخرب باشد میتواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون میتواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است که چنین بشود.»
ساخت برنامههای با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی که بتوانند برای مدت زمان پخش برنامههای بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل میکند.
نمی توان کودکان را برای زمانی که در مقابل صفحه تلویزیون صرف میکنند سرزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگون شده را دریافت میدارند.
جان کندری میگوید: قرار نیست که تلویزیون از بین برود از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.»
در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده میشد اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا میگیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را میسازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یکی از این عوامل چه میکند و چه باید بکند؟
در کتاب تلویزیون خطری برای دموکراسی زیر عنوان « چرا بچهها تلویزیون تماشا میکنند؟» آمده است که : انگیزه کودکان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون میپردازند ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون مینگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمتری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه میکنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر میافتد. معمولاً کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت میکنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست میشوند.
به نظر میرسد ورود تلویزیون به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه میگذارند که به شدت از تکنیک تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی میشوند این درگیری قربانیان زیادی را میطلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فراگیرند.»
کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانهها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به تلویزیون این است که به آنان امکان میدهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند. وقتی کودکان ما به دنیا میآیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شکل صحیح روشن میشود و برآنان است که کودکان را برای وظایف آینده آماده کنند اما وقتی دیگر کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون میشوند. در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودک بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای کودکان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به کودک یک تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه میبیند تأثیر میپذیرد و این نگرانی در مورد کودکان که بزرگ میشوند وجود دارد.
تا زمانی که چارچوب نظری هر موضوع علمی مورد توجه و بررسی قرار نگیرد، فرایند پیشبرد تدریجی اهداف آن نیز دارای ابهام است. بدین منظور در این فصل مساله تحقیق و ضرورت و اهمیت آن و همچنین اهداف و روش تحقیق و روش گرداوری اطلاعات مطرح خواهد شد.
نتایج نظرسنجی درخصوص بررسی میزان استفاده کودکان و نوجوانان از رسانهها که به تازگی در مرکز تحقیقات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است، نشان میدهد 9/99 درصد کودکان و نوجوانان به تلویزیون دسترسی دارند و این گروه در شبانه روز به طور متوسط 4 ساعت و 16 دقیقه تلویزیون تماشا میکنند.
کودکان و نوجوانان از بین شبکههای تلویزیونی، بیشتر برنامههای شبکه پنج (44 درصد) و سه سیما (42 درصد) را تماشا میکنند. همچنین 52 درصد از این گروه به رادیو دسترسی دارند که 32 درصد شنوندگان کودک و نوجوان به شبکه پیام گوش میدهند.
گفتنی است 33 درصد کودکان، به ماهواره دسترسی دارند و 82 درصد بینندگان این گروه برنامههای ماهواره ای، شبکههای فارسی زبان را تماشا میکنند. 81 درصد کودکان و نوجوانان به دستگاههای صوتی و تصویری مانند VHS،VCD، DVD، 57درصد به رایانه و 49 درصد به دستگاههایی مانند میکرو، پلی استیشن، سگا و... دسترسی دارند.
شایان ذکر است عمده ترین ژانر مورد علاقه کودکان و نوجوانان در فیلمهای ویدئویی مهیج و ترسناک (21 درصد) است.
نظرسنجی اخیر دربردارنده آماری نو و در عین حال نگران کننده است. به نظر میرسد با رشد چشمگیر ضریب نفوذ رسانهها در خانوارهای ایرانی، به شکل قابل توجهی شاهد تغییر الگوی تماشا و سلیقه مخاطبین کودک و نوجوان هستیم.
نگارنده نیک به یاد دارد که در سالهای نه چندان دور، پربیننده ترین برنامههای سیما در حوزه مخاطبان کودک و نوجوان، انیمیشنهای دوبعدی و دلنشین عمدتا ژاپنی بود و ساعات اوج شنیدن رادیو توسط همین گروه مخاطبین، هنگام پخش سلام کوچولو بود و شب بخیر کوچولو».اما نظرسنجی اخیر بیانگر این نکته است که پربیننده ترین شبکههایی رادیویی و تلویزیونی نزد کودکان، یعنی شبکههایی مثل شبکه سه سیما و رادیو پیام، اتفاقا شبکههایی هستند که نه گروه برنامه سازی خاص کودکان در آنها فعال است و نه هیچ برنامه ای برای این مخاطبان دارد.
نفوذ بلاشک ماهوارهها و انواع دستگاههای نمایش فیلم خانگی به همراه سیل انبوه فیلمهای رنگارنگ در دسترس این مخاطبان، اندک کورسوی چراغ برنامههای کودک و نوجوان رادیو و تلویزیون ملی را هم به قهقرا میبرد. www.kayhannews.ir
لذا انتشار نتایج این نظرسنجی، به عنوان سندی قابل تأمل درباره میزان و نحوه استفاده کودکان و نوجوانان از انواع رسانههای دیداری و شنیداری، میتواند محرک و انگیزه خوبی برای نظریه پردازان و تحلیل گران رسانه ای باشد تا با بررسی وضعیت کنونی و پس از آن ریشه یابی موضوع بحث، به طرح ساختارهای مدون و بدیع الگوسازی رسانه ای بپردازند. فراموش نکنیم نیمی از اقبال ابررسانهها از جهت تولید برنامههایی همسو و مطابق طبع مخاطبان خود است؛ اما کدام طبع؟! طبع و تمایلی که رسانه، طی فرآیند حساب شده سلیقه سازی، مخاطبان خود را به نحو شایسته و مطلوب سیاستهای خود، همسو کرده است. سلیقه ذاتی مخاطب او را پای این رسانهها نمی کشاند، بلکه سلیقه ای تماشای این برنامهها را در نهاد مخاطب طلب میکند، که از سوی سلیقه سازان رسانه اکتساب نموده است.
هم تولیدکنندگان برنامههای تلویزیونی، و هم پدران و مادران خوب میدانند که دسترسی کودک به تلویزیون دشوار نیست. نه در قفسه ای قفل شده نگهداری میشود و نه روشن کردن آن برای کودکان دشوار است. متاسفانه این واقعیت نشان از بی اعتنایی جامعه به کودک و شرایط جسمی و روحی او دارد.
در یک جمع بندی کلی میشود گفت که تلویزیون و رادیو، دیوارههای حائل میان جهان کودک و دنیای بزرگسالان را از میان برداشته است. و این، از سه راه مرتبط به هم صورت میگیرد، نخست آن که درک و فهم پیام آنها نیازی به راهنما ندارد، دوم این که نه عنصر تفکر و نه حالت جسمی خاصی را نظیر ساکت و مرتب نشستن در کلاس درس- طلب نمی کنند و بالاخره سوم آن که هیچ گونه درجه بندی و تقسیم بندی ویژه ای برای تماشاچیان خود در نظر ندارد.
در این بررسی، تلویزیون جایگاه ویژه تری دارد. در کنار و در ارتباط با دیگر رسانههای ارتباط جمعی الکترونیکی- که پیوندی با کتاب و ادبیات مکتوب ندارند- تلویزیون شرایطی را پدید آورده است که به دوران قبل از ظهور ماشین چاپ کاملا شبیه و یکسان میباشد. همه ما به لحاظ ساختار جسمی و بیولوژیک یکسان هستیم، قادریم تصاویر را دیده و با شنیدن عبارات و جملات مربوط به آن، با آن پیوند برقرار سازیم. اطلاعات و پیامهائی که تلویزیون ارسال میکند، برای همه یکسان است. رمزی و رازی و ماجرائی و پیامی نیست که در پرده اسرار بماند و یا فقط به سمع و نظر تماشاچی ویژه ای برسد. و ناگفته پیداست، اگر رمز و رازی از زندگی و جهان بزرگ ترها، برای کودکان و نوجوانان وجود نداشته باشد، مقوله ای به نام طفولیت یا کودکی دیگر موضوعیت نخواهد داشت.
اما چاره چیست؟! تلویزیون دارای تکنیکی است که ورود همه کس را به میدان خود ممکن ساخته است. هیچ تجربه قبلی و هیچ اندوخته علمی و تئوری و فنی و مالی و هیچ گونه قدرت و توان و دانش خاصی را طلب نمی کند. هم خردسال شش ساله و هم انسان شصت ساله، شرایط لازم را برای بهره بردن از هر آنچه عرضه میشود دارا میباشند. حتی زبان تلویزیون و نوع ارائه و بیان مطالب، محدودیتی ارائه نمی کند. در زبان گفتاری میتوانیم حروف یا کلماتی را طوری زمزمه کنیم که کودک حاضر در محفل توان فهم آن را نداشته باشد. و یا از عبارات و لغاتی استفاده کنیم که از حوزه تصور و درک خردسال به دور باشد. اما زبان تلویزیون و صحنههای آن واضح، گویا و از هرگونه پیچیدگی به دور است. هر آن چه که بر روی صفحه ظاهر میشود در معرض دید کودک قرار دارد و آن هم با وضوح کامل.
هیچ گونه محدودیتی و هیچ گونه انحصاری در دانستن و مطلع شدن، در تلویزیون وجود ندارد؛ و این مهم ترین تفاوت بارز میان کودک در سنین کودکی و جهان بزرگسالان، از میان برداشته شده است. نه تنها کودک در سنین کودکی یا بزرگسالی در جهان بزرگسالان، که اصولا هر گروه و دسته ای از اجتماع، به دلیل برخورداری از نوعی دانش انحصاری، از دیگران متمایز میباشند. اگر همه افراد میدانستند، آنچه را که یک وکیل دعاوی میداند، دیگر وکیل و وکالت معنی نداشت. اگر دانش آموز هر آنچه را که معلم او میداند، میدانست. دیگر تفاوتی میان معلم و شاگرد وجود نداشت؛ همچنین اگر دانش آموزان سال پنجم ابتدائی، هر آنچه را که دانش آموزان سال دوم یا سوم راهنمائی میدانند، بداند، دیگر چه ضرورتی برای درجه بندی کلاسهای درس وجود دارد.
با عنایت به این نکات و رجوعی دوباره به آماری که در ابتدای این مطلب ارائه شد، تفکیک گروههای سنی و دستههای مخاطبان برنامههای مختلف تلویزیونی، به نحوی که این تقسیم بندی از سوی گیرنده پیام هم قابل درک باشد، بیش از هر زمان دیگری ضروری مینماید. از سوی دیگر، اطلاع رسانی و آگاه سازی والدین از پیامدهای استفاده بدون نظارت کودکان و نوجوانان، به موازات طرحهای محدودکننده تماشاگران، به شکل قابل توجهی در خور توجه است. هر چند شاهد پذیرفته شدن این سیکل آزاردهنده در جامعه هستیم که استفاده کودکان و نوجوانان از تلویزیون تا تماشای آخرین برنامههای شامگاهی ادامه دارد و تا والدین خود را به سمت اتاقهای خود بدرقه نکنند و آنها را نخوابانند، خود به خواب نمی روند.
در اینجا باز لزوم هم اندیشی میان اساتید و نخبگان دانشگاه، سیاستگزاران رسانه و منتقدان حوزه کودک و رسانه به شدت احساس میشود
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 54 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
بررسی میزان شیوع کمرویی در دختران دبیرستانی
صفحه
موضوع پژوهش 1
اهداف تحقیق 4
اهمیت مسئله 4
پرسشهای تحقیقاتی 6
کمرویی چیست؟ 8
کمر و متولد شدن 10
علل کمرویی 12
شیوع کمرویی 16
ویژگیهای رفتاری افراد کمرو 19
عواقب کمرویی 20
جنبه مثبت کمرویی 23
علایم جسمانی کمرویی 25
خجالتی – اما موفق 26
آیا کمرویی همان درونگرایی است 30
آیا میشود یک آدم خجالتی موفق بود 31
درمان 32
شناخت خود 32
پایهریزی عزت نفس خود 35
پانزده گام در راه مبدل شدن به فردی متکی به نفس 37
پایهریزی اعتماد به نفس 40
رشد مهارتهای اجتماعی خود 41
ساخت و چهارچوب پژوهش 49
مشخصات آزمودنیها 49
ابزار اندازهگیری 50
روش تحلیل آماری 51
شیوة اجرای پژوهش 51
انتقادات و پیشنهادات 79
منابع 80
صفحه
جدول و نمودار شماره 2 = اگر پاسخ شما مثبت است آیا همیشه کمرو بوده اید 54
جدول و نمودار شماره 3 = اگر پاسخ سوال یک منفی است آیا هیچ گاه در زندگی شما یک دوره زمانی وجود داشته است که کمرو بوده باشید 55
جدول و نمودار شماره 4 = وقتی احساس کمرویی می کنید چقدر کمرو هستید 57-56
جدول و نمودار شماره 5 = هر چند وقت یکبار احساس کمرویی می کنید 59-58
جدول و نمودار شماره 6 = در مقایسه با همسالان خودتان چقدر کمرو هستید 61-60
جدول و نمودار شماره 8 = وقتی احساس کمرویی می کنید آیا میتوانید آن را پنهان کنید ودیگران متقاعد کنید کمرو نیستید 63
جدول و نمودار شماره 9 = آیا هیچ گاه افراد دیگر کمرویی شمارا با خصیصه ای دیگر مانند « بی تفاوتی » «کنارگیری » «مجسمه » اشتباه گرفته اند 64
جدول و نمودار شماره 10= کدام موقعیتها وفعالیتها موجب بروز احساس کمرویی در شما می شوند
67-66
جدول و نمودار شماره 11= اگر احساس کمرویی می کنید کدام واکنشهای جسمانی را دارید 69-68
جدول و نمودار شماره 12 = رفتارهای آشکاری که میتواند احساس کمرویی شما را به دیگران نشان دهند کدامند 71 -70
جدول و نمودار شماره 13 =پی آمدهای منفی کمرو بودن کدامند 72
جدول و نمودار شماره 15 = آیا مایلید بطور جد ی برا ی چیره شدن بر آن کار کنید 74
بحث دربارة شیوع کمرویی و درصد فراوانی افراد کمرو کار سادهای نمیتواند باشد، میتوان گفت که پدیدة کمرویی فوقالعاده فراگیرست. درصد قابل توجهی از کودکان ونوجوانان، جوانان و بزرگسالان هر جامعه دچار کمرویی و چنین ناتوانها و معلولیتهایی اجتماعی هستند. بررسیهای انجام شده حاکی از آن است که تمامی افراد کمرو در همة موقعیتها و شرایط اجتماعی یکسان واکنش و رفتار مشابهی از خود نشان نمیدهند و میزان و درجات احساس کمرویی ایشان کاملاً متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی کمرویی در دبیرستان دخترانه شهرستان شازند میباشد که برای این منظور از بین دانشآموزان یکی از دبیرستانهای شهرستان شازند 200 دانشآموز دختر به تصادف انتخاب کرده و نتایج نشان میدهد که 47% خود را فردی کمرو قلمداد کردند . و 52% گفتهاند که کمرو نیستند در مورد میزان کمرویی 46% درصد به کمرویی متوسط پاسخ مثبت دادهاند و همچنین در مورد اوقات کمرویی که چند وقت یکبار احساس کمرویی میکنند. 5/38% درصد به گزینه به ندرت یکبار در ماه یا کمتر جواب مثبت دادهاند و در مورد اینکه کمرویی آیا برایشان یک مشکل شخصی ایجاد کرده است یا نه 5/28% به گزینه بله گاه گاهی پاسخ دادهاند. در مورد تظاهر نکردن به کمرویی گفتهاند بعضی اوقات میتوانم بعضی اوقات نمیتوانم بیشترین درصد 68% به این گزینه جواب دادهاند.
37% درصد از دانشآموزان کمرو در گروههای کوچک اجتماعی مانند مهمانی ها بیشتر احساس کمرویی میکنند و بعد از آن 31% درکنش متقابل یک به یک با فردی از جنس مخالف احساس کمرویی میکند بیشترین واکنش جسمانی در مورد تپش قلب و سرخ شدن است در مورد پیآمدهای منفی کمرویی 47% اشاره کرده اند که مشکلات اجتماعی ایجاد میکند ، در مورد پیآمد مثبت کمرویی 52% اعتقاد دارند فردی کاملاً متواضع و قابل اتکاء را پدید میآورد و در آخر 49% حاضر بودند بر کمرویی خویش غلبه کنند.
فــصل اول
موضوع پژوهش
در مشکلات و مسائل مهمی که نوجوانان و کودکان امروزه آن روبهرو هستند مشکل خجالت و کمرویی است این مشکل را عامل عقبماندگی، شکست و ناکامی انسان در مراحل مختلف زندگی به شمار آوردهاند.
به تجربه ثابت شده است که تعداد زیادی از دانشآموزان مقاطع مختلف تحصیلی به کمرویی و خجالت مبتلا هستند و از این مشکل رفتار رنج میبرند چون نمیتوانند عواطف و احساسات واقعی خود را در برخورد با مسائل و شرایط گوناگون ابراز نمایند. هر کسی ممکن است با عدم موفقیتهای ناخواسته و ناخوشایندی روبرو شود و بگونهای شایسته با آن مقابله نکند و در نتیجه از نشان داد واکنش مناسب باز بماند یا بدلیل گرفتار شدن در هراس بیدلیلی قادر به دفاع از حقوق فردی و اجتماعی خویش تشود و در دیگر مراحل زندگی مغلوب و سرشکسته مهم بر حق خویش را به دیگران یا رقیبان واگذار کند و قادر به دفاع از آن نباشد این افراد که ما آنها را کمرو و خجالتی مینامیم. از ایجاد و ارتباط با دیگران ترس واهمه دارند و بیشتر ترجیح میدهند تا دیگران به جای آنها صحبت کنند و افکار و عقاید و نظرانشان همانهایی باشد که دیگران. افرادی بیاحساس و انزواطلب جلوه میکنند و بدلیل این افکار و رفتار ماست. که افراد کمرو به تدریج از سوی دیگران طرد شده و میل به انزوا در آنها شدیدتر میشود حال این پرسش مطرح میشود که چگونه احساس کمرویی و انزواطلبی در افراد را میتوان راه زندگی یاری دهد استعدادها و قابلیتهای ذهنی آنان را کشف و درک کنند و شرایط مساعدی را جهت پرورش و شکوفایی این استعدادها را فراهم سازند. مهمترین این افراد والدین و مربیانی هستند که کودک را پروش میدهند لذا با شیوههای رفتاری مناسب با توجه به منش و ویژگیهای فرد و شخصیتی و کودک با نوجوان انتخاب شده و به کار گرفته شود تا نتایج مطلوبی به بار آورد. به هر حال این حقیقت که عدهای از کودکان منزوی به بزرگسالان ناشاد و بیلیاقت تبدیل خواهند شد به تنهایی دلیل کافی برای توجه به این مشکل است پس برماست که راههای برای رهایی از اسارت شرمساری را به آنان نشان دهیم. که هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان کمرویی در دختران دبیرستان شهرستان شازند میباشد.
بیان مسأله
در این تحقیق محقق بر آنست که میزان شیوع کمرویی را در دختران بررسی کند پدیدة کمرویی فوقالعاده فراگیر است در هر جامعهای درصد قابل توجهی از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان بدون آن که تمایلی داشته باشند، ناخواسته خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس و زندانی میکنند و شخصیت واقعی و قابلیتهای ارزشمند ایشان پشت تودهای از ابرهای تیرة کمرویی، ناشناخته میماند.
چه بسیار دانشآموزان و دانشجویان هوشمند و خلافی که در مدارس و دانشگاهها به دلیل کمرویی و معلولیت اجتماعی. همواره از نظر پیشرفت تحصیلی و قدرت خلاقیت و نوآوری نمرة کمتری از همسالان عادی خود عادیشان میشود؛ چرا که کمرویی یک مانع جدی برای رشد قابلیتها و خلاقیتهای فردی است. پدیدة کمرویی در بین بزرگسالان و افراد مسن بسیار پیچیدهتر است، چنین پیچیدگی روانی ممکن است در اغلب موارد. نیازهای درونی، تمایلات، انگیزها، قابلیتها، فرصتها، هدفها و برنامههای شغلی حرفهای و اجتماعی جوانان ایشان را به طور جدی متأثر و دگرگون کند. پرداختن به پدیدة کمرویی و بررسی مبانی روانی شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که تقریباً همه ما به گونهای تجاربی از کمرویی را در موقعیتهای مختلف داشتهایم. روند تحولات اجتماعی گویای این حقیقت است که مسأله کمرویی غالباً با گذشت زمان فشردگی و پیچیدگی روابط بین فردی و تردید فشارهای اجتماعی،رقابتها، گوشهگیریها، تکرویها، عزت گزینهها و تنهاییها گستردهتر بدتر شده درصد بیشتری از جوانان و بزرگسلان را فرا میگیرد مگر اینکه بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روشهای تربیتی و درمانی مناسب و مؤثر از گسترش کمرویی و پیشگیری کنیم.
باید توجه داشت که کمرویی میتواند به تدریج به صورت نوعی بیماری روانی درآیند بنابراین کمرویی باید هر چه زودتر شناسایی و پیشگیری و درمان شود.
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان شیوع کمرویی در بین دختران دبیرستانی شهرستان شازند میباشد که برای این منظور 200 دانشآموز از مقطع اول دبیرستان را به طور تصادف انتخاب کرده سپس پرسشنامة کمرویی استانفورد را در اختیار آنان قرار دادیم که سعی ما بر کشف نوع افراد و موقعیتهایی بود که موجب پیدایش حس کمرویی در افراد پاسخ دهنده به پرسشنامه ما میشد.
و در کل هدف آنست که با مشخص نمودن میزان کمرویی در بین دختران دبیرستانی راهکارهایی جهت کاهش میزان کمرویی ارائه نمود.
اهمیت مسئله :
پدیدة کمرویی به عنوان یک معلولیت اجتماعی، چنانچه به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد میتواند آثار جاهطلبی به همراه داشته باشد و رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی فرد را به طور جدی متأثر کند. برای اینکه کمرویی مانع فرصتهای خوب زندگی میشود باید چهار تغییر اساسی را انجام دهیم.
تغییر در:
1- طرز فکر شما دربارة خودتان و دربارة کمرویی
2- طرز رفتار شما
3- جوانب مرتبط طرز فکر و عملکرد افراد دیگر
4- ارزشهای اجتماعی مشخص که افزایش دهندة کمرویی میباشند.
برای اثربخش بودن ایجاد تغییر در خود یا افراد دیگر میباید در درجة اول اعتقاد داشته باشید که ایجاد تغییر متحمل است آنگاه میباید واقعاً بخواهید واقعاً که از یک نوع الگوی رفتاری به سوی الگویی مطلوبیت حرکت کرده و تغییری پدید آورید.
بسیاری از نیروهای درونی ما را در جایی که قرار داریم نگاه میدارند مانع از حرکت ما در جهت عملی ساختنتوان بالقوهمان میگردند. غلبه بر چنان مخالفین نیرومندی نیازمند داشتن تعهدی واقعی میخواهیم باشید و آنگاه وقت و انرژی در جهت جامعة عمل پوشاندن به اهداف خودتان صرف کنید. بسیاری از فعالیتهای این تحقیق در انجام این کار به شما کمک خواهند کرد. آنها برای کمک به شما در زمینههای زیر طراحی شدهاند.
1- شناخت بهتر خودتان
2- شناخت بهتر کمرویی خودتان
3- ایجاد عزت نفس
4- رشد مهارتهای اجتماعی مشخص و موفقیتآمیز
5-کمک به دیگر افراد کمرو
هدف ما فقط آن است که به افراد کمرو در کنار زدن موانع برای کسب آزادی بیشتر ما به شرکت فعالانهتر آنان در زندگی و به ایجاد و احساس فردی ارزشمند بودن و مسلط بودن در آنان کمک کنیم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 82 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری
فصل اول
مقدمه
طرح مساله
هدف پژوهشی
فرضیه تحقیق
تعریف عملیاتی
ادبیات (مروری بر نظریات )
تاریخچه مفاهیم رفتار انطباقی (سازشی)
نعریف رفتار سازشی و ناسازگارانه
تعریف کودکان و نوجوانان ناسازگار
طبقه بندی و بررسی ویژگیهای مشکلات رفتاری
طبقه بندی کودکان و نوجوانان ناسازگار
عوامل موثر در پیدایش اختلالات روانی و ناسازگاری در کودکان
دیدگاههای سبب شناسی مشکلات رفتاری
علل مشکلات رفتاری
اختلاف یادگیری در کودکان
ناسازگاری کودکانی و نوجوانان بر حسب سن
چه رابطه ای بین اختلالهای رفتاری اولیه و مشکلات بعدی وجود دارد ( همه گیر شناسی)
عوامل روانی و اجتماعی ناسازگاری در کودکان
شناسایی و دخالت اولیه کودکان ناسازگار
چگونه به پرورش اعتماد به نفس در فرزندانمان کمک کنیم
آموزش درمانی
فصل سوم
روش تحقیق
ابزار اندازه گیری متغیرها
اعتبار تست مقیاس واینلند
روش اجرا
تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه نتایج
بحث در نتایج
محدودیت ها و پیشنهادات
منابع و مآخذ
ضمائم
این پژوهش به منظور بررسی میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس ) در بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبستان ( غیر انتفاعی و عادی) صورت گرفته است. فرضیه تحقیق تفاوت قابل ملاحظه ای در میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری ( عدم اعتماد به نفس) در بین دختران و پسران در نظر می گرفت. بر مبنای این نگرش مطالعاتی در زمینه ادبیات رفتار سارشی و ناسازگارانه ( انطباقی و غیر انطباقی ) طبقه بندی، سبب شناسی و آموزش درمانی آن صورت گرفت، سپس کار نمونه گیری از بین جامعه دانش آموزان دختر و پسر در مقطع دبستان که غیر انتفاعی و عادی بوده اند شروع شد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 175 دانش اموز دختر و 175 دانش آموز پسر که به صورت تصادفی از بین دانش آموزان 4 دبستان غیر انتفاعی و عادی در شهر تهران انتخاب شدند.
ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون مقیاس واینلند فرم اعتماد به نفس بود و روش آماری که جهت تجزیه و تحلیل داده ها بکار گرفته شد آزمون”T” و آزمون “F” برای گروههای مستقل. یافته های پژوهش نشان داد میانگین نمرات رفتار ناسازگارانه دختران نسبت به پسران کمتر است. بنابراین رفتار ناسازگارانه در پسران بیشتر دیده می شود و اعتماد به نفس آنها نیز کمتر است.
مساله
مقدمه
اهمیت پژوهشی
هدف پژوهشی
فرضیه تحقیق
تعربف عملیاتی متغیرها
مقدمه
به طور مطلق بسیاری از رفتارهای گوناگون را می توان رفتار انطباقی نام نهاد
هبر (1971) ان را توانائی سازگاری فرد با خواسها و تقاضای محیط خود می داند.
بنابر نظر هیرا (1979) رفتار سازگارانه میزان کارامدی و توانایی فرد برای سازگاری با خواستهای طبیعی و اجتماعی پیرامون خود است . رفتار انطباقی یعنی انجام و اجرای کارها و فعالیتهای که در زندگی روزمره برای رسیدن به بسندگیهای شخصی و اجتماعی لازم است . در این توصیف به طور کلی سه اصل نهفته است . یکی اینکه رفتار سازگارانه در بیشتر افراد در ارتباط با (سن )است یعنی همگام با رشد افزایش سن فرد رفتارهای او متنوعتر ئ پیچیدهتر میشوند مثلا برای کودکان در سنین پائینتر کارهایی نظیر لباس پوشیدن و به تنهائی با اسباب بازی مشغول بودن اهمیت دارد در حالیکه برای بزرگترها استفاده از پول و یا انتخاب یک شغل مهم و لازم است . دیگر اینکه رفتار انتباقی به انتظاراتی که ما از دیگران داریم و یا معیارها و استانداردهایی که می خواهیم دیگران از نظر رفتاری داشته باشند تعریف شده است ، بسندگی رفتارهای سازگارانه یک فرد از راه چگونگی زندگی ، آموخته ها ،کار و تعاملی که با افراد دیگر دارد، مورد قضاوت قرار میگیرد .
سوم اینکه رفتار بانطباقی به اجرای عادی و شاخص رفتار و نه فقط توانایی آن تعریف می شود . بدین معنی که گر چه داشتن توانایی برای انجام کاری است اما کافی نیست و باید این توانایی به هنگام لزوم به منصه ظهور برسد.
بنابراین چنانچه شخص توانایی برای انجام و رعایت مثلا اصول سلامتی و ایمنی و یا بیان کلامی داشته باشد ولی انها را به طور معمولی و دائمی انجام ندهد و یا به ندرت از این قواعد پیروی کند ، رفتار انطباقی او به عنوان یک رفتار ناپسنده تلقی می گردد .(اسپرو ، بلاوسیس چتی 1985)
رفتار ناسازگارانه در مقابل عوامل نامطلوب محیط ظاهر میشوند و میتوان گفت عکس العمل یا پاسخی است که کودکان به شرایط نا مطلوب خانوادگی یا اجتماعی نشان میدهد . هرگاه فشار عوامل نامساعد بیش از توانایی و مقاومت یا قدرت سازگاری کودک باشد در او واکنشهای غیر عادی ایجاد کرده و باعث بحرانهای عاطفی حاد ولی گذرا و ناپایدار می شود در اکثر موارد چون عوامل نامطلوب مدت زیادی باقی نمی مانند کودک خود به خود به تدریج تعدیل شده و به رفتار عادی بر می گردد ولی اگر این عوامل پا بر جا باشند کم کم واکنشهای غیر عادی کودک شدت یافته و به صورت ناسازگار شدید بروز میکند .(میلاتی فر، 1370)
از ان جا که اختلال رفتار ، غالبا غیر عادی ، عجیب یا ازار دهنده است ، توجه ها را به خود جلب می کند ، امکان دارد واکنش ما نسبت به اختلال رفتار با تاثر ، خشم ،آشفتگی ، تنفر و اکراه ، ترس یا سردرگمی همراه باشد. همچنین امکان دارد در صدد تغییر آن بر آییم ، زیرا انطتاق ان بر اساس زندگی اجتماعی آسان نیست ، اما ترای فهمیدن و چاره کردن مسائل کودکی باید ریشه های ان را در تفاوتهای میان ناراحتیهای رفتاری و تواناییهای بالقوه هر کودک نیز جستجو کرد .
محور اصلی آنچه که ما را نسبت به اختلال رفتار نگران می کند و بر می انگیزد ریشه ها و تداوم ان است .
چرا کودکی بیش از اندازه شرمگین، پرخاشگر و ترسو است ؟
چرا برخی از نوجوانان در رشد الگوهای عادی خوردن و خوابیدن مشکل ندارند و به اقتضای جنسیتیشان رفتار نمی کنند ؟
چرا جریانهایی در پشت نارساییهای هوشی و ناراحتیهای شدید مانند ناتوانی زبانی ، گوشه گیری از اجتماع و حتی آسیب رساندن به خود وجود دارد؟
زمانی که به دنبال این پرسشها میرویم در واقع این مسائل اساسی را مطرح میکنیم که :
افراد چگونه رشد میکنند و روند طبیعی رشد چگونه از مسیر خود منحرف نمی شود ؟
در حال حاضر در تشریح مراحل طبیعی رشد و درک جریانهایی که در این دخالت دارد پیشرفتهای قابل ملاحظه ای شده است و می شود ، آگاهی از این جریانها ما را راهنمایی کند که رفتارهای پایین تر از معیارهای بهنجار را بشناسیم ، تشریح کنیم و چاره ان را بیابیم و بررسیهایی که در مورد اختلال رفتار به عمل می اید به دانش ما در باره رشد بهنجار می افزاید. (نلسون – ایزرائل 1372)
با توجه به نکاتی که درباره رفتار انطباقی یا سازش و رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (اعتماد به نفس ) گفته شده ، پژوهش حاضر سعی در مقایسه و بررسی قلمرو و رفتار ناسازگارنه و اختلال رفتاری ( اعتماد به نفس )بین دو دسته از دانش اموزان دختر و پسر مقتع تحصیلی دبستان دارد .
طرح مساله
بخش اعظم رفتارهای مورد مطالعه روان شناسی مربوط است به شکستها و بی کفایتی آدمی ، علت عمده این شکستها ناتوانی در انطباق است . انطباق یافتن شامل برقراری توازن است بین آنچه افراد انجام میدهند باآنچه میخواهند انجام دهند و همچنین با آنچه محیط (یعنی جامعه ) طلب میکند . رفتار غیر انتباقی یعنی اینکه آسیب پذیری فرد یا ناتوانی در مقابله و یا فار روانی استثنایی در محیط به مشکلاتی در زندگی منجر ی شده است . رفتار انطباقی با کارها و رفتارهای روزمره سر و کار دارد و به خوبی روشن است که یک رفتار با توجه به هنجارهای یک جامعه می تواند انطباق و یا ناسازگارانه تاقی شود .
رفتار انطباقی در حقیقت دارای سازه بسیار جامع و فراگیری است که مولفهای عقلی ، حسی ، حرکتی را در بر می گیرد .(داویسون 1974).
همانطور که می دانید یکی از محیطهای بسیار حساس که فرد ممکن است بیشتر دوران جوانی خود را در انجا سپری نماید مدرسه می باشد . وجود رفتار ناسازگارانه در بین دانش اموزان چه دختر و چه پسر باعث بروز مشکلاتی از قبیل اینکه در کلاس درس شلوغ می کنند، به همکلاسیهای خود آزار و اذیت می رساند و کنترل او مشکل است و یا برعکس گوشه گیر و کم حرف می شود، کتابها و تکالیف دیگران را خراب می کند، وسایل آموزگار و شاگردان را می دزدد. نسبت به درس بی علاقه است، فهم و درک او اغلب خوب نیست و پیروی از مقررات مدرسه برایش مشکل است و مواردی از این قبیل.
در رساله حاضر سعی گردیده که میزان ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) در بین دانش آموزان دختر و پسر بررسی می گردد.
بنابراین مسئله پژوهشی را می توان اینگونه مطرح ساخت، آیا میزان رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است؟ یا اینکه رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان دختر بیشتر مشاهده می شود یا دانش آموزان پسر؟ و میزان اعتماد به نفس در پسران بیشتر است یا در دختران؟
اهمیت پژوهش
رفتار ناسازگارانه ( مشکل رفتاری) را به رفتار فردی اطلاق می کنند که بدون پایین بودن بهره هوشی تعادل روانی و رفتاری او از اندازه عمومی اجتماع خود به دور بوده و دارای شدت، تکرار و مداومت در زمانها و مکانهای متعدد می باشد به طوریکه در عملکردهای رفتاری و تحصیلی دچار درماندگی و یا کاهش میزان کارایی فرد می گردد. ( رئیسی، 1379)
وجود رفتار ناسازگارنه در بین دانش آموزان دختر و پسر مشکلات زیادی را در بر دارد. اگر سعی شود از میزان رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان کاسته شود آنوقت می توان از به هدر رفتن سرمایه های زیادی که رفتار ناسازگارانه به همراه دارد جلوگیری نمود. از طرفی رفتار ناسازگارانه می تواند خود زمینه ساز عوامل بسیاری همچون بزهکاری و کشیده شدن به طرف مواد مخدر در نوجوانان و جوانان گردد، لذا با آموزش درمانی به طور صحیح که با آموزگاران با تجربه اجرا می شود می توان حس اعتماد، علاقمندی به شرکت اجتماعات مدرسه، گردش دسته جمعی و بازی ایجاد نمود و راه را بر بزهکاری بست، لذا تحقیق فوق میتواند مورد استفاده مراکز آموزشی قرار گیرد تا با شناسایی افرادی که رفتار ناسازگارانه دارند واندازه گیری میزان رفتار ناساگار در آنها در امر درمان و بهبود عملکرد رفتاری آنها و نهایتا جلوگیری از به هدر رفتن سرمایه های ملی اقدام نمایند و نتیجه این امر می تواند سالم سازی اجتماع و جو حاکم برهر جامعه باشد.
هدف پژوهش
در زمینه اندازه گیری رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری ( عدم اعتماد به نفس) تاکنون بررسیهای زیادی صورت گرفته است. در تحقیق حاضر سعی شده که میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) در بین دانش آموزان دختر و پسر بررسی شود و یا اینکه آیا رفتار ناسازگارانه بیشتر در دختران مشاهده می شود یا در پسران و میزان اعتماد به نفس در کدام گروه بیشتر دیده می شود.
فرضیه تحقیق
بر مبنای هدف تحقیق می توان فرضیه تحقیق را اینگونه بیان نمود.
میزان رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) در بین دانش آموزان دختر و دانش اموزان پسر یکسان نیست، یعنی تفاوت معنی داری بین آنها وجود دارد و به عبارتی رفتار ناسازگارانه در بین دانش آموزان پسر بیشتر دیده می شود و همچنین اعتماد به نفس دختران بیشتر از پسران است.
تعریف عملیاتی
متغیرهای پژوهش حاضر شامل دو متغیر رفتار ناسازگارانه و اختلال رفتاری (عدم اعتماد به نفس) می باشند. اختلال رفتاری یا فرم اعتماد به نفس متغییر مستقل و رفتار ناسازگارانه متغیر وابسته است از نظر علمی رفتار ناسازگارانه به رفتاری گفته می شود که ما آنرا در وجود فرد احساس می کنیم و از روی حرکات او رفتارش را تحت نظر داریم و اینکه به وسیله مقیاس واینلند سنجیده می شود و اختلال رفتاری عملی که به وسیله فرم اعتماد به نفس سنجیده می شود تعریف نظری رفتار ناسازگارانه به عکس العملی گفته می شود که خود در مقابل مشکلات و نارساییهای زندگی از خود نشان میدهد.
فصل دوم
ادبیات ( مروری بر نظریات)
تاریخچه مفاهیم رفتاری انطباقی (سازشی)
تعریف رفتار سازشی و ناسازگارانه
تعریف کودکان و نوجوانان ناسازگار
طبقه بندی و بررسی ویژگیهای مشکلات رفتاری
طبقه بندی کودکان و نوجوانان ناسازگار
عوامل موثر در پیدایش اختلالات روانی و ناسازگاری در کودکان
دیدگاههای سبب شناسی مشکلات رفتاری
اختلاف یادگیری در کودکان
ناسازگاری کودکان و نوجوانان بر حسب سن آنها
عوامل روانی و اجتماعی ناسازگاری در کودکان
شناسایی و دخالت اولیه کودکان ناسازگار
آموزش درمانی
تاریخچه مفاهیم رفتار انطباقی (سازشی)
رفتار ناسازگارانه (غیرانطباقی) در واقع در برابر مفهوم رفتار انطباقی (سازگارانه) معنی می یابد بنابراین لازم است که پیش از شروع توضیح در مورد رفتار انطباقی سخنی به میان آوریم.
ارزیابی مفاهیم کنونی و جدید رفتار انطباقی را می توان با کوششهایی که اخیرا برای شرح بهتر عقب ماندگی ذهنی شده است، ردیابی کرد در طول دوره تجدید نظر و تحول و بازسازی قانون( در ایالات متحده آمریکا) عقب ماندگی ذهنی بر حسب رفتار ناسازگارانه تعریف شد.(کاگین، 1978)
نقش رفتار انطباقی در ارزیابی و طبقه بندی افراد غیر عادی به صورت گسترده ای مشخص شد و در سال 1959 انجمن آمریکایی نخستین راهنمای رسمی خود را منتشر و نقیصه های رفتار انطباقی را رسما تعریف نمود. راههای مذکور دو مقوله عمده برای رفتار انطباقی در نظر گرفت. یکی میزان توانایی عملکرد فردی و خودکفایی بود و دیگری اینکه در چه حد فرد مسئولیتهای شخصی و اجتماعی را بنابر خواستهای محیط و فرهنگی که در آن زندگی می کند و از روی رضایت می پذیرد انجام می دهد (هبرت 1971)
رفتار انطباقی یعنی موفقیت در کنار آمدن و یا مقابله با درگیریهای روزانه نشان دهنده این است که فرد کمبودی از نظر هوش ندارد. (لیلاند 1979)
به عبارت دیگر اگر شخصی قادر به کنار امدن با محیط خود باشد، رفتار هوشمندانه از خود نشان می دهد. بنابراین می توان از رفتار انطباقی به هوش یک فرد پی برد و اینکه تصور کنیم تمام رفتارهای انطباقی نتیجه فرایند هوش باشند. زیرا فردی که دچار وابستگی یا بی ثباتی هیجانی دارد، کمتر توانایی کنار آمدن با مشکلات محیط خود را دارد تا فردی که این مشکلات را ندارد، اگر چه این دو یکسان هستند. (زامیاد، 1370)
بهنجاری در موقعیت
اتو نرمال |
شخص در جامعه خود بهنجار شمرده می شود |
اتو پاتولوژیک |
شخص در جامعه هنوز نابهنجار شمرده می شود |
هترو نرمال |
شخص توسط اعضا سایر جوامع که او را مشاهده می کنند نابهنجار شمرده می شود |
هترو پاتولوژیک |
شخصی که توسط اعضا سایر جوامع که او را مشاهده می کنند نابهنجار شمرده می شود. |
نخستین دیدگاه اساسا روش برخورد سنتی طبی- روانپزشکی با تندرستی و بیماری است اکثر پزشکان بهنجاری را با سالم بودن معادل تلقی نموده و سلامتی را پدیده ای تقریبا عمومی می شمارند. رفتار زمانی در حدود نرمال تلقی می شود که فاقد پسیکوپاتولوژی آشکار بوده باشد. اگر رفتار را درجه بندی کنیم بهنجاری قسمت عمده طیف را اشغال کرده و نابهنجاری قسمت کوچک باقیمانده را بوجود خواهد آورد و تندرستی حالت کارکرد منطقی است تا کمال مطلوب این دیدگاه در ساده ترین شکل نظرات John Romano را از شخص سالم به عنوان فردی که درد بیجا ، ناراحتی و ناتوانی رها است توصیف می کند. برخی از پژوهشگران یک روش پژوهشی تدوین می کنند که بهنجاری را با ارزیابی حالت روانی شخص در زمانهای مختلف در طول روز در زمینه های مختلف زندگی تعریف می کند. چیزی که در روز و زمانی در یک زمینه نابهنجار است. ممکن است در روز و زمینه ای دیگر بهنجار باشد.
رفتار سازشی و ناسازگارانه
رفتار سازشی یا انطباقی، عبارت است از هر نوع رفتاری که بتواند توانایی و مهارت ارگانیسم را برای وفق دادن فرد با یک موقعیت محیطی به خصوص افزایش دهد. (معنوی 1368)
رفتار سازشی به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خودش را می گویند.(ساراسون، ساراسون، 1371)
انطباق یا سازگاری: رابطه یک فرد با محیط و یا خود درونی شخص را گویند.( رئیسی، 1379)
بهنجار : یک فرد زمانی بهنجار است که مشخصات او در داخل محدوده تغییرات جمعیتی که وی به آن تعلق دارد قرار گرفته باشد. (رئیسی،1379)
بهنجار سازگاری فرد در مقابل محیط همراه با ویژگیهای کارآمدی در ادراک، خودشناسی، توانایی در کنترل اختیاری رفتار، عزت نفس و پذیرش، توانایی در برقراری روابط محبت آمیز و باروری در فعالیتهای کاری. (هیلگارد، براهنی، 1373)
رفتار ناسازگارانه: هر فعالیتی که از لحاظ مهارت فرد برای دست و پنجه نرم کردن موثر با مشکلات استرسهای زندگی که جنبه غیر عملی و ضد سازندگی داشته باشد. (رئیسی، 1379)
رفتار غیر انطباقی نه تنها نابهنجاری است بلکه باعث نگرانی فرد، خانواده و دوستانش و یا جامعه نیز می گردد.
عدم انطباق علل بسیاری دارد و دامنه آن از ترسهای مزاحم یا تحریف شدید واقعیت و ناتوانی در برقراری رابطه گسترده است. (ساراسون، ساراسون، 1371)
بهنجاری یک افسانه ایده آل است (فروید)
بهنجاری مطلق قابل وصول نیست چون شخص بهنجار باید از جمیع افکار و احساسات خود آگاه باشد (ک. ایسلر)
بهنجاری عبارت است از توانایی زندگی بدون ترس، احساس گناه، اضطراب و قبول مسئولیت برای اعمال خود (اوتورانک)
بهنجار توانایی شخص برای کسب احساسهای اجتماعی و سازنده بودن به سلامت روانی مربوط است توانایی کارکردن اعتماد به نفس را بیشتر کرده شخص را برای سازگاری توانا می سازد. (آدلر)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 80 |
بررسی میزان افسردگی در پرسنل بیمارستان شهید مطهری
فهرست مطالب
عنوان
فصل اول: کلیات
- مقدمه پژوهش بیان مسئله
- اهمیت مسئله پژوهش
- اهداف پژوهش
- فرضیه ها و یا سوالات پژوهش
- تعریف واژگان
فصل دوم: بررسی پیشینه پژوهش
- مقدمه
- بررسی نظریه ها و فرضیات مربوط به موضوع پژوهش
- اپیدیولوژی یا همه گیری شناسی افسردگی
- سابقه تحقیقات در مورد افسردگی
فصل سوم: روش اجرای پژوهش
- تعریف جامعه پژوهش
- تعداد و نمونه، روش نمونه گیری، معیارهای انتخاب نمونه
- نوع پژوهش و روش انجام کار
- ابزار بکارگیری
- روشهای تجزیه و تحلیل داده ها
- رعایت نکات اخلاقی
فصل چهارم: یافته های پژوهش
فصل پنجم:
- بحث و تفسیر نتایج پژوهش
- نتیجه گیری نهایی
- محدودیتهای و پیشنهادها
ضمائم:
- فهرست منابع ومأخذ
- پرسشنامه
1- مقدمه پژوهش:
بشر با پشت سر نهادن قرن بیستم و پا نهادن در قرن بیست و یکم بسیاری از معماها و مشکلات را در زمینه های مختلف از جمله طب حل نموده است ولی با گشودن هر دری از دردهای هستی با هزار دربسته و با حل هر معمایی،معماهای تازه ای مطرح می شود. یکی از معضلات بزرگ بشر در گذشته وحال عدم وجود عاملی خاص برای اختلالات روانی بوده که به همین روی نیز واژه اختلال را به جای واژه بیماری بر آن نهاده اند وامروزه دانشمندان علم طب وعلوم وابسته برآنند که برای هر اختلال روانی که یک عامل یا یک ترانسمیتر مشخص که دچار اختلال شده است را بیابند ولی حتی در صورت کشف چنین چیزی باز هم اختلالات روانی را نمی توان تنها به یک عامل یا عوامل احتمالی فیزیولوژیک نسبت داد بلکه عوامل محیطی نیز بدون شک در بروز و ظهور چنین اختلالاتی دخیل می باشند؛ عواملی مثل محیط زندگی، وضعیت تاهل، فرهنگ جامعه، وجود شغل و نوع شغل و.......
یکی از اختلالات شایع روانی اختلالات خلقی است و در آن میان افسردگی، اعم از افسردگی اساسی و کج خلقی از اهمیت و شیوع نسبی بالایی برخوردار است.
افسردگی آنچه بیماری قرن محسوب می شود، حالاتی از این گونه همراه است اما گاهی مردم از شناخت افسردگی خود عاجزند چرا که آن را با غمگینی معمولی اشتباه می کنند.
اشکال در تشخیص افسردگی به علت سوء تفاهم مربوط به طبیعت افسردگی افزون تر می شود. اگر چه عده زیادی از مردم خود را مشخص افسرده معرفی می کنند. منظورتان این نیست که مبتلا به افسردگی واقعی شده اند، چون عقیده دارند که افسردگی یک بیماری شدید روانی است.
با توجه به شرایط شغلی و موقعیتهای حرفه ای درحرفه های گوناگون، شاید بتوان چنین استدلال نمود که این بخش از محیط موثر وقاطع در نحوه نگرش فرد و واکنشهای عاطفی و اجتماعی می باشد.
بنابراین در رابطه بررسی واکنشهای عاطفی بطور اعم واکنش افسردگی به طور اخص در پرستاران بر جستگی خاص می یابد.
این پژوهش در پس جستجوی رابطه محیط شغلی و واکنش افسردگی در پرسنل بیمارستان می باشد.
2- بیان مسأله:
آمار تعداد اختلالات روانی در جهان نشان می دهد که 15% از جمعیت کل جهان از بیماری افسردگی رنج می بردند. لازم به ذکر است که این آمار در مورد زنان تا 25 درصد نیز می رسد.
لذا اختلال روانی در میان جنس زن و مرد شیوع متفاوت دارد. افسردگی بعنوان یک اختلال خلق در کار کرد فرد تاثیر گذاشته وموجب کاهش بهره وری فرد وخانواده و سازمان وبنابراین کاهش بهره وری یک جامعه می شود، به همین دلیل در بعد اپیدیولوژیک اثرات سوء قابل توجهی در اجتماع می گذارد.
این اثر وقتی مملوس تر است که در بین پرستاران یک جامعه در حال توسعه که مقدار قابل توجهی منابع انسانی در بخش درمان را تشکیل می دهند افسردگی شیوع می یابد وبا توجه به این امر که اکثر پرستاران را جمعیت زنان تشکیل می دهند و زنان در مواجهه با سختیهای کار از آسیب پذیری بیشتری برخوردارند، دچار افسردگی در ضمن کار می شوند.
اشتغال پرستاران در محیطهای پراترس، این گروه از پرسنل درمانی را تحت استرسهای خاص شغلی قرار می دهد که میزان این استرسها در کشورهای مختلف متفاوتند. مسئولیت سنگین بخش توام با شیفتهای طولانی در پرستاران بخش بطور مستقیم می تواند با خستگی مزمن، اختلالات خواب و اختلالات هیجانی آنها مرتبط باشد. هر یک از این عوامل می تواند در رضایت شغلی این بخش موثر باشد. عوامل یاد شده توام با نارضایتی شغلی می تواند آنها را در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد. در حال حاضر امکان این مساله مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اهمیت اجرای چنین طرحی با توجه به خطیر بودن وظایف پرستاران ضروری می نماید. بنابراین دراین تحقیق سعی شده است تا با انتخاب جامعه های آماری مناسب تا حدودی به سوالات زیر پاسخ داده شود:
1- آیا وجود استرسها و فشارهای شدیدتر شغلی می تواند عاملی جهت ایجاد افسردگی بیشتر در پرسنل باشد؟
2- آیاد شیوع افسردگی واقعاً در پرسنل زیاد است؟
تعیین شیوع افسردگی در بین پرستاران و مشخص نمودن عوامل زمینه ساز این افسردگی می تواند در جهت تغییر ساختارهای محیط کار و حذف استرسورها تا حد امکان کمک نماید.
3- اهمیت مساله پژوهش:
اهمیت موضوع مورد پژوهش این است که از یک سوء امتحان وجود فراوانی واکنش افسردگی درمیان گروه از پرستاران دو رد بررسی قرار می گیرد و از یک سوء این پژوهش می تواند گاهی در راه شناخت بیشتر وبهتر ویژگیهای شخصیتی این قشر شاغل کشور ما باشد.
از طرفی چون افسردگی پرستاران در چگونگی فعالیت شغلی و در نهایت بهبودی بیماران موثر است بنابراین موضوع از نقطه نظر گزینش و تربیت پرستار از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. ازدیدگاه دیگر تا آنجا که اطلاع در دست است بررسی واکنش افسردگی در این گروه از پرستاران موضوع تازه ای است که تاکنون در ایران مورد استفاده و بررسی کلی قرار گرفته است و لذا تحقیق در این زمینه می تواند کمکی به راهنمای های شغلی و در نتیجه افزایش کارایی بخشها و بیمارستانهای کشور گردد.
4- اهداف پژوهش:
الف) هدف کلی ب) اهداف ویژه
مقایسه میزان شیوع افسردگی بین پرستاران
5- فرضیه ها و یا سوالات پژوهش
فرضیه H0 : شیوع افسردگی بین پرستاران وجود دارد.
فرضیه H1 : شیوع افسردگی بین پرستاران وجود ندارد.
1- آیا تفاوتی بین درصد شیوع افسردگی و جنسیت در آزمودنیها دیده می شود؟
2- آیا تفاوتی بین درصد شیوع افسردگی و سن آزمودنیها دیده می شود؟
3- آیا تفاوتی بین درصد شیوع افسردگی و سطح تحصیلات در آزمودینها دیده می شود؟
4- آیا تفاوتی بین میانگین نمرات تست یک و تغییر جنسیت در گروه پرستاران افسرده (10‹ نمره) مشاهده می گردد؟
5- آیا تفاوتی بین میانگین نمرات تست یک و متغیر سن در گروه پرستاران افسرده (10‹ نمره) مشاهده می گردد؟
6- تعریف واژگان
هدف از تعریف وتشریع واژه ها در پژوهش جهت یکسان سازی ذهن خواننده و پژوهشگر درمورد استنباط درست از نحوه استفاده وبکارگیری حدود مربوط هر مفهوم یا واژه است.
هر تعریف دارای دو جزء نظری وعلمی می باشد:
1- بررسی:
تعریف نظری: روش وعمل یا تحقیق در مورد مسائل جاری وبا موقعیتها، اعمال و ارزشها در مکان یا عملی از طریق گزارشات متقابل وقابل دسترسی توسط اسناد، پرسشنامه ویا سایر عناصر وابسته می باشد.
تعریف عملی: دراین پژوهش بررسی عبارت خواهد بود از روشهای که برای شناخت بهتر و دقیق تر افسردگی در پرستاران بکار آید بعبارت دیگر طریقی که با طی آن به چگونگی و میزان افسردگی درافراد فوق پس خواهیم برد.
2- افسردگی:
تعریف نظری: افسردگی حالتی عاطفی و حرفی است که با احساس نومیدی، بی کفایتی، گناه، بی خوابی، بد خوابی، گریه بی اختیاری، خستگی وفقدان انژری می باشد.
تعریف عملی: منظور از افسردگی در این پژوهش نه تنها داشتن علائمی نظیر احساس بی ارزشی، گناه، بی خوابی، بد خوابی، گریه بی اختیاری، خستگی و فقدان انرژی می باشد، بلکه در رده بندی موجود در تفسیر جدول افسردگی یک نمرات بالاتر از 10 بگیرند.
3- پرستار:
تعریف نظری: پرستار بعنوان از گروه خدمات بهداشتی، درمانی فردی است که با گذارنیدن دوره آموزشی خاصی قادر است درجهت ارتقاء بهداشت پیشگیری از بیماریها، تامین و حفظ سلامتی و برطرف کردن درد و رنج مدد جویا یا مددجویان خود که ممکن است فرد، خانواده ویا جامعه باشد عمل نماید دراین راه ازعهده نقش های ششگانه مراقبتی درمانی ، حفاظتی، آموزش و هماهنگ کنندگی مددجویان خویش بر آید.
تعریف عملی: در این پژوهش کلیه افراد شاغل در بیمارستانها که دوره های آموزش دانشگاهی در سطوح کاردانی، کارشناسی ارشد را دیده و براساس شرح و وظایف تعیین شده در بخشهای مربوطه، مشغول به ارائه.....خدمات مراقبتی، بیماران جسمی و درمانی هستند، پرستار اطلاق می شود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 94 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 93 |
بررسی مردم شناسی طرح ها و نقوش لباس ها و بافته های ساسانی
مقدمه
سرزمین ایران از دیرباز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و همچنین مهاجرت یا حملات اقوام و ملل دیگر به آن و نیز رسوخ فرهنگ ایرانی و آمیزش آن با فرهنگ سرزمینهای مجاور و ظهور نمونه های فرهنگی جدیدتر، خود بستر لازم و مناسبی برای مطالعه و بررسی فراهم کرده است. البته از آنجا که بسیاری از مورخان بیشتر تلاش خود را صرف ضبط وقایع و حوادث سیاسی- حکومتی و ذکر نبردها و مانند آن کرده اند کمتر به پدیده های مربوط به حیات فرهنگی پرداخته اند.
یکی از دیداری ترین و در عین حال زنده ترین نمونه های حیات فرهنگی یک جامعه، پوشاک و نوع لباس مردم آن جامعه است. آشنایی با تاریخ لباس و پوشاک ایرانیان، نه تنها اطلاعاتی در خصوص ظاهر مردمانی که در ادوار مختلف تاریخی زندگی می کرده اند در اختیارمان می گذارد ، بلکه ما را با انواع سلیقه ها، نوع دوخت و رنگ ، مدلهای مختلف لباس، بافت انواع پارچه ها، صادرات و واردات پوشاک، تأثیر پذیری و تقلید از لباس مردمان نواحی دیگر، اختصاص پوشاکی خاص به گروه یا طبقه ای اجتماعیآشنا می سازد و همچنین دربارة چگونگی روند و تکامل انواع پوشش ها، اطلاعات مفید و جالب توجهی ارائه می نماید.
در بخش بالا شاه سوار بر اسب خود را آماده شکار می شود و زنی چتری را بلای سر او نگه داشته است. پشت سر شاه زنانی صف شکیده اند که بعضی مشغول نواختن آلات موسیقی هستند. در سمت مقابل بر روی سکوئی که از زمین ارتفاع دارد عده ای از رامشگرن نشسته اند که بعضی ها چنگ می نوازند و برخی به کف زدن مشغولند. در پائین این صحنه در مرکز نقش، شاه سوار بر اسب و کمان بر دست تاختن در تعقیب گوزن ها است و در پائین این شمارگاه، تصویر شاه را در حالی که تیردان بدست گرفته و از شکار مراجعت می کند، نشان می دهد. در طرف چپ تعدادی شتر مشغول حمل گوزن هائی که شکار شده اند هستند.
این نقش بر جسته یک وضع استثنائی دارد، چه سازنده آن سعی نموده که حالات مختلف را در یک صحنه مجسم سازد و در حقیقت می توان آنرا یک نقاشی فرض نمود که بر روی سنگ حجاری شده است.
د:اهمیت حجاری های طاق بستان در شناخت نقوش و طرح های پارچه های ساسانی
نظر به اهمیت مجموعه حجارهای موجود در طاق بستان و بخصوص حجاری های طاق بزرگ و نقوش آنها تاکنون مطالب فراوانی توسط پژوهشگران گوناگون نوشته شده است.
آقای سامی در وجه تسمیه آن می نویسد: تا کنون نام های بسیاری درباره این محل ذکر شده است. از جمله طاق وسطام، طاق وسطان، طاق وسان، طاق بستان، طاق بغستان، طاق بیستون و اکراد و پاره ای از مردم آن نواحی طاق و سان و طاق بسان می گویند و چون بلوکی در آن نزدیکی است بنام بلوک و سطان و این طاق جزو آن بلوک قرار گرفته دور نیست که بهمین علت آنجا را طاق وسطان و بتدریج طاق بستان نامیده اند.
از تاریخ نویسان بعد از اسلام مانند ابن حوقل، ابن خردادبه، استخری، یاقوت حموی، حمداله مستوفی، سید عبدالطیف شوشتری مولف تحفه العالم، حاج زین العابدین شیروانی مولف بستان السیاحه درباره این طاق و حجارهای آن در کتابهای خود اشاراتی کرده اند که از میان نوشته یاقوت از سفرنامه مسعود بن مهلهل نقل می شود: در یک فرسخی شهر قرمیسین (معرب کرمانشاهان) در آن صورت صورت شبدیز و مردی که بر آن سوار است در سنگ ساخته اندو این سوار کلاهخودی بر سر و زرهی بر تن د ارد، و زره را حجار بقدری خوب ساخته است که گوئی زره واقعی و متحرک است. تصویر سوار متعلق به پرویز و اسبش شبدیز است که در تمام روی زمین هیچ مانند و نظیری بر این متصور نتوان یافت. و در آن طاق که این صورت و رسم حجاری شده تصاویر دیگری از مردمان و زنان و پیادگان و سواران یافت می شود. در برابر تصویر پرویز شخصی یافت می شود که کلاهی مخروطی شکل و کمربندی بسته و بیلی در دست دارد. مانند اینکه زمین را حفر می کند چنان می نماید که آب از زیر پایش جاری است.
یاقوت بعد از دکر این قسمت به قول احمد بن محمد همدانی باز می نویسد: از عجائب قومیسین که در عداد عجائب دنیا معدود است، صورت شبدیز می باشد که در قریه خاتان رسم شده و سازنده آن قنطوس
پیشگفتار
سیر تحول اندیشه های مردم ایران در دوره ساسانی تنها از طریق آرمانهای سیاسی و دینی آنها دانسته نمی شود، بلکه از طرحها و نقوش پوشاک آنها نیز می تواند به فهم بهتر آرمانهای آنان کمک کند. آنگاه که اطلاعات ما بدلیل کمبود مواد نوشتاری درباره جنبه های مختلف تمدن مردم کم باشد، با نگاه به فن بافندگی، طرحها و نقوش پیچیده آنها که با مهارتی خاص همراه است می توان استنباط کرد که جامعه عصر ساسانی بسیار پر مشغله بوده و مردم از سطح زندگی پیشرفته های برخوردار بوده اند. طرحها و نقوش بافته های ساسانی فوق العاده زیبا و پر جلوه بوده و همین ویژگی سبب شهرتآن شده بود. طرحها و نقوش بافته ها شامل انواع طرحهای هندسی، اشکال جانوران، پرندگان، گل و گیاهان بومی و موجودات پنداری و اسطوره ای بود که توسط بافندگان به کار گرفته می شد. این طرحها نه تنها برداشتی صادقانه از طبیعت متنوع ایران بود، بلکه مذهب،ادبیات، آداب و سنن مردم ایران نیز به خلق جنبه های رمزی آن کمک می کرد، و سبب می شد که طرحهای ایرانی نه تنها در حوزه فرهنگی ایران بلکه در شمال آفریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی، اروپا، چین و حتی کشور دور دستی چون ژاپن مقبول، دلخواه و مورد تقلید باشد. طرحها و نقوش دوره ساسانی تنها به آن عصر محدود نشد، بلکه بعد از دوره ساسانی، در بیزانس و جهان اسلام تداوم یافته است.
در نیمه دوم قرن سوم میلادی پس از یک دوره طولانی فترت در حیات اقتصادی ایران، دولت تازه تاسیس ساسانی با آگاهی از سوابق درخشان فن بافندگی توسعه صنعت نساجی را سرلوحه برنامه های خود قرار داد و با ایجاد و حمایت از کارگاههای بافندگی در شهرهای بین النهرین، فارس، خوزستان زمینه مناسبی را برای رشد این صنعت فراهم کرد و با تنوعی از منسوجات پشمی، ابریشمی، پنبه ای و کتانی بازارهای جهانی را بدست آورد. نوآوریهای نساجان دوره ساسانی تنها در ابداع طرحها ونقوش متنوع و جذاب نبود، بلکه فن آوران ساسانی در تکامل دستگاههای بافندگی و بهبود روشهای تولید نیز کوشا بودند. کمبود اطلاعات نوشتاری امکان قضاوت را درباره کم و کیف دستگاههای بافندگی دشوار می سازد. اما وجود پارچه های طرح دار این حقیقت را آشکار می سازد که برای بافت این پارچه ها وجود دستگاههایی که حداقل چهار گورد یا میله برای بافت جناغی و چهار گورد دیگر در چله کشی برای طرح ضروری بوده است. رواج پارچه هایی با نقش های پیچیده گیاهی و جانوری از اواسط دوره ساسانی به بعد وجود دستگاههای پیشرفته را تایید می کند. این بافته ها که نمونه های آن تا به امروز باقی مانده، نشان می دهد که در سده سوم میلادی از دستگاههای چله کشی استفاده می شده است. مطالعه آزمایشگاهی بر روی پارچه های مکشوفه از محوطه باستانی صداحیه در کنار رود فرات وجود دستگاههای چند تارکش و چله کش را تایید کرده است. افزون بر این، بافت پارچه های با عرض 85 سانتی متر در ایران در مقایسه با پارچه های چینی با عرض 50 سانتی متر نشان برتری فنون بافندگی در ایران نسبت به چین و سوریه در جهان آن روز است.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 63 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
بررسی کودکان استثنایی (کم توان ذهنی)
فهرست مطالب
عناوین صفحه
چکیده .............................................................................................................. 4
مقدمه .............................................................................................................. 5
اهمیت و ضرورت پژوهش ............................................................................. 7
پیشینه و تاریخچه ی تحقیق در ایران.............................................................. 8
تاریخچه کودکان استثنایی.............................................................................. 10
تعریف کودکان استثنایی ................................................................................ 11
گروه بندی دانش آموزان استثنایی................................................................. 12
جدول براورد شیوع دانش آموزان استثنایی ................................................. 13
تاریخچه ی کودکان کم توان ذهنی ............................................................... 14
رویدادهای مهم در رابطه با عقب ماندهای ذهنی ......................................... 15
انجمن حمایت از کودکان عقب مانده (AHRC)............................................. 16
انجمن کودکان و خانواده (ACF).................................................................. 17
دیدگاه تردگلد................................................................................................. 18
دیدگاه کانر .................................................................................................... 18
تعریف بر اساس نمره ی آزمون ترمن.......................................................... 20
تعریف AAMD............................................................................................. 20
ویژگی های رشد افراد عقب مانده ی ذهنی از نظر AAMD........................ 22
دیدگاه ریچارد هانگر فورد............................................................................. 22
دیدگاه ادگاردال.............................................................................................. 23
تعریف عقب ماندگان و کم توانان ذهنی در DSM........................................ 23
ویژگی های کودکان عقب مانده ذهنی............................................................ 26
مقایسه ی کودک نرمال و کودک عقب مانده ذهنی........................................ 28
طبقه بندی کودکان کم توان ذهنی یا عقب مانده ذهنی .................................. 32
گروه کودکان دیر آموز ................................................................................ 32
گروه کودکان آموزش پذیر ........................................................................... 34
گروه کودکان تربیت پذیر .............................................................................. 37
گروه کودکان حمایت پذیر (کاملاً متکی)......................................................... 39
رفتارهای جنسی در کودکان عقب مانده ذهنی ............................................. 40
مشکل ها و مسایل جنس افراد عقب مانده ذهنی ........................................... 41
نقاشی کودکان عقب مانده ذهنی..................................................................... 44
سبب شناس.................................................................................................... 46
علل قبل از تولد............................................................................................... 47
علل مربوط به هنگام تولد............................................................................... 56
علل بعد از تولد............................................................................................... 54
عوامل فرهنگی و تربیتی و عقب ماندگی فرهنگی............................................ 57
پیشگیری......................................................................................................... 58
راهنمای گسترش برنامه ها و خدمات برای کودکان عقب مانده ذهنی ......... 60
از بین بردن مرز میان آموزش عادی و ویژه................................................ 61
نتیجه گیری .................................................................................................... 64
منابع .............................................................................................................. 65
پیوست............................................................................................................ 67
چکیده
آنچه که ذهن نگارنده را به خود مشغول و موضوع بحث موجود گردیده یک پدیده ی اجتماعی و انسانی است که باید به آن توجه مذبول داشت. موضوعی که باعث شد که برای توجه به انسان و توانایی های او به کنکاش و جستجو بپردازم. این که چه چیزی باعث می شود انسانی دارای توانایی های می باشد و دیگری فاقد آن توانایی ها و این که چگونه بتوانیم با ناتوانایی های آن کنار بیاییم و به آن کمک کنیم تا بتواند با توانایی های اندکی که دارد با محیط اطراف ارتباط برقرار کند و بتواند زندگی روزمره خود را بگذراند و موضوع تحقیق و پژوهش کودکان عقب مانده ذهنی است که افکار مرا بر آن داشت که درجه و توانایی های این کودکان را شناسایی و با دنیای آنها بیشتر آشنا شوم. دیدگاههای متفاوتی مطرح شد که در صفحه های آتی با آن رو به رو خواهیم شد. در ابتدا با تاریخچه ی کودکان استثنایی و دسته بندی آن و سپس در مورد کودکان کم توان ذهنی و گروه بندی های مطرح شده است . در جایی دیگر علل به وجود آمدن کودکان کم توان ذهنی از جمله علل ژنتیکی و پدیده های قبل و بعد از تولد را مطرح کرده ایم. و در پایان نتیجه گیری آن را عنوان خواهیم کرد. امیدواریم که روزی رسد که انسانها دیدی وسیع و درست نسبت به کودکان کم ذهنی داشته باشند و برخوردی صحیح و فاقد ترحم به آنها داشته باشند.
مقدمه
انسان به عنوان اشرف مخلوقات ایزد منان، خلق شده تا از فرصت های به دست آمده کمال استفاده را ببرد و به کمال واقعی که همان قرب خداست، دست یابد. یکی از ویژگی های مهم انسان، قوای ذهنی رشد یافته و عقل و هوشی است که در وجود او به عنوان یک موهبت الهی به ودیعه نهاده شده و همین ویژگی او را از سایر موجودات متمایز ساخته و به دلیل دارا بودن این نعمت ، خداوند او را اشرف مخلوقات و مسجود فرشتگان و خلیفه خود بر روی زمین قرار داده است. اما به دلایل متعددی، معدودی از افراد انسانی از داشتن چنین توانایی و ظرفیتی یا محروم بوده یا از حد طبیعی متناسب با سن خود پایین تر می باشند، این محرومیت یا کمبود و نقصان آنان را از سایر افراد متمایز ساخته و برای آنان نیازها و محدودیت ها و ناتوانایی ها را تحمیل می نماید که این افراد با توجه به ویژگی ها و خصوصیات خاصی که دارند در گروه افراد استثنایی قرار می گیرند. البته باید توجه نمود که واژه استثنایی به طور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود، چرا که در حقیقت همه افراد از نظر خصوصیات مختلف جسمانی، ذهنی، روانی و عاطفی و اجتماعی و غیره یکسان نبوده و نسبت به همدیگر دارای تفاوت های خاصی می باشند. لذا بدین ترتیب هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی می باشد. آنچه غالباً «کودک استثنایی» می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی به میزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد که ناگزیر، نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای می باشد. استثنایی بودن مشکلی است که نه فقط برای افراد استثنایی، بلکه مشکلی است که زندگی همه را تحت تأثیر قرار میدهد.
وقتی کودک بر اثر برچسب منفی که به او زده شده و باعث جدا شدن از دیگر کودکان می شود، وقتی کودکی در اثر معلولیتی که دچار آن است در برخورد با نیازهای اجتماعی و همچنان به کمک دیگران نیازمند باشد، در تمام این موارد سایر افراد جامعه تحت تاثیر قرار می گیرند چه از جهت اقتصادی و چه از لحاظ عاطفی .
بنابراین باید گفت که افراد استثنایی قبل از هر چیز یک انسانند، اما با یک سری کمبودها و ناتوانیها. که وظیفه تک تک افراد جامعه است که در جهت خدمت به این قشر، عزم خود را جزم کرده و در راه رسانیدن آنان به حداکثر توانمندیهایشان تلاش نموده و خدمت به این قشر عزیز جامعه را برای خود سعادت و نیکبختی قلمداد نمایند.
یکی از گروههای که در تقسیم بندیهای مختلف که از طرف محققین و صاحب نظران در مورد افراد استثنایی شده است و دارای جایگاه خاص و ویژه ای می باشد، گروه «عقب مانده ذهنی» و کسانی که از نظر عملکرد هوشی پایین تر از حد متوسط عمل می کنند، می باشند.
عقب ماندگان ذهنی را می توان از یک طرف به عنوان یک مشکل تربیتی، روانی و پزشکی مورد بررسی قرار داد و از طرف دیگر به عنوان یک مشکل اجتماعی به حساب آورد. مشکل اجتماعی بودن آن، این حقیقت را آشکار می سازد که در طول تاریخ عقاید و نظریات مردم نسبت به کسانی که عقب افتادگی روانی، ذهنی داشته اند، منعکس کننده نظریات اجتماعی آن زمان بوده و فرهنگ خاص آن ملت در شکل گیری آن عقاید و نظریات تاثیری شگرف داشته است و چگونگی برخورد با این گروه متأثر از شرایط اجتماعی و سطح فرهنگ و تمدن هر جامعه بوده و این رابطه متقابل تا به آن حد ملموس و دقیق است که به باور برخی از محققان می تواند آئینه تمام نمای فرهنگ و تمدن یک جامعه باشد. (هاشمی)
عقب ماندگی ذهنی همانطوری که یک مشکل اجتماعی به حساب می آید شاید قبل از هر چیز یک مشکل و معضل خانوادگی باشد که خانواده را با مشکلات روانی، اجتماعی و اقتصادی، عاطفی و غیره مواجه می سازد.
اهمیت و ضرورت پژوهش :
چون علل ایجاد کننده عقب ماندگی ذهنی خصوصاً عوامل مربوط به هنگام تولد و بعد از تولد قابل پیشگیری می باشد می توان با شناخت اولیه از بروز تعدادی از این عقب ماندگیها جلوگیری نمود.
شناخت کودکان عقب مانده ذهنی و سطح هوشی و طبقه بندی آن قابل توجه است. اینکه این کودکان دارای مهارتهایی هستند و می توانند در اجتماعی پذیرفته شوند در آن شکی نیست.
شناخت عوامل مهم ایجاد کننده عقب ماندگی ذهنی و آموزش آن به خانواده ها به عنوان آموزش های پیش از ازدواج یا آموزش های پیش از بارداری و دوران بارداری درصد قابل توجهی از تولد کودکان عقب مانده ذهنی را کاهش خواهد داد.
عقب مانده ذهنی بار اقتصادی زیادی را به دوش جامعه و وزارت آموزش و پرورش و خانواده ها می نهد که این شامل هزینه های آموزش، هزینه های تأمین وسایل حمایتی مورد نیاز (عینک، سمعک، عصا و ... ) هزینه مشاوره و درمانهای روان پزشکی و ... می باشد. که اگر این بودجه برای کودک عادی در زمینه های تحصیلی، فرهنگی، ورزش و ... صرف شود بازده بسیار بالاتری خواهد داشت، که با انجام این تحقیق و یافتن بارزترین علل عقب ماندگی ذهنی می توانیم با شناخت عوامل و ارائه پیشنهادها و راهکارها جهت کاهش این پدیده و عوارض نامطلوب آن برای افراد و جامعه قدمی هر چند کوچک برداریم .