دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 225 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 343 |
سلامتى تن و روان
آن چیزى که در خدمت طبع ما قرار مىگیرد و آن را تقویت مىکند، غریزه نامیده مىشود و آن چیزى که با قلب ما سر و کار دارد:
فطرت.
بنابراین، غرایز بیشتر در خدمت منِ مجازىاند.
باید مواظب باشیم که غرایز، ابزارند، نه هدف.
خوردن و خوابیدن و امیال و شهوات، مربوط به غرایزند.
به طور خلاصه مىتوان گفت که کلید خواستهها و نیازهاى نفس و تن، غرایز است.
در مورد غرایز، آنچه شرعى و عقلى و منطقى است، نه تنها جایز، بلکه مطلوب و ترکش، ناروا و گناه است.
غرایز بایستى از راه حلال و براى جلوگیرى از گناه و براى رفع نیاز تن و نفس ارضا شوند، و استفاده از آنها براى سلامت تن و روان، و در نهایت براى بندگى و قرب به خدا باشد و بنابراین، هرگونه افراط و تفریط، در ارضاى آنها جایز نیست.
غرایز باید در اختیار ما باشند، نه ما، در اختیار آنها.
عنان آنها باید در دست ما باشد و هدف قرار نگیرند و سرانجام، ابزارى براى بهتر بندگى کردن و قرب به خدا باشند.
درباره غرایز بر حسب مورد، در فصول دیگر کتاب بحث کردهایم
جهت دریافت فایل سلامتى تن و روانلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 102 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 123 |
شناخت و فراشناخت
روش تحقیق
تاریخچه شناخت
نظریه های شناختی
ـ نظریه شناختی جورج کلی
ـ نظریه اسناد
ـ نظریه ناهماهنگی شناختی فستینگر
نظریه های شناختی عاطفه
ـنظریه شاختر
ـ نظریه لازاروس
ـ نظریه واینر
ـ نظریه میشل
ـ نظریه شناختی پیازه
ـ نظریه رشد شناختی اجتماعی ویکوتسکی
ـ نظریه رشد شناختی برونر
فرایندهای شناختی
1ـ توجه
2ـ ادراک
3ـ تفکر
4ـ تصمیم گیری
5ـ حل مساله
6ـ حافظه
7ـ زبان
راهبردهای شناختی
ـ تکرار یا مرور
ـ بسط یا گسترش معنای
ـ سازماندهی
بخش دوم : فراشناخت
تاریخچه فراشناخت
نظریه های فراشناخت
ـ نظریه فرا شناختی فلاول
ـ نظریه فراشناختی کلیو
ـ نظریه های دیگر در باب فراشناخت
تعریف فراشناخت
فرایندهای فراشناختی
ـ دانش فراشناختی
ـ تنظیم و کنترل
ـ فراشناخت و هوش
ـ فراشناخت و آموزش راهبرشناختی
ـ فراشناخت و تفکر انتقادی
ـ نتیجه گیری و بحث
راهبرد های فراشناختی
ـ برنامه ریزی
ـ کنترل و نظارت
ـ نظم دهی
محدودیت های تحقیق
فهرست منابع فارسی
فهرست منابع انگلیسی
ü تاریخه شناخت
ü نظریات شناختی
ü فرایندهای شناختی
?
مقدمه :
شناخت و فراشناخت از جمله مقولاتی هستند که در اکثر فعالیت هایمان با آنها سر و کار داریم . در این پژوهش سعی بر این بوده که این دو مقوله را بیشتر شرح دهیم . شناخت ، مفهومی است که از دیر باز مورد توجه انسان و مخصوصا” کسانی که در امر یادگیری فعالیت دارند ، بوده و هست .
بعد ها کلمه «شناخت» و « روان» با هم ترکیب شدند و روانشناسی شناختی را به وجود آوردند . حوزه ای که روز به به طرفدارن آن افزوده میشود. بنابراین سعی کرده ایم برخی نظریات روانشناسی شناختی را نیز ذکر کنیم . فرایند های شناختی مثل توجه ، ادراک ، تفکر ، تصمیم گیری و … را به مفید توضیح داده ایم و سعی بر این بوده که ماهیت این مفاهیم و ارتباطی که با شناخت دارند، بیشتر مورد بحث قرار بگیرد . برخی از این فرآیندها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده اند. بنابراین آنها را به طور مبسوط تر توضیح داده ایم . راهبردهای شناختی نیز بخشی از این پژوهش را به خود اختصاص داده اند . مهمترین راهبردها شناختی یعنی تکرار، بسط معنایی و سازماندهی در این بخش توضیح داده شده اند .
بخش دوم این پژوهش به فراشناخت اختصاص دارد . مفهوم جدیدی که از عمر آن بیشتر از 30 سال نمی گذرد و کتب تالیفی راجع به فراشناخت چه لاتین و چه فارسی محدود می باشند، مخصوصا” به زبان فارسی هیچ کتاب معتبر اختصاصی راجع به این مفهوم وجود تدارد . ولی با این حال برخی کتب تربیتی و شناختی به طور پراکنده و مختصر به این مفهوم پرداخته اند که هریک فقط به یکی از جنبه های آن اشاره کرده اند. در این جا سعی کرده ایم جنبه ها مختلف و پراکنده فراشناخت رانظم ببخشیم . بنابراین ابتدا از تاریخچه ، محدود نظر یاتی که راجع به فراشناخت وجود داشته اند را توضیح داده ایم . نظریه فلاول که مهمترین نظریه فرا شناختی محسوب میشود تقریبا” به طور کامل توضیح داده شده است .
فرآیندهای فراشناختی را به طور اجمالی توضیح داده ایم و رابط فراشناخت و تفکر انتقادی نیز مورد بحث قرار گرفته است . در بخش بعدی مهمترین راهبردهای فراشناختی یعنی برنامه ریزی ، کنترل و نظارت و نظم دهی را توضیح داده ایم .
روش تحقیق
روش انمجام این پژوهش ، روش توصیفی از نوع کتابخانه ای (آرشیوی ) می باشد. در این نوع مطالعات، پژوهشگر در تولید اطلاعات ، هیچگونه نقشی نداشته، بلکه داده هایی که قبلا” در بانک اطلاعاتی موجود بوده را به شکل منسجمی گرد آوری کرده و به یک روال منطقی ومنظم ارائه می دهد . این نوع مطالعات می تواند بر روی پدیده های طبیعی یا اطلاعات مربوط به دادگاهها و مفاهیم علمی صورت بگیرد .
از نظر هاف نیز این پژوهش در زمره پژوهش های بنیادی قرار میگرد که هدف اساسی این نوع تحقیقات آزمون نظریه ها، تعیین روابط بین پدیده ها و افزودن به مجموعه دانش در یک زمینه خاص است و هیچگونه کاربرد بلافاصله ای برآن مترتب نیست .
تاریخچه شناخت
مشخص کردن دقیق هر زیمنه ای از تحقیق مشکل است ، و اگر پرسیده شود کی روانشاسی شناختی شروع شد، روانشناسان شناختی ، دامنه وسیعی از داده های متنوع را پیشنهاد خواهد کرد ( R eisberg 2001 ) .
از نوشته های اولیه می توان به ترسیم مطالب شگفتی در مورد دانش پرداخت. نظریه های اولیه به جایگاه تفکر و حافظه علاقمند بودند، نوشته های هیرو گلیفی مصر ناظر بر اینکه مولفان آنها معتقد بودند که مکان دانش قلب است (سولسو 1991/ترجمه ماهر 1381) .
مساله بازنمایی ذهنی نیز از سوی فلاسفه یونانی و در زمینه آنچه امروزه به عنوان ساختار و فرآیند شناخته میشود مورد بحث قرار گرفته است . بحث در مورد ساختار فرآیند تا قرن نوزدهم جنبه مسلط داشت و مرکز علاقه ، طی سالها از ساختار به فرآیند و بالعکس تغییر می کرد (همان منبع )
برای افلاطون تفکر برپایه تحریک ناشی از هریک از احساس ها استوار بود، چون هر حسی کنش ویژه ای دارد لذا بر طبق مفهوم سازی افلاطون ، ادراک انسانی و بازنمایی جنبه ای خاص از محیط المثنائی خود را در جهان مادی دارد . ارسط مدعی بود که ذهن انسان بر روی ادراک اشیاء عمل می کند، لذا درک شی مثلا” یک میز بر اساس توانمندی ذهن برای تجربه میزهای بسیار استخراج مفهوم میز از آن تجارب محتمل میگردد. ارسط دو ایده دیگر نیز ابراز داشت که تاثیر مهمی بر روتنشناختی سنتی بر جای نهاد: 1- اصل تداعی گرایی، که برطبق آن ایده ها در ذهن بر اساس مجاورت ، مشابهت و تضاد پیوند می یابند . 2- قواعد منطق که بر طبق آن حقیقت ناشی از استدلال قیاسی یا استقرایی است . ایده های ارسط بویژه در مقابله با ایده های افلاطون شبیه به مفهوم ما در باب فرآیند است ، در حالیکه ایده ها ی افلاطون به مفهوم ساختار نزدیکتر می نمایند. فلاسفه و الهیون عصر روشنگری معمولا” معتقد بودند که محل دانش در مغز است و برخی کوشیدند محل آنرا از نظر گرافیکی مشخص کنند. آنها معتقد بودند که دانش از طریق حواس فیزیکی کسب می شود اما همچنین ناشی از منابع الهی نیز می باشد در طول قرن هیجدهم وقتی روانشناسی فلسفی به نقطه ای رسید که درآن روانشناسی علمی توانست نقشی قبول کند، تجربه گرایان انگلیسی – بر کلی ، هیوم و جمیز میل و پدرش جان استوارت میل – ابراز داشتند که بازنمایی ذهنی سه نوع است : 1- رویدادهای مستقیم (یا ادراک واقعیت) ، 2- کپی های کم رنگ از ادراکات یا آنها که در حافظه ذخیره می شوند ،3- تبدیل این کپی های کم رنگ چون تفکر متداعی (هیوم در سال 1948) در مورد توانایی دورنی چنین می گوید: « برای شکل دادن هیولاها و دیگر اشکال و ظواهر نامتجانس اقدام به تخیل ، پر دردسر تر از درک طبیعی ترین و آشناترین اشیاء نیست (همان ).
در پایان نیمه اول نوزده نظریه های مربوط به بازنمایی مربوط به بازنمایی ها دانش با اهمیت تلقی می شدند . یک جریان به رهبری و ونت در آلمان و ادوارد تیچنر در آمریکا شکل گرفت که بر ساختار بازنمایی ذهنی تاکید می کرد و جریان دیگر به رهبری فرانتس بر نتانو ایجاد شد که برفرآیند ها یا اعمال تاکید می ورزید . بر نتانو بازنماهای درونی راهستی های ایستا ، با ارزش ناچیز در روانشناسی دانست .
او به مطالعه اعمال شناختی ، مقایسه کردن ، داوری کردن و احساس کردن پرداخت که از نظر او موضوع مناسب روانشناسی می باشند(همان).
در همین زمان در امریکا ویلیام جیمز موضوع روانشاسی را تجربه ما در باب اشیاء خارجی می دانست . شاید مستقیم ترین پیوند با روان شناسی شناختی مدرن ، دیدگاه او درباره حافظه باشد که در آن هم ساختار و هم فرآیند نقش مهمی ، ایفا می کنند (همان) .
داندرز و کاتل معاصران جیمز ، با استفاده از ادراک ، نمایش های دیداری کوتاه بعنوان ابرازی جهت تعیین زمان لازم برای عملیات ذهنی به آزمایشاتی شناختی خوانده می شود مربوط است . به نظر می رسد که تکنیک موضوع مطالعه ، روشهاو حتی تعبیر و تفسیر نتایج این دانشمندان ظهور این علم را در نیمه قرن پیش بینی کرده بود (همان ).
رواننشناسی شناختی یکی از دیدگاههای نظری است و مدعی است که هدف روانشناسی علمی ، مشاهده رفتار به منظور استاناج ، درباره عوامل نامشهود و زیر بنایی است که ممکن است تعیین کننده اعمال مشهود باشد در روانشناسی شناختی از مشاهدات ، استفاده می شود تا استنتاجهایی درباره عواملی همچون تفکر ، زبان ، معنا و صورتهای ذهنی انجام گیرد. روانشناسی روزمره ، روانشناسی شناختی است (گلاورو بروبنگ 1990 خرازی 1377).
شاید هیچ رویداد واحدی نشانه پایان دوران مکتب تداعی و آغاز انقلاب شناختی در دوران شناسی آمریکایی نبوده است . انقلاب شناختی حداقل در آغاز روندی آرام داشت. بدون شک « زمان آن فرا رسیده بوده .» زیرا روانشناسان امریکایی روز به روز با دیدن محدودیت های نظری و روش رفتار گرایی ناامید تر می شدند تحقیقات زبان شناسان درباره طبیعت تکوین زبان شواهدی را به ضد دیدگاه محیط گرایی تند رویی که رفتار گرایی پیشنهاد می کرد ، فراهم آورد عامل مهم دیگر ظهور رایانه بود، که هم استعاره ای معتبر برای پردازش اطلاعات توسط انسان عرضه کرد و هم ابراز مهمی را برای کشف فرایندهای شناختی انسان در اختیار محققان قرار داد. فراتر از این گرایش عمومی آثار تعدادی از افراد در هدایت روانشناسی به سمت انقلاب شناختی اشکارا نقش حیاتی داشته است . برای نمونه کتاب اصول روانشناسی که توسط ویلیام جیمز در سال 1890 منتشر شد فصل هایی درباره توجه، حافظه ، تصویر – ذهنی و استدلال را در می گرفت ، و لفکانگ کهلر ذهنیت میمونهای انسان نما را در سال 1925 منتشر کرد که فرایندهای رایج در تفکر پیچیده را بررسی نموده است ، او و سایر روانشناسان گشتالت بر فهم ساختاری تاکید داشتند ، این توانایی که برای فهمیدن کیفیت یک شی بهتر است کل اجزاء با هم باشند . کتاب دیگری که تاثیر عمده ای در شکل گیری روانشناسی شناختی داشته است . « رفتارگرایی» بود که در سال 1924 بوسیله جان بی واستون منتشر شد. حرف اصلی این کتاب این بود که روانشناسان باید آن چیزی را که به طور مستقیم در رفتار شخص می توانند مشاهده کننده فقط به مطالعه آن بپردازند وانسون از رویکرد S - R حمایت می کرد که در آن آزمایشگران چگونگی پاسخ فرد به یک محرک را اندازه می گیرند . رویکرد محرک – پاسخ با دیدگاه واتسون سازگار بود. چون محرک و پاسخ دو چیز قابل مشاهده بودند ؛ مشکل این رویکرد این بود که آن چیزی که شخص با حاضر کردن اطلاعات در مقابل محرک ها انجام می داد به طور واقعی قابل مشاهده و آشکار نبود، به این منظور رویکرد پردازش اطلاعات سعی کرد که چگونگی اینکه یک شخص اطلاعاتش را بین محرک و پاسخ منتقل می کند را شناسایی نماید (همان ).
برخی از مولفان به کتاب روانشناسی شناختی اثر اولویج نیز در سال 1967 اشاره می کنند که نخستین تعریف را از حوزه جدید روانشناسی شناختی عرضه کرد یا حتی قبل از آن از اثار بروند با دیوید آزوبل نام می برند که بر ساختاری بودن شناخت تاکید داشتند . برخی دیگر نقطه آغازین را مقاله 1956 میلر «نمره سحرآمیز هفت به اضافه یا منحای دو » برخی از محدودیتها ی ظرفیت ما در پردازش اطلاعات می دانند.با پایه گذاری مرکز مطالعات شناختی روارد در سال 1960 توسط میلر و برونر را مبداء این حرکت می گیرند . بسیاری از مولفان جنگینتر در مجله روانشناسی آمریکایی در سال 1974 را شروع گرایش شناختی ذکر می کنند که در آن تفاوتهای اساسی بین تعداد زیادی از تحقیقات مربوط به درگیری طوطی وار که او و دیگران در طول یک نسل انجام داده بودند با آنچه خود آنها در چارچوب الگوی برجسته جدید شناختی انجام داده اند، مقایسه شده است . برخی دیگر در مقاله چارچوب توسط ماروین مینسکی 1975 را نام می برند که درآن خصوصیات لازم برای دستگاه بینایی به منظور تمیز اشیاء ساده تشریح شده است این مقاله بر کارکرد حیاتی ساختارهای ذهنی در تفکر و تصمیم گیری انسان تاکید کرده است به موضوعی که دیگران نیز آنرا در مفهوم ذیربط « نسخه ها »و« طرحواره ها» منعکس کرده اند. (همان ).
چندین سال قبل از شروع انقلاب شناختی در روانشناسی ، روانشناس یادگیری ، ادوارد تولمن (1923) گفت: که آنچه موشها در ماز می آموزند بیشتر یک نقشه از مسیر است تا مجموعه ای از پیوند های S _ R . تولمن با اجرای مجموعه آزمایشات اصیلی که درآن یک موش آموزش می دید ، غذا را با دنبال کردن یک مسیر پر پیچ و خم واحد پیدا کند، دریافت که وقتی به حیوان فرصت می دهیم مستقیما” به سوی غذا برود ، وان آن را می یابد. رفتن مستقیم به سوی مکان غذا بیشتر پیگیری راه اصلی است. بر طبق تعبیر و تفسیر تولمن حیوان به تدریج تصویری از محیط بدست می آورد که بعد ها برای یافتن هدف مورد استفاده قرار می گیرد، این تصویر یک نقشه شناختی خوانده شد . موشها در آزمایش های تولمن توانمندی خود را در مورد یک نقشه شناختی با رسیدن به هدف از نقاط مختلف شروع نشان دارند. این نقشه درونی در واقع شیوه باز نمودن اطلاعات در مورد محیط آنها بود. پژوهش تولمن مستقیما” مورد توجه روانشناسان شناختی مدرن واقع شده ولی فرض های او در باب نقشه های شناختی در حیوانات اشتغال ذهنی روانشناسان معاصر را در مورد نحوه بازنمایی دانش در ساختار شناختی موجب گردید (سولسو1991/ ترجمه ماهر 1381).
جهت دریافت فایلشناخت و فراشناخت لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 159 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 183 |
سیاستهای آموزشی فرانسه
از جمله مهمترین سیاستهای آموزشی دولت فرانسه طی سالهای اخیر میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
درحال حاضر، پرداختن به7حوزه پژوهشی اعم از صنایع الکترونیک و فنآوری اطلاعاتی و آموزشی، حمل و نقل زمینی و هوایی، صنایع شیمیایی، صنایع غذایی- کشاورزی، علوم مربوط به نوآوری محصولات، پژوهش پزشکی وفنآوریهای محیط زیست ، از جمله مهمترین اولویتهای دولت فرانسه درحوزه پژوهش محسوب میگردد.بهمنظور نیل به تحقق سیاست مذکور،وزارت پژوهش فرانسه به استخدام پژوهشگران جوان و گسترش تحرک همگانی جوانان فرانسوی طی سالهای اخیرمبادرت نموده است.
مأموریت آژانس ملی پژوهش(Anvar)، ارتقاء فرهنگ پژوهش، برقراری ارتباط میان پژوهشگران و موسسات پژوهشی و نیز اجرای پژوهشهای کاربردی است.شایان ذکر است که دراین راستا، تشکلهایی تحت عنوان(GIP) درجهت تحقق برنامهها و طرحهای پژوهشی مصوب، ایجاد شده که به سازماندهی مراکز پژوهشی و دانشگاهها میپردازند.ازجمله مهمترین این تشکلها میتوان به سازمان Sophia Antipolis درمونپلیه، سازمانSaint-Quentin-en-yvelines و سازمان Cergy-Pontois درپاریس اشاره نمود.هدف دولت از ایجاد چنین تشکلهایی برقراری مشارکت واقعی میان مؤسسات بزرگ علمیو دانشگاهها بهمنظور برنامهریزیهای کلان درجهت تطابق با دانش مدرن میباشد.کشورفرانسه پس از ایالات متحده امریکا، ژاپن و آلمان درردیف چهارم کشورهای پیشرفته جهان قرار داشته و 4/2% تولید ناخالص داخلی(PIB) را به مقوله پژوهش و توسعه اختصاص داده است.کشورفرانسه همچنین به تولید 7/4% انتشارات علمیجهان و 8/16% انتشارات اتحادیه اروپا مبادرت مینماید.با وجودیکه اغلب موسسات پژوهشی به تامین اعتبار بالغ بر50 درصد فعالیتهای پژوهشی و توسعه ملی مبادرت مینمایند، با این حال ، این رقم درکشور فرانسه بر53%، در آمریکای شمالی بر 57% و در ژاپن بر 68% بالغ میگردد.مرکز ملی پژوهشهای علمیفرانسه(CNRS) با تعداد 18 هزار محقق و پژوهشگر، بزرگترین مرکز پژوهشی اروپا محسوب میگردد.گفتنی است که مرکزمذکور به تولید، مدیریت و ارتقاء راندمان فعالیتهای پژوهشی مبادرت مینماید.مرکز فوق ازتعداد 300 گروه تخصصی ـ پژوهشی و 1000 گروه پژوهشی عمومی مستقر در دانشگاههای سراسر کشور برخوردار میباشد. مرکز ملی پژوهشهای علمیفرانسه(CNRS) ، علاوه براجرای پژوهشهای تخصصی خود به اجرای برنامههای مشترکی با برخی موسسات پژوهشی دیگر نیز مبادرت مینماید.
ترویج زبان فرانسه به عنوان زبان ملی و آموزشی اصلی ترین سیاست آموزشی دولت فرانسه محسوب میگردد.باوجودیکه زبان فرانسه هیچگاه از رواج حال حاضر خود برخوردار نبوده است، با اینحال هیچگاه تا به امروز درمقابل اوجگیری توقف ناپذیر زبان انگلیسی که میرود تا به عنوان زبان ارتباطات جهانی مطرح گردد،مورد تهدید واقع نشده است. هدف از اجرای چنین سیاستی مبارزه با زبان انگلیسی نبوده، بلکه مقصود اصلی، حفظ سیستم چندزبانی و چندفرهنگی جهانی درکشور فرانسه میباشد.از جمله مهمترین اقدامات دولت فرانسه در جهت نیل به چنین هدفی میتوان به گسترش همکاریهای میان مدارسفرانسوی مستقر درخارج از کشور و مدارس تحت نظارت سیستم آموزشی ملی، افزایش برنامههای آموزشی به زبان فرانسه در رسانههای سمعی و بصری و حمایت از ابتکارات جامع در این خصوص (راه اندازی رادیوی فرانسوی در صوفیه، رادیو بینالمللی فرانسه (RFI)،احداث انستیتوهای بین المللی فرهنگی، آموزش زبان فرانسه بهروزنامهنگاران بلغاری و تشویق و ترغیب جوانان فرانسوی به فراگیری زبانهای خارجی در داخلکشوردر جهت استقبال ازآموزش زبان فرانسه در خارج اشاره نمود.
طی سالهای اخیر، دولت فرانسه تلاش عمده ای در جهت ارائه دورههای آموزشی تا سطح دیپلم متوسطه به 100 هزار نوجوان فرانسوی در مدارسفرانسوی خارج از کشور به عمل آورده است.گفتنی است که چنین سیاستی با هزینه بودجه سالیانه 5/1میلیارد فرانک صورت میگیرد.
به عبارت دیگر، تربیت دانشمندان و محققین فرانسوی از پایة متوسطه تا آموزش عالی در دانشگاه ها و مراکز علمی سراسر جهان، از جمله مهمترین سیاستهای آموزشی دولت محسوب میگردد. از این روی ، ادارهکل فرهنگی وزارت امور خارجه با اختصاص 500 میلیون فرانک از سال 1994، درجهت نیل به هدف مذکور گام برداشته و به اعطای بیش از18هزار بورسیه تحصیلی و دوره کارآموزی مبادرت نموده است.
از آنجاییکه تربیت و آموزش سهم عمده ای از دانشمندان فرانسوی، به افزایش درخواست همکاری کشورهای جهان با کشور فرانسه درسطح جهانی منجرخواهد گردید، از اینرو دولت فرانسه به ارائه پیشنهادات همکاری خود در زمینههای مختلف آموزشی با سایرکشورهای جهان تمرکز نموده است.آموزش نیروی انسانی ماهر، برقراری همکاریهای بین المللی آموزشی، استقرار نهادهای حکومتی و قانونی در سایر کشورهای جهانو آموزشکادرهای اداری ماهر از جمله مهمترین اقدامات دولت فرانسه در جهت نیل به اهداف فوق محسوب میگردد. از این روی،ادارهکل فرهنگ با همکاری چندین وزارتخانه، تشکیلات اداری محلی، سازمانهای غیردولتی وشرکتهای تجاری، به اجرای سیاستهای جامعی در این خصوص پرداخته و به ایفای نقش تشویقی و هماهنگسازی درجهت انسجام هر چه بیشتر اقدامات دولت فرانسه مبادرت نموده است.
اجرای سیاست افزایش ابزارهای سمعی و بصری در جهت تثبیت جایگاه امروزی زبان فرانسه و توسعه آن درسطوح بین المللی از جمله مهمترین سیاستهای دولت فرانسه طی سالهای اخیر محسوب میگردد.در این راستا، تلاش دولت درجهت گسترش سریع ابزارهای جدید تکنولوژیک، به ارائه طرح 5 ساله توسعه ابزارهای سمعی و بصری فرانسوی درسایر کشورهای جهان منتهی گردید.راه اندازی خطوط اصلی طرح مذکور، به راه اندازی 2 کانال تلویزیونی فرانسوی(کانال فرانسوی زبان TV5 درجهت ترویج و اشاعه زبان فرانسه و کانالفرانسوی بینالمللی(CFI) به عنوان بانک فرانسوی برنامههای آموزشی برای کلیه تلویزیونهای جهان، منجرگردیده است.
گفتنی است که کانال تلویزیونی مذکور به پخش برنامههای ویژه بینندگان غیرفرانسوی زبان مبادرت نموده و از متد آموزشی با درج زیرنویس و دوبله استفاده مینماید.
توجه به سیاست فوق از جمله مقولات بحث برانگیز در طول تاریخ نظام آموزشی فرانسه بوده است که همچنان نیز ادامه دارد.اینگونه بحثها که ریشه در وفاداری به اصول سهگانه جمهوری (برابری، برادری و آزادی) دارد، بر این استدلال استوار است که (مدارس دولتی) ملزم به جبران کمبودهای آموزشی و غیرآموزشی آندسته از دانشآموزانی میباشند که در خانواده، از انضباط، دقت علمی و فرهنگ عمومی بیبهره ماندهاند.
برگزاری جلسات مشترک وزارت آموزش عالی با تعدادکثیری از نمایندگان دانشگاههای کشور در سال 1994،منجر به ارائه10پیشنهاد اصلاحی درساختار آموزشی کشورفرانسه گردید. تشویق و ترغیب تعداد24 دانشگاه کشور در جهت افزایش سطح همکاریهای خود با دانشگاههای بزرگ جهان، احداث مؤسسات مستقل آموزشی نظیر گالاتاسرای در استانبول با حمایت 7 دانشگاه فرانسوی و پذیرش متقابل مدارک دانشگاهی 15 دانشگاهفرانسوی و 15دانشگاه برزیلی طی سال 1994 از جمله اصلاحات فوق به شمار می آید.
ساختار نظام آموزشی فرانسه بر مبنای دو محور اصلی (پایداری) و (پویایی) بررسی میگردد. در محور پایداری، سیاستهای آموزشی و قوانین مصوب در جهت دستیابی به وضعیت مطلوب آموزشی (پنداره نظام) و در محور پویایی، نوسامانی ساختارها و استقرار زیرساختها، اهداف و عملکرد وضعیت موجود نظام آموزشی کشور مورد توجه قرار گرفته است. محور پایداری بر مفهوم تداوم در حفظ ارزشهای سهگانه جمهوری (برابری، برادری و آزادی) تأکید دارد.
در این محور، تلاشهای متفکران و مسوولان کشور ظرف مدت بیش از دو قرن پس از انقلاب فرانسه (1995-1789) در قالب سیاستهای عمده آموزشی عرضه گردیده است.محور پویایی و نوآوری نیز که به معنای تکاپوی وضعیت موجود نظام آموزشی (سیاستها، اهداف، ساختار، کادر و عملکرد آموزشی) است، درجهت پاسخگویی به نیازهای جامعه در حال تحول و دستیابی به وضعیت مطلوب آموزشی عنوان گردیده است.به طورکلی میتوان گفت که نظام آموزشی فرانسه، محصول برهه خاص زمانی است که با پایداری و پویایی از آغاز انقلاب ملی طی سال1789تاکنون همچنان ادامه داشته است.
گفتنی است که برهه زمانی فوق نیز خود به سه دوره به شرح ذیل قابل تقسیم میباشد:
- دوره اول (طی سالهای1879-1789): تلاش در جهت نیل به آموزش ابتدایی برای کلیه کودکان واجبالتعلیم.
- دوره دوم (طی سالهای 1975-1880): تلاش در جهت تحقق آموزش پایه و رایگان تا پایان دوره کالج (رده سنی16 سال) برای کلیه ردههای سنی
- دوره سوم (طی سالهای2003- 1975): تحقق برنامههای آموزش پایه و رایگان تا پایان مقطع متوسطه برای90 درصد از دانشآموزان ردههای سنی ذیربط و فراهمسازی امکان برخورداری از آموزش عالی و کارآموزی حرفهای مداوم و جایدهی شغلی برای کلیه متقاضیان فرصت شغلی
مقاطع آموزش پیش دبستانی، آموزش ابتدایی و کالجهای دانشگاهی3 مقطع اصلی آموزشی کشور فرانسه راتشکیل میدهند.اکثریت شهروندان فرانسوی درمراکز آموزش متوسطه حضور یافته،دیپلم متوسطه دریافت نموده و برخی دیگر نیز به آموزش فنی و حرفه ای روی میآورند.
بالغ بر13میلیون دانش آموز در مدارس کشور فرانسه به تحصیل مبادرت مینمایند. نظام آموزشی کشور یکپارچه بوده واین در حالی است که ساختار حال حاضر آن در خلال دهه های60 و70 دستخوش تغییرات تدریجی گردیده است که از جمله این تغییرات میتوان به تفکیک مقاطع آموزش ابتدایی ومتوسطه از یکدیگر اشاره نمود.از دهه70 کشور فرانسه از افزایش قابل توجهی در توسعه ورشد نظام آموزش پیش دبستانی برخوردار گردیده است.در این اثنا، با توجه به تغییرات آموزشی کشور، امکان حضورکلیه کودکان گروه سنی 5-3 سال در کلاسهای پیش دبستانی فراهم گردید. از سال 1967، سن حضور دانشآموزان در مدارس مقطع آموزش پایه بین ردههای سنی 16-6 سال تعیین گردیده است. کشور فرانسه با برخورداری از تعداد60 هزار مدرسه ابتدایی، به فراهم سازی تسهیلات آموزشی لازم برای دانش آموزان ، در خلال 5 سال اول آموزش رسمیمبادرت نموده است. در3 سال اول آموزش رسمی، آموزش پایه در حوزه مهارتهای پایه (ابتدایی ) ارائه گردیده ودر دو سال باقی مانده دانش آموزان، آموزشهای لازم را فراگرفته ومدارس ابتدایی را پشت سر میگذارند.مقطع آموزش متوسطه نیز خود به دو مرحله متوالی تقسیم میگرددکه به نام سیکل یا دوره نامگذاری شده است. تقریباً کلیه کودکان ردههای سنی11 تا 15 سال در کالج ها حضور مییابند. از سال 1975تنها تعداد یک کالج جهت آموزش توانائیهای مختلط اجتماعی به کلیه دانش آموزان صرفنظر از سطح پیشرف تحصیلی آنان وجود داشته است.پس از گذراندن دوره3 آموزش دانش آموزان به کالج های عمومی، فنی ویا فنی حرفه ای راه یافته که آنها را برای آزمونهای مکاتبه ای کارشناسی یا مهندسی آماده مینماید. درمقطع مذکور از دانش آموزان رده سنی18 سال ثبت نام بعمل می آید.تصمیم گیریهای آموزشی درخصوص دروس تجدیدی، تعیین کلاسهای بالاترآموزشی،تغییر رشته تحصیلی با روند گفتگوی میان مدارس ( معلمان،کادر اجرائی وپرسنل دستیار)، اولیاء و نمایندگیهای دانش آموزی صورت میگیرد. اگرچه معلمان به ابراز نظرات خود در شوراهای آموزشی مرکب از نمایندگان دانش آموزی ،معلمان ووالدین- مبادرت مینمایند،با این وجود والدین از حق تقاضای ورود دانش آموزان به مقاطع بالاتر آموزشی و یا تقاضای تکرار سال تحصیلی گذشته برخوردار میباشند. درکلیه مدارس کشور،مشاوران متخصصی در جهت ارائه خدمات مشاوره به دانش آموزان،والدین ومعلمان در راستای برطرف سازی مشکلات آموزشی پیش روی دانش آموزان،در نظر گرفته شده است .در حال حاضر فرم3 (سال آخر کالج ) نقطه آغازین آموزش کالج میباشد که طی آن دانش آموزان در خصوص برخی از موضوعات مورد علاقه خود به مطالعه پرداخته و به تعیین رشته تحصیلی مبادرت مینمایند.
اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان کشور فرانسه در مدارس تحت نظارت وزارت آموزش ملی آموزش میبینند. با این وجود درحدود 100 هزار دانش آموزان مواجه با معلولیتهای مختلف جسمانی، در مدارس استثنایی و تحت حمایت وزارت بهداشت و بالغ بر200 هزار دانش آموز در کالجهای کشاورزی به تحصیل مبادرت مینمایند. در مجموع بالغ بر300 هزار دانش آموز رده سنی بالای16 سال تحت دورههای کار آموزی- قرار گرفته اند.
همگام با نظام آموزشی عادی کشور، کلاسهای تخصصی تطبیق یافته در نظر گرفته شده است که نقطه مشترک و اتکاء آنها مدارس ابتدایی ومتوسطه میباشد. برخی از برنامههای آموزشی من جمله برنامه آموزشی(CLIS) نیز به عنوان پلی در جهت باز گرداندن دانش آموزان به نظام آموزشی و برنامه آموزشی (SEGPA)به منظور ارائه آموزشهای فنی وحرفه ای عمومی به کودکان ونوجوانانی که بنا به علل روانشناختی،عاطفی یا رفتاری با مشکلاتی در حوزه آموزش مواجه میباشند، ارائه میگردد.همچنین برنامههای آموزشی مشابه برنامههای فوق، در مدارس خاص در نظر گرفته شده است،که از آن جمله میتوان به مدارس تحت پشتیبانی ونظارت وزارت بهداشت اشاره نمود. هدف ارائه برنامههای آموزشی فوق ارتقاء تواناییهای با القوه دانش آموزان میباشد. مدارس تحت نظارت وزارت آموزش ملی ممکن است عمومییا خصوصی باشند. گفتنی است که مدارس خصوصی بالغ بر 15% از دانش آموزان مقطع آموزش ابتدایی و20 % از دانش آموزان مدارس مقدماتی متوسطه را تحت پوشش قرار داده اند. اکثریت مدارس خصوصی کشور در زمره مدارس کاتولیک بوده و با دولت قرارداد آموزشی منعقد می نمایند.
جهت دریافت فایلسیاستهای آموزشی فرانسه لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 128 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 115 |
پرخاشگری
مقدمه
احتمالاً تمام افراد با واژة پرخاشگری آشنایی نسبی د ارند و این حالت را تجربه کرده اند به گونه ای که اگر این واژه را متصور شویم متعاقباً حالت هیجانی آن را در ذهن می توانیم تداعی کنیم. تقریباً هیچ چیز مخرب تر از پرخاشگری نابجا نمی تواند باشد به طوری که می تواند ارتباطات انسانی را به راحتی ویران کند.
پرخاشگری عموماً رفتار کاملاً طبیعی انسانهاست اما زندگی که پرخاشگری خارج از کنترل و ویرانگر باشد می تواند در کار، ارتباطات اجتماعی و حتی در کل کیفیت زندگی مشکلاتی را به وجود بیاورد ممکن است کار به جایی برسد که شما احساس کنید اسیر هیجان قدرتمندی هستید که نمی توانید از آن اجتناب کنید پرخاشگری یک حالت هیجانی است که از لحاظ شدت می تواند خفیف، شدید یا ویرانگر باشد همانند هیجانات دیگر ، پرخاشگری موجب تغییرات زیستی و فیزیولوژیکی متعددی می شود مثل افزایش فشار خون، افزایش ضربان قلب، تند شدن تنفس و ... همچنین عصبانیت می تواند ناشی از عوامل بیرونی یا درونی باشد شما می توانید از دست فرد مشخصی مثل یک همکار یا از یک حادثه عصبانی شوید . همچنین پرخاش شما می تواند ناشی از نگرانی یا تفکر شما در مورد مسائل شخصی باشد با یادآوری حوادث و خاطرات تلخ و آسیب زا که می تواند پرخاشگری را شدت بخشد زمانی که احساس نفرت از شخصی را به زبان می آوریم یا اقدام به آسیب رساندن به وی می کنیم، دیگر نمی توانیم به این شناخت برسیم که آن شخص جنبه های خوبی هم دارد از سوی دیگر، وقتی در برابر کسی پرخاشگری می کنیم به این معناست که جاذبه آن شخص در نظر ما کم شده است. به همین سبب، پس از اعمال پرخاشگری، کوشش خواهیم کرد تا حسن های او را دست کم بگیریم و معایب وی را برجسته تر کنیم تا از این طریق ناهماهنگی شناختی را کاهش دهیم، به علاوه سعی می کنیم تا دلایل دیگری برای تنفر از آن فرد پیدا کنیم، مرد اغلب پس از فریاد زدن، کتک زدن یا شکستن ظروف احساس آرامش پیدا می کنند این اعمال، برای مدتی کوتاه تنش را زایل می کند و فرصتی فراهم می آورد تا قدرت خود را نشان دهند، اما در بلند مدت خشونت را افزایش می دهد . درهر صورت در مورد پرخاشگری و شکل گیری آن نظریات گوناگونی ارائه شده است و هر کدام از مکاتب روانشناسی نظرات خاص خود را بیان کرده اند مانند فروید که پرخاشگری از نوعی سائق می داند و یا رفتار گرایان که طبق اصول پاداش و تنبیه آن را تعریف می کنند و یا روانشناسان یادگیری که بر الگوها و یادگیری مشاهده ای تأکید دارند و یا روانشناسان شناختی که بر شناخت و طرحواره های ذهنی اشاره می کنند.
تعریف پرخاشگری :
اصطلاح پرخاشگری به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد خواه در معنی نزدیک شدن به اشیاء و اشخاص خواه به معنی درگیری با نیروهای خارجی این مفهوم گاهی با مفاهیم انگیختگی، کارآوری و حتی با مفهوم کنجکاوی اشتباه می شود.
اتوکلاین برگ[1] مفهوم پرخاشگری را گسترده در نظر می گیرد و معتقد است که جنبه های مثبت یا منفی پرخاشجویی را در بردارد اگر پرخاشجویی را به جای پرخاشگری به کار ببریم به معنی محدود دشمنی را نیز شامل می شود مفهوم دشمنی تا حدی شامل ارزشهای منفی است در حالی که پرخاشگری به معنی ‹‹مخالف بودن›› دارای ارزش ارتباطی است و در بعضی شرایط مثبت و سازنده است پرخاشگری را از عمل پرخاشجویی تجاوز متمایز می کنیم: پرخاشگری از عوامل انفعالی انسان و در انسان نهفته است و هنگام ظهور در پرده ای از پوششهای دفاعی پیچیده شده است و به صورت بخشی از نیروی آماده برای عمل و فعالیت بروز می کند. پرهیز صورتی از عقب نشینی پرخاشجویی است پرخاشگری همیشه با عمل پرخاشجویانه بروز نمی کند، وقتی واقع می شود ضرورتاً پرخاش علیه دیگری نیست بلکه پرخاشجویی می تواند متوجه خود فرد نیز بشود در انگلیسی با اصطلاحات و کلمات زیر توصیف می شود پرخاشجویی به معنی حمله ای که به تحریک کسی نباشد و در انسان به صورت بدنی و یا لفظی بروز می کند، رفتاری بی خبرانه است ‹‹Agonist behavior ›› که به صورت حمله و ضد حمله بروز می کند برای رفتار پرخاشجویانه ای که به تحریک دیگران به وجود می آید و همچنین برای عملیات پاسخ یا اعتراضی که برای دفاع و یا حمله است باید کلمات و اصطلاحات دیگری را جستجو کرد. Aggressiveness پرخاش، حالت نسبتاً دائمی همراه با آمادگیهای سرشتی و نیروی ذخیره برای پرخاشجویی است و گاهی مفاهیم ابتکار عمل، جاه طلبی، درگیری و جسارت را شامل می شود.
تعریفی دیگر : پرخاشگری یعنی عملی که به آسیب رسانی عمدی دیگران منتهی می گردد البته ممکن است این آسیب رسانی در انواع شیوه های پیاده شده و حتی متضمن آزارهای روانی نظیر تحقیر، توهین و فحاشی نیز شود اما در هر حال مفهوم آسیب به تعارض رفتارها ارجاع دارد. از این رو خشونت تنها یکی از انواع پرخاشگری محسوب می گردد، به این لحاظ خشونت را حاوی مبادرت عمدی ایجاد آسیبهای جسمانی به دیگران تلقی می کنیم پرخاشگری عمدی می تواند از سایر انگیزشهای غیر پرخاشگرانه به شکلی متمایز متأثر گردد. یک سرباز دشمنش را می کشد – که این کار عمل پرخاشگرانه است – اما واکنش او ممکن است برای حفظ زندگیش، تأمین منافع کشورش یا کسب، تأییدات سازمانی گروهی باشد.
اما یک قاتل دلایل دیگری برای کشتن قربانیانش دارد. در این موارد آسیب عمدی نوعی پرخاشگری محسوب شده اما سیاقی متفاوت می یابد. روانشناسان چنین مفاهیم متنوعی را به تبیین ابزار پرخاشگری اطلاق می کنند در مقابل، پرخاشگری عاطفی یا خشم آلود هنگامی به وجود می آید که هدف اصلی بر تعهد استوار است ‹‹برکوتیز، 1979 زیلمان›› این نوع پرخاشگری به دلیل احساس شرایط و حالات ناخوشایند رخ می دهد. مثلاً تنفر به خشم می انجامد و بیش از سایر عواطف با پرخاشگری همراه است لذا در شرایط معینی – توام بودن تنفر با خشم شدید، کنترل ضعیف و وجود نیتی خاص – فرد کمتری می تواند از تمایل به آسیب رسانی دیگران جلوگیری کنند.
پرخاشگری از دیدگاه زیست شناسی ‹‹مبانی فیزیولوژی پرخاشگری››
آمیگدال و رفتار پرخاشگرانه
آمیگدال در خوردن، نوشیدن، رفتار جنسی و دیگر رفتارها اهمیت فراوانی دارد. در اینجا، نقشی آمیگدال را بر رفتار پرخاشگرانه مورد بررسی قرار می دهیم.
حیوانات غیر انسانی، تحریک الکتریکی آمیگدال می تواند به حمله های شدید نسبت به دیگر حیوانات یا ‹‹به دفعات کمتر›› به یک حمله بازدارنده منجر شود. آسیب رسیدن به آمیگدال معمولاً سبب رام شدن و متانت می شود، گرچه آسیب رسیدن به برخی از هسته های آمیگدال می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. رفتار پرخاشگرانه حیوانات مبتلا به صرع کانونی در آمیگدال معمولاً افزایش می یابد رابینر نوعی بیماری است که در نتیجه حمله ویروسها به قسمت اعظم مغز، به ویژه لوب گیجگاهی عارض می شود و رفتارهای پرخاشگرانه با خود به همراه دارد ‹‹لنتز[2]، بوریچ[3]، اسمیت، کریک[4] وتیگور[5] 1981›› با این وجود، اثرات آسیب به آمیگدال تنها به موضوع ایجاد یا بازداری یک هیجان خاص منحصر نمی شود بلکه، ایجاد یا بازداری یک هیجان توسط آمیگدال، بیشتر به اینکه حیوان اطلاعات را چگونه تعبیر کند، بستگی دارد. برای مثال، گربه های نر مبتلا به ضایعه آمیگدال ممکن است با دیگر گربه های نر، اعضای دیگر گونه ها و حتی اشیاء بی جان رابطه جنسی برقرار کنند ‹‹شرانیر، کلینگر، 1953››[6] در کل افزایش فعالیت های جنسی بدان معنا نیست که تمایل جنسی خیلی شدیدی دارند، بلکه به این علت است که شریک جنسی خود را نمی توانند تمیز دهند ‹‹آرونسون وکویر 1979›› همین طور، بعضی میمون های مبتلا به ضایعه آمیگدال در تفسیر برخی از محرک های اجتماعی از دیگر میمون ها، مشکل دارند، به علت سوء تعبیرشان ممکن است حمله بی دلیل داشته باشند یا وقتی که مورد تهاجم قرار می گیرند نتوانند از خود به خوبی دفاع کنند.
رسولد[7]، میرسکی[8] و پی برام[9] ‹‹1954›› در آمیگدال سلطه گرترین و پرخاشگرترین میمون گروه 8 تایی ضایعه ایجاد کردند. بعد از این ضایعه، آن میمون از نظر سلسله مراتب قدرت به پایین ترین مرتبه تنزل کرد. پژوهشگران سپس ضایعه آمیگدال را به قوی ترین میمون از 7 میمون باقی مانده وارد ساختند. این میمون نیز سریعاً در رتبه هفتم قرار گرفت. با این وجود، وقتی که آنها به میمون سوم ضایعه را وارد ساختند، نزول محسوس در حالات یا رفتار پرخاشگرانه آن مشاهده نکردند. تبیین احتمالی این است که این ضایعه ها بخش های نسبتاً متفاوتی از مغز سر میمون را تخریب کرده است. احتمال دیگر این است که اثرات ضایعه با توجه به محیط اجتماعی تغییر می یابد دو میمون اول به محیطی برمی گردند که در آن رقبای پرخاشگر وجود دارد، در حالی که سومین میمون به محیطی برمی گردد که رقبای وی کم ترند ممکن است برای دو میمون اولی در مقایسه با میمون سومی تداوم رفتار پرخاشگرانه در برابر رقبا سخت تر می باشد.
انسان ها: آمادگیهای فیزیولوژی می تواند در حیوان عکس العمل های شبه عاطفی با تظاهرات هیجانی ایجاد کند، این عکس العمل ها در حالاتی که کرتکس صدمه دیده باشد دوام بیشتری دارد پذیرفته شده که منطقه قدامی هیپوتالاموس برای ایجاد چنین پدیده ای ضروری است بحرانهای شبه هیجانی خشم در حیواناتی که مخ را برداشته باشیم دیده نمی شود تحریک الکتریکی منطقه قدامی هیپوتالاموس در حیوان سالم تظاهرات شبه عاطفی، مشابه آنچه که در حیوان عادی از کرتکس دیده شده بوجود می آورد که کارلی دخالت هیپوتالاموس در رفتار پرخاشگرانه و عادت شده را می پذیرد اما می گوید درود آن رفتار در ساخت روانی و یا به کارگیری آن در یک حادثه وابسته به سیستم لیمبیک دارد.
هسته های درونی هیپوتالاموس نقش بازدارنده در رفتار پرخاشگرانه را دارد در همین مورد دلگادو[10] نشان داده است تحریک انتهای هسته های درونی موجب می شود که رفتار پرخاشگرانه در برخی از حیوانات که فوق العاده پرخاشگر و خطرناک هستند بلافاصله از بین برود در لحظات تحریک بدون هیچگونه خطری می توان صورت، بدن و پوزه حیوان را لمس کرد. ولی به محض اینکه تحریک را متوقف می کنیم خطرناک می شود.
پژوهشگرانی مانند دلگادو در منطقه زیرین کرتکس و لیمبیک نقاطی را پیدا کرده اند که تقویت کننده پرخاشگری هستند و نقاط دیگری یافته اند که موجب کاهش و حذف پرخاشگری می گردد در اجتماع میمون ها سلسله مراتبی وجود دارد که در آن یکی رئیس و عده ای زیر دست هستند همه از رئیس می ترسند او بهتر از همه غذا می خورد و بهترین جا را برای استراحت انتخاب می کند آزمایشهای دلگادو نشان داد : به محض اینکه هسته مشخصی از مغز میمونها را تحریک نماییم وضع تغییر می نماید، در مدت یک ساعت تحریک، میمون ها از اطاعت رئیس بیرون می شوند دیگر از او نمی ترسند و او آرام و بی تفاوت باقی می ماند اما چند دقیقه پس از آنکه تحریک مغزی متوقف شد دوباره سلسله مراتب میان میمون ها برقرار می گردد و رئیس مورد احترام و ترس سایرین می شود .
روبینسون[11] و همکارانش در پژوهشهای خود نشان داده اند که تحریک طولانی قسمتهایی از هیپوتالاموس میمونهایی که تحت سلطه بوده اند آنها را پرخاشگر ساخته و نقش میمونهای تسلط دار را با میمونهای اطاعت کننده عوض کرده است و وجود احتمالی یک مرکز پرخاشگری را در هیپوتالاموس تأیید می کند پلونتیک و همکارانش برای پاسخ به این اعتراض، پرخاش را با توجه به رشد و زمینه های ایجاد آن دو قسم می کند 1- پرخاش ثانویه که حاصل انگیختگی مناطق رنج زای بدن است 2- پرخاش اولیه که با تحریک مغز به وجود می آید و تا وقتی که آن تحریک وجود دارد ادامه می یابد باید آنها نتیجه می گیرند : پرخاش که با تحریک مناطق رنج زای مغز همواره است از نوع پرخاش ثانویه است این تحقیقات موید تحقیقات گسترده ای است که با ایجاد درد در پا و یا روشهای دیگر رفتار پرخاشگرانه به وجود می آورند روبینسون ضمن تحقیقات دیگری نشان داد که تحریک برخی از نقاط هیپوتالاموس رفتار پرخاشگرانه را ایجاد می کند که به محرک وابسته است مدت تحریک و شدت محرک، مدت و شدت پاسخ را تغییر می داد در انسان قسمت پهن بخش پیشین پیشانی و بخش از قسمت بالای آن موجب کاهش پرخاشگری در انسان می شود اعمال جراحی که در قسمتهایی از تالاموس، پیشانی و بخش از قسمت بالای آن موجب کاهش پرخاشگری در انسان می شود اعمال جراحی که در قسمتهایی از تالاموس، پیشانی، هیپوتالاموس و قسمت زیرین مغز انجام شده است با کاهش عکس العمل های پرخاشگرانه در انسان همراه بوده است در سال 1966 ساند وعده ای دیگر از جراحان ژاپنی که مستقیماً درباره هیپوتالاموس کار کرده برای کنترل رفتار حمله و پرخاش در کودکانی که ناراحتی مغزی داشته اند قسمت عقب هیپوتالاموس را به مقدار کمی برداشتند و ملاحظه کردند که عمل جراحی آنها مفید بوده است . همین عمل در منطقه میانی هیپوتالاموس نیز موثر بوده است.
جهت دریافت فایل پرخاشگری لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 211 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 125 |
ارتباط بین شخصیت کودکان
مقدمه:
نقاشی کودک یک پیام است آنچه را که او نمیتواند به لفظ درآورد و به ما انتقال دهد. بررسی و درک زبان نقاشی، اطلاعات ارزندهایی را در اختیار والدین، مربیان، روانشناسان و همه کسانی میگذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند اکتشاف نظامدار این قلمرو به آخرین دهههای قرن گذشته بازمیگردد و بر قوانینی متکی است که خطشناسی نیز از آنها سود جسته است. همچنین دیدگاه روان تحلیلگری براساس بررسی گستره معانی نمادهائی که در خوابدیدهها و اسطورهها، افسانهها و در زندگی بازیافت میشوند به غنای آن در قرن حاضر کمک کرده است. کودک همه مسائل خود را به واسطه نقاشی به تجربه درمیآورد و خود را میآزماید و من خویشتن را بنا میکند.
خطوط ترسیمی، انعکاسی از دنیای هیجانی او هستند و نقاشی به تنهایی به منزلة جهانی است که به موازات افزایش هشیاری و دگرگونیهای کودک متحول میگردد. (دادستان، پریرخ، 1374، ص 1)
بیان مسئله:
با توجه به گسترش پژوهشهای تجربی در زمینه روانشناسی کودک به ویژه به کمک دانش رفتاری و دادههای اساسی که روانشناسی سنجشی در مورد پرورش سیستم عصبی مرکزی ارائه دادهاند، نگرش بزرگسالان در جهات گوناگون رفتار کودکان دستخوش تغییرات مختلفی شده است. (فراری، 1371، ص 7)
نقاشی کودک نیز در مراحلی که حوادث را دستهبندی و عرضه میکند و روند تجدیدی و تکامل یافتهای را از زمان خط خطی کردن، تا زمانی که خطوطی معنادار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسکتیو و شالوده منطقی رسم میکند میتوان چیزی شبیه خواب و رویا معنی کرد. نقاشی نیز مثل خواب و رویا به کودک امکان میدهند تا اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب میکند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند. در نقاشی همانند خواب و رویا کودک خود را از ممنوعیتها رها میسازد و با ما در حالتی ناخودآگاه دربارة مسائل کشفیات و دلهرههایش صحبت میکند به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را در پایه صحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به کودکان از سنین پایین تمرین کپی و تقلید کردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم. «فراری، 1371، ص3)
پرورش قدرت بیان نقاشی، فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست. بلکه با درک و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است. ولی با پیشرفت سن، مطبوع و ظریف میشود. در حقیقت چون میتوان گفت: که چون کودک هنوز مهارت کافی ندارد بنابراین نمیتواند خوب نقاشی کند. حتی یک فرد بالغ هم اگر بخواهد با پاهایش خانهای را رسم کند، خواه ناخواه، اثری درهم و برهم به دست خواهد آمد ولی این اثر بسیار کاملتر از نقاشی کودک خواهد بود. با وجود این کودک از همان آغاز خطنگاری از اینکه سه وجه چشم، مغز و دست خود را به کار میاندازد لذت میبرد. بنا به تحقیق (دورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درک کودک مؤثر واقع میشود که یکی تشخیص شناخت اشیاء و دیگری تشخیص تمایز آنهاست. «دادستان، پریرخ، 1374، ص 31)
اهداف پژوهش:
رشد شناختی به تغییراتی مربوط میشود که در حوزه فعالیت ذهنی روی میدهد و احساس و ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل میشود ما بتدریج تعداد زیادی مهارتهای ذهنی مهم کسب میکنیم. مثلاً در مقایسه با کودکان به راحتی میتوانیم درباره مفاهیم انتزاعی مثل دموکراسی عدالت و اخلاق فکر کنیم، علاوه برآن میتوانیم موقعیتهای فرضی در نظر بگیریم و برای یک مسئله معین به طور ذهنی راهحلهای بسیاری پیدا کنیم و تجربههای ذهنی خاص خود را پیش ببریم و به شیوههای تکرار خود جهت دهیم. (جیمز دبلیو و وند رزندن، 1376، ص 30) و نقاشی در حقیقت شکلی از کنش نشانهیی است که در حد فاصل بین بازی کنایهایی و تصویر ذهنی قرار دارد و از طرفی مثل بازی کنایهایی موجود همان لذت کنشی و همان خودمختاری در تعیین سرنوشت افعال خویش و از طرف دیگر مثل تصویر ذهنی در واقع یک قسم کوشش است برای تقلید از واقعیت. لوکه نقاشی را یک نوع بازی تلقی میکند اما این را هم باید گفت که نقاشی حتی در اشکال ابتدایی خود هر چیزی را با هر چیز دیگر وفق نمیدهد و شبیه نمیسازد بلکه مثل تصویر ذهنی بیشتر با سازگاری تقلیدی وفق دادن من با واقعیت قابل مقایسه است. (ژان، پیاژه، مترجم دکتر پورباقر، 1355، ص 90) و پژوهشگر در این تحقیق قصد دارد نقاشی را به عنوان وسیلهای برای سنجش رشد شناختی به کار برد و اهداف دیگری که پژوهشگر در این تحقیق در نظر دارد به شرح زیر میباشد:
1- استفاده از نقاشی به عنوان وسیلهای ساده برای سنجش رشدشناختی
2- به دست آوردن یک رابطه بین جنسیت و رشدشناختی
3- به دست آوردن یک رابطه بین سن و رشدشناختی
اهمیت پژوهش:
در عصر حاضر هر روز که میگذرد هنر کودکان اهمیت بیشتری مییابد و به خاطر تأثیری که روانشناسی و علوم تربیتی از آن به عمل آورده همپایی دیگر هنرهای مختلف رو به تکامل و پیشرفت است و هنر نقاشی کودکان گواه راستینی بر حقایق اجتماعی و روانشناسی است.
نقاشی کودک به ما کمک میکند تا به درک و فهم کودک و ارزیابی او از مسائل و محیط اطرافش آگاه شویم. (سیف نراقی، 1368، ص 83) کودکان با هنر نقاشی و داستانهای مرتبط با آن جزئی از وجود یا ویژگیهای خویش را نمایان میسازند به این دلیل است که این ابزار وسیله مناسبی برای راه یافتن به دنیای پر رمز و راز آن تلقی میشود. (سیف نراقی، 1368، ص 261)
هنگامی که کودکان عادت به نقاشی میکنند موفق میشوند شخصیت خود را نیز بیان کنند در آن زمان است که غالباً احساسات و الهاماتی را بیان میکنند که انسان به سختی میتواند باور کند که آنها با چنین شیوهایی قادر به انجام آن باشند نقاشی کودکان به ما امکان میدهد تا روند پرورش فکری آنها را بشناسیم و ببینیم آنها راجع به دنیا و اشخاصی که با آنها زندگی میکنند چگونه میاندیشند و بالاخره متوجه میشویم که چه آموختهاند و اثر محیط به پرورش آنها چه بوده و نگرش و مشکلات عاطفی آنها چیست؟ ولی روشنترین نکتهای که از نقاشی خود به خودی کودکان تراوش میکند کشف ملموسی عالم است که بزرگسالان آن را فراموش کردهاند. نمونههای منطق و مشکلات این عالم فقط مربوط به دوران کودکی است که هنوز با الگوهای فرهنگی جامعه آشنا نشده است. این موضوع برای کودکان عقبمانده نیز صادق است و آنچه نیز به آهستگی موفق به بیان دنیای خودش میشوند. (فراری، 1371، ص 95-94)
فرضیه:
سطح تحول یافتگی (رشد شناختی) در دختران بالاتر از پسران است.
دلایل ارائه فرضیه:
الف: سطح تحولیافتگی با بلوغ جنسی در ارتباط است و چون بلوغ جنسی در دختران زودتر از پسران اتفاق میافتد، بنابراین انتظار میرود سطوح تحولیافتگی در دختران بالاتر باشد.
ب: بعد از بلوغ جنسی توجه دختران به فضای شخصی و جسمانی خود معطوف است ولی پسران به فضای بیرونی بیشتر اهمیت میدهند و این مسأله احتمالاً در ترسیم آدمک تأثیر دارد.
متغیرهای تحقیق:
الف: رشد شناختی ب: جنسیت ج: سن
سایر فرضیهها:
1- بین نمرات مقیاس سر دختران 6 ساله با نمرات سر پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین نمرات مقیاس سر دختران 7 ساله با نمرات سر پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین نمرات مقیاس سر دختران 8 ساله با نمرات سر پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
4- بین نمرات مقیاس سر دختران 9 ساله با نمرات سر پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
5- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 6 ساله با نمرات طرح بدن پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
6- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 7 ساله با نمرات طرح بدن پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
7- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 8 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
8- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 9 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
9- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 6 ساله با نمرات طرح لباس پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
10- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 7 ساله با نمرات طرح لباس پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
11-بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 8 ساله با نمرات طرح لباس پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
12- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 9 ساله با نمرات طرح لباس پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
13- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
14- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
15- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
16- بین نمرات کلی دختران 9 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
17- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی دختران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
18- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
19- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
20- بین نمرات کلی پسران 6 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
21- بین نمرات کلی پسران 7 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
22- بین نمرات کلی پسران 8 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
23- بین نمرات کلی دختران با نمرات کلی پسران تفاوت معناداری وجود دارد.
24- بین نمرات کلی دختران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
25- بین نمرات کلی پسران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
تعریف واژهها:
واژهها و اصطلاحات مورد نظر هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی تعریف میشوند.
الف- تعریف نظری:
نقاشی و طراحی از مهمترین عوامل در بیان مقاصد و افکار و عقاید و نیازهای درونی بشر محسوب میشود که از دیرباز مورد استفاده انسان قرار داشته است. اشتغال به این فعالیت خلاقه اعم از آفرینش نقاشی یا کاربرد و استفاده از آن میتواند علاوه بر پرورش حس زیبائی دوستی و ذوق هنری انسان نقش مؤثری در رشد شخصیت، شناخت مشکلات و نابسامانیهای روانی وی داشته باشد (میرزابیگی، 1370، ص 108).
ب- تعریف عملی:
1- تحول شناختی (رشدشناختی)
شناخت، فعالیتهای ذهنی که از طریق آن انسان یا موجود زنده کسب کننده و تحلیلکننده دانش است که از طریق آن دانش را کسب و تحلیل میکنند.
زمینه تحول شناختی: (رشدشناختی) متمرکز است بر اینکه چطور توانائی ذهنی (هوشی) ودانش نسبت به جهان دریک انسان در حال رشد تغییر میکند (D:Ross,D:Park,1999,Page:320).
2- تست آدمک رنگی:
این تست در سال 1977 توسط (ژاکلین رویهآیه) روانشناس فرانسوی ابداع و هنجارگزینی شده است (دادستان، پریرخ، 1374، ص 13) تجسم ترسیمی شکل انسان به دورههای ماقبل تاریخ بازمیگردد «ترسیم یک آدمک» به منزلة فعالیت ارتجاعی کودک نیز محسوب میشود. براساس بررسی آثار یک هنرمند میتوان به آسانی« سبک» رایج عصر وی و همچنین شخصیت او را بازشناخت به همین دلیل است که روانشناسان کوشش کردهاند تا به ویژگیهای روانشناختی کودکان براساس تولیدات ترسیمی آنها دست یافت و بدین ترتیب، (تست ترسیم آدمک) خلق شده است (دادستان، پریرخ، 1374، ص 15).
جهت دریافت فایل ارتباط بین شخصیت کودکانلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
روانشناسی عشق
برای انسان رسیدن به کمال بدون نوعی از عشق ورزیدن امکان پذیر نیست. بدین گونه هر کس در آرزوی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. هر چند عده زیادی هستند که بطور کامل ناکام می گردند. امروزه عده ای هستند که می ترسند به نفوذ عشق دیگری سر فرود آورند زیرا تصور می کنند هویت شخص خود را از دست می دهند. عده ای دیگر در ناخود آگاه خود عاشق شدن را ممنوع می کنند چون نمی خواهند مورد خیانت واقع شوند. در این مواقع است که بعلت ناسازگاریهای ناخود آگاه در درون فرد عشق ورزی غیر ممکن می گردد و در مواقع است که روانکاوی یا دوباره سازی روانی تقریبا همیشه موثر است.
زنان و مردانی که در شهرهای بزرگ برای ادامه کارو یا ادامه تحصیل آمده اند هنگامیکه متوجه می گردند چقدر تنها هستند و اغلب در پارک ها قدم می زنند و به زوجهای دیگر خیره می گردند بدنبال موقعیت های مشابه ای هستند تا نیاز خود را برطرف کنند. اما چون درآمد بالایی ندارند تا دیگران را به بیرون دعوت کنند یا تصور می کنند زشت و بد قیافه هستند خود را در اختیار روسپی ها (خود فروشان جنسی) فرار می دهند تا بدین صورت آن جانشین عشق گردد. هر چند که در انتها درمی یابند که این موضوع فریبی بیش نبوده و نمی تواند نیاز ایشان را برطرف کند اما بخاطر ناچاری بارها و بارها به آن افدام می ورزند.
توهم در عشق
افراد زیادی هستند که بدلیل عدم تجربه و آموزش کافی همیشه آنچه را که فقط توهمی خیال پردازانه است به عنوان عشق واقعی تعبیر می کنند. البته این توهم ببیشتر پیده ای رایج در میان جوانان است. تنظیم ملاک ها منبی بر تفاوت و تفارق بین عشق راستین و دروعین کار محالی نیست البته نه برای فرد عاشق چون او خود درگیر است بلکه برای بوسیله سوم شخص ناظر. بنظر ویلیام اشتکل روان شناس برجسته توهم در عشق ناشی از رنجیدگی است.
هنر عسق ورزیدن
هنر عشق ورزیدن چیزی است که بایستی آموخته شود و شگفت آور نیست که پندار در عشق موجب شوربختی می گردد. نخستین شرط خوشبختی در عشق، عشق مطلوب و عاملی است که باعث گسترش شخصیت هر دو شریک می باشد. یکی از مشکلاتی که دراین رابطه در مورد خانم ها مطرح می گردد سرد مزاجی است. سرد مزاجی حالتی است با خصوصیات از قبیل اغلب عصبی، متلون، فتنه جو و بد مشرب. این حالت می تواند ریشه در علل و حوادث رخ داده در زندگی و یا کشمکش های روانی باشد. این موضوع می تواند در دراز مدت باعث جدایی زوجین گردد. متاسفانه چون اکثر مردان متوجه این موضوع نمی گردند نمی توانند به همسران خود دراین رابطه کمک نمایند.
ماهیت عشق
غریزه در انسان هرگز چیزی منخصرا بیولوژیکی نیست. همانطور که در میان ما انسانها خوردن تنها در خدمت بقای فرد نمی باشد. بهمین شکل غریزه جنسی در زندگی می باشد. انسان برای بدست آوردن دل می بایست از راه احساسی نزدیک شود چرا که بدون آن خوشنودی واقعی امکان پذیر نیست. همچنین باید گفت عشق حقیقی موثرترین و تعالی بخش ترین خلاق وجود انسانی است. به امید آنکه این مقدمه بتواند کمک حال آندسته گردد که هنوز در ابتدای راه هستند.
روانشناسی پیوند عاشقانه و مفاهیم عشق
افـراد بـالغ در ارتبــاط برقرار کردن با دیگران دارای تفاتهایی می بـاشـند کـه ریشـه در طـفولیـت آنها و چگونگی رابطه سـرپرست آنان در خردسالی (پدر، مادر یا پرستار) با آنان دارد. بدین مفهوم که اگر ســرپرست با طفل رابطه مـحبت آمیز داشته و نیازهای کودک را بدرستی پاسخ گوید، طفل نیز پیوند اطمینان آمیز و توام با امنیت با سرپرست خـــود برقرار می کـند. طـفل میـل بـه برقــرار کردن رابطه نزدیک و صـمـیـمانه بـــا سرپرست خود خواهد داشت و یا از دور به
سرپرست خود لبخند میزند. حـال اگـــر سرپرست طفل به کودک آنچنان که باید توجه نکند و به وی بی اعتنا باشــد،در طفل دو سبک پیوند دیگر شکل میگیرد یکی آنکه طـفل مضطرب و سردرگم میگردد و خصومت و نارضایتی خـود رافعالانه و یا غیر مستقیم به سرپرست خود نشان میدهد و یا آنکه در طفل پیوند اجتنابی شکل گرفته و از سرپرست خود دوری می کـند. این طرز رفتار با طفل در شخصیت کودک رسوخ کرده و در بزرگسالی خود را نمایان میکنـد کـه در این صورت با 4 شخصیت از لحاظ سبک شکل گیری پیوند و دلبستـگی مـیـان فـرد با فرد دیگر به ویژه جنس مخالف و مسایل عشقی مواجه خواهیم بود:
1- بالغین مطمئن و برخوردار از امنیت: اینگونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران.
احترام به حریم شخصی و فضای شخصی برای خود و شریک زندگی خود. نسبت به احساسات شریک زندگیش همدلی کرده و به آسانی وی را میبخشد . دارای مرز و حدود مشـخص برای خود، دارای عزت نفس بالا، پشـتیبان و محبوب میباشد.
از آنکه با فردی خیلی صمیمی گردد و یا از سوی وی طرد گردد، نـگـران و بـیمناک نیست. تمایل به برقراری رابطه دراز مدت. مسایـل خصـوصی خود را در صورت لزوم در اختیار دیگران قرار می دهـد و در بـاز کردن سفره دلش نزد دیگران محتاط است.
از رابطه جنسی لذت می برد بویژه با یک شریک دراز مدت.
برای دیگران احترام زیادی قائل است. هنگامی که به کمک احتیاج دارد از دیگران طلب یاری می کند. در تعامل با دیگران مثبت، خوشبین، سازنده و سخاوتمند است. خلاق و روشن فکر بوده و از مرگ نمی هراسد.
2- بالغین اجتنابی: این گونه افراد دارای مشخصات زیر میباشند:
رابطه آنها از لحاظ فیزیکی و احساسی غیر صمیمی میباشد.
آنها به دوری و جدایی عادت داشته و اینگونه راحت تر هستند.
به دیگران زیاد توجه ندارند و ممکن است خودخواه بنظر آیند.
نسبت به احساسات و نیازهای شریک زندگی خود بی مسئولیت، بـی اعـتـنا و ناشکیبا هستند.
افــرادی منزوی هستند و مـمـکن است رفتـارهـای کنـتـرل جـویانـه، منـتـقـدانـه و غضبناکی بروز دهند. نیاز مبرمی به تعریف و تمجید و پذیرش دارند. قادر به برقرار کردن رابطه صمیمانه با دیگران نیستند.
سفـره دلـشان را برای کسی نمی گـشایند و بـی پـرده احساستـشان را بـیـان نمیکنند. خشک و انعطاف ناپذیرند و به دیگران اعتماد ندارند.
زیاد در رابطه دراز مدت سرمایه گذاری نمیکنند.
پس از جدایی زیاد غمگین نمیگردند. معمولا به کار زیاد اعتیاد دارند تا بتوانند اینگونه از رابطه صمیمانه اجتناب کنند.
هنگام رابطه جنسی با شریکش فرد دیگری را در ذهن مجسم میکند. والدین خود را طرد کننده به خاطر می آورند. دوران کـــودکی آشفته ای را پشت سر گذاشته اند (والدین الکلی و یا بد رفتاری از سوی آنان) هنگامی که خود و یا شریک زندگیش پریشان و دچار مشکل می گردند از شریک خود دوری میگزیند. تعاملات اجتماعی را خسته کننده میداند و از مرگ بیمناک است.