دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 245 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
استرس و بهداشت روانی
پژوهشگرانی که استرس و رابطه آن با بهداشت روانی را مطالعه کردهاند، از استرس تعاریف زیادی ارائه دادهاند. در اینجا تعریف سلیه (1994)، فیزیولوژیست کانادایی آورده میشود. سلیه، که تحقیقات و نوشتههای او درباره استرس، از اهمیت ویژهای برخوردار است، استرس را چنین تعریف میکند: مجموعه واکنشهای غیراختصاصی ارگانیسم در مقابل هر نوع تقاضای سازگاری از آن. مثال زیر مطلب را روشنتر میکند. اگر در چله زمستان فوتبال بازی کنیم، بدن ما با سرعت بخشیدن به ضربان قلب و تنفس و با تحریک غدد مولد عرق، واکنش نشان خواهد داد. اگر ده دقیقه مانده به شروع کلاس، مطلع شویم که باید گزارش تحقیقی خود را همین امروز تحویل دهیم، تعداد ضربانهای قلب و آهنگ تنفس افزایش خواهد یافت و عرق سرد سرتاپای وجود ما را خواهد گرفت. بدین ترتیب، میتوان گفت: استرس عبارت از یک واکنش جسمیاست که به دنبال یک تحریک درونی(شناختی) یا بیرونی (محیطی) بوجود میآید. محرکی که استرس بوجود میآورد، عامل استرسزا نامیده میشود.
برای آن که استرس و عوامل استرسزا روشنتر تعریف شود، باز هم مثال میآوریم. فرض کنید درس سمینار دارید و از شما خواستهاند تا درباره موضوعی مطلب جمعآوری کنید و آن را در کلاس به صورت سخنران (کاری که در تخصص شما نیست) ارائه دهید. واکنشهای جسمی، مثل افزایش تعداد ضربانهای قلب و آهنگ تنفس، بالا رفتن فشار خون، درد معده، خشک شدن دهان، عرق کردن دستها و. . . . نشانههای استرس خواهد بود. عوامل استرسزا، که این واکنشها را راه میاندازد، عبارتند از: انتقاد درونی از خود، دلهره ناشی از نگاههای کنجکاوانه برخی دانشجویان، لب و لوچه آویزان کردن برخی دیگر، تفسیرها و واکنشهای استاد. بنابراین، عامل استرسزا، یعنی هر محرکی که استرس بوجود آورد.
نباید از مثال بالا چنین نتیجه گرفت که استرس همیشه منفی است و باید از آن اجتناب کرد. اگر خوب توجه کنیم، خواهیم دید که تعریف سلیه، هرنوع تقاضای سازگاری از ارگانیسم را استرسآور میداند. بنابراین، میتوان گفت که تقریباً همه محرکهای بیرونی میتوانند استرس ایجاد کنند، چون همه آنها از ارگانیسم میخواهند که سازگار شود، مثلاً وقتی صدایی میشنویم، به طرف آن برمیگردیم و وقتی غذایی در دهان میگذاریم، بزاق ترشح میشود و همه این اعمال برای سازگاری با موقعیت است.
بدین ترتیب میتوان گفت که در موارد زیادی، استرس خوشایند و مفید خواهد بود، مثلاً ورزش، عامل استرسزای خوشایند و مفیدی است، زیرا اثربخشی دستگاه قلبی ـ عروقی را افزایش میدهد. سلیه (1974) بین استرس خوشایند یا مثبت، مثلاً ورزش ملایم و استرس ناخوشایند یا منفی، مثل بیماری بلندمدت، تفاوت قائل میشود. میتوان گفت که ارگانیسم همیشه در حال استرس است، خواه این استرس خوشایند باشد یا ناخوشایند، خواه ملایم باشد یا ناملایم. نبود کامل استرس هرگز امکانپذیر نخواهد بود، مگر اینکه تحریک بیرونی وجود نداشته باشد و آن زمانی است که فرد در زیر خروارها خاک خوابیده است. بنابراین، وجود استرس برای بقاء ضرورت دارد.
روانشناسانی که در زمینهی بهداشت روانی کار میکنند، اصولاً علاقه دارند پیامدهای منفی استرس را مطالعه کنند و به همین دلیل، آنها اصطلاح استرس را در معنای استرس منفی یا زیانآور بکار میبرند، حال آنکه استرس میتواند جنبه مثبت نیز داشته باشد.
استرس در همه زمینههای زندگی و در همه جا با درجات مختلف، حضور دائمیدارد. علتهای اصلی استرس عبارتند از: دگرگونیهای زندگی، استرس بلندمدت، گرفتاریهای زندگی، ناکامیو تعارضها.
رویدادهای مهمیکه زندگی را تحت تاثیر قرار میدهند، مثل ازدواج، فوت یکی از اعضای خانواده یا تغییر محل سکونت، میتوانند استرس به همراه آورند. طبق نظر هولمز و راهه (1967)، مواجه شدن با تعداد زیادی از موقعیتهای استرسزا، در یک زمان کوتاه، میتواند برای بهداشت روانی پیامدهای نامساعد داشته باشد. همه تغییرات زندگی، از جمله ازدواج، مرگ یکی از اعضای خانواده، تغییر در ساعات کار روزانه و حتی تغییر در ساعات حرکت وسایل نقلیه استرسزاست و اگر میزان استرس از توانایی سازگاری ارگانیسم قراتر رود، میتواند بهداشت روانی او را بخطر اندازد و حتی به بیماریهای جسمینیز منجر شود.
هولمز و راهه، مقایسهای تهیه کردهاند که 41 موقعیت استرسزا را به ترتیب اهمیتی که دارند، شامل میشود و میتواند رابطه دگرگونیهای زندگی با بهداشت روانی را پیشبینی کند. مولفان، برای هر یک از موقعیتها، ارزش عددی قایل شده و بدین وسیله مقیاسی بوجود آوردهاند که دگرگونیهای زندگی را ارزشیابی میکند.
مقیاس هولمز و راهه در زیر آورده شده است. موقعیتها را بخوانید، دگرگونیهای زندگی خود را در دوازده ماه گذشته و امتیازهای مربوط به آنها علامت بزنید. جمع کل امتیازها را بدست آورید. اگر جمع کل امتیازها بین 200-150 شد، 37% احتمال خواهد داشت که در طول سال مریض شوید. اگر جمع کل امتیازها بین 200 تا 300 و بالاتر از 300 شد، احتمال بیماری شما به ترتیب، 50. 80% خواهد بود.
طبق نظر مولفان، اشخاصی که امتیازهای آنها بیشتر از 300 باشد، در مقایسه با افرادی که در حد متوسط قرار دارند، احتمالاً از نظر روانی افسردگی نشان میدهند و از نظر جسمی، به بیماریهای قلبی ـ عروقی و غیره نیز مبتلا میشوند. مولفان که افزایش جمع کل امتیازها میتواند پیش آگهی افزایش حوادث و رویدادهای ناگوار زندگی باشد.
البته، مقیاس هولمز و راهه انتقادهای زیادی بدنبال آورده است، زیر برخی متخصصان بهداشت روانی معتقدند که تعداد زیادی از این موقعیتها استرسزا نیست. پس میتوان پرسید که دقت این مقیاس تا چه اندازه لازم است؟
موقعیتها را یک به یک بخوانید و دگرگونیهای خود در دوازده ماه گذشته و امتیازهای مربوط به آنها را علامت بزنید. جمع کل امتیازها را به دست آورید و برای تفسیر نتایج، به متن مراجعه شود.
موقعیت |
امتیاز |
پاسخ |
فوت همسر |
100 |
r |
طلاق |
73 |
r |
جدایی از همسر |
65 |
r |
زندانی شدن |
63 |
r |
فوت یکی از اعضای خانواده |
63 |
r |
زخمییا بیمار شدن |
53 |
r |
ازدواج |
50 |
r |
از دست دادن کار |
47 |
r |
آشتی با همسر |
45 |
r |
بازنشستگی |
45 |
r |
تغییر در سلامتی یکی از اعضای خانواده |
44 |
r |
حاملگی |
40 |
r |
مسائل جنسی |
39 |
r |
ورود عضو جدید به خانواده |
39 |
r |
تغییر در محل کار |
39 |
r |
تغییر در وضع اقتصادی |
38 |
r |
تغییر در تعداد درگیریها با همسر |
35 |
r |
وام مهم مسکن |
32 |
r |
ناتوانی در پرداخت وام مسکن یا وامیدیگر |
30 |
r |
تغییر در مسوولیتهای شغلی |
29 |
r |
رفتن یک فرزند از خانه |
29 |
r |
اختلاف با والدین همسر |
29 |
r |
تحقق یافتن برنامههای شخصی سطوح بالا |
28 |
r |
شروع مجدد یا قطع کار همسر |
26 |
r |
شروع یا پایان تحصیلات |
26 |
r |
تغییر در شرایط زندگی |
25 |
r |
تجدیدنظر در عادات شخصی |
24 |
r |
مساله با والدین |
23 |
r |
تغییر در ساعات یا شرایط کار |
20 |
r |
تغییر محل سکونت |
20 |
r |
تغییر محل تحصیل |
20 |
r |
تغییر در سرگرمیها |
19 |
r |
تغییر در فعالیتهای مذهبی |
19 |
r |
تغییر در فعالیتهای اجتماعی |
19 |
r |
وام کوچک خرید خانه یا غیره |
17 |
r |
تغییر در ساعات خواب |
17 |
r |
تغییر در تعداد دور هم جمع شدنهای خانوادگی |
16 |
r |
تغییر در عادات غذایی |
15 |
r |
گذراندن تعطیلات تابستانی |
13 |
r |
شرکت در جشنهای نوروزی |
12 |
r |
خلافکاریهای جزئی |
11 |
r |
لازاروس و فولکمن (1984) سه فرضیه ارائه دادهاند که اساس ارزشیابی استرس بر حسب موقعیتها را تشکیل میدهند. آنها ابتدا فرضیه استرسآور بودن هر دگرگونی را مورد تردید قرار دادهاند. این دو نظریهپرداز، برای بیان تردید خود، بر تحقیقاتی تکیه کردهاند که طبق یافتههای آنها، رویدادهای مهم و چشمگیر زندگی، مثل یائسگی و بازنشستگی، در اکثر افراد مسائل جدی به همراه نمیآورد (نوگارتن، 1970؛ روزوف، 1963).
همچنین آنها روی این اعتقاد تردید کردهاند که دگرگونی باید آنقدر مهم باشد که استرس بیماریزا ایجاد کند. آنها متوجه شدهاند که انسانها، در ادراک از رویدادها، تفاوتهای فردی زیادی دارند، به طوری که یک رویداد معین برای یکی استرس شدید ایجاد میکند، اما برای دیگری هیچ استرسی به همراه نمیآورد، مثلاً خانه و نقل مکان به محیط دیگر میتواند برای یکی کاملاً استرسآور و برای دیگری آْرزوی دیرینه باشد.
به عقیده لازاروس (1990)، موقعیت زمانی استرسزا خواهد بود که فرد وادار شود تا برای مقابله با آن از منابعی که در اختیار دارد، به شدت استفاده کند. او معتقد است که ما موقعیتها را ارزشیابی میکنیم تا ببنیم آیا در حال حاضر خطرناک هستند یا بالقوه میتواند خطرناک باشند یا رقابتی ایجاب میکنند که با خوشبینی و علاقه آن را دنبال میکنیم؟ ما این ارزشیابی را بر اساس افکار، استعدادها و تجربههای شخصی انجام میدهیم. بدین ترتیب، هر موقعیت بر اساس ارزشیابی خود شخص، میتواند یک آزمایش سخت یا یک موقعیت طلایی باشد.
بالاخره، لازاروس و فولکمن، معتقد نیستند که دگرگونیهای مهم زندگی میتوانند علتهای بیماریها باشند. درست است که استرس میتواند به طور معنیدار، به بیماریهای مختلف کمک کند، همبستگی بین ارزشهای دگرگونیها و بیمای نزدیک به 12/0 است. به دلیل این همبستگی ضعیف، به نظر میرسد که ارزشهای دگرگونیها برای پیشبینی بیماری مناسب نیست.
موقعیتهای استرسزا تنها به صورت رویدادهای کوتاهمدت، مثل مرگ یا تولد جلوه نمیکند، ازدواج با شکوه یا حقیرانه، موقعیتهای کاری نامناسب یا جو سیاسی خفقانآور نیز میتوانند به صورتهای عاملهای استرسآور بلندمدت جلوه کند. با این همه، خواه این عوامل کوتاهمدت باشند خواه بلندمدت، هر شخص به نحو متفاوتی در مقابل آنها واکنش نشان میدهد، مثلاً یک کارگر میتوان سالیان سال در زیر سلطه یک کارفرمای بداخلاق به کار خود ادامه دهد، اما کارگر دیگری حتی نمیتواند یک ماه نیز طاقت بیاورد.
واکنش هر کس در مقابل عوامل استرسزای بلندمدت، به ارزشیابی شناختی او از موقعیت وابسته است. از نظر شخصی، رویدادهای طلاق، از دست دادن کار، اعتیاد به الکل و مسائل اقتصادی میتوانند برای همه اعضای خانواده استرس شدیدی به همراه آورند. زندگی اجتماعی نیز میتواند استرسآور باشد، زیرا برای پیدا کردن چند دوست و نگاه داشتن آنها، اغلب به تلاش و انرژی زیادی نیاز داریم. این حالت مخصوصاً در مورد کسانی که کمرو هستند یا در مقابل بیگانگان راحت نیستند، بیشتر صدق میکند. حفظ دوستیهای بلندمدت نیز گاهی دشواریهایی بوجود میآورد، زیرا دوری مسافت، الزامهای اداری یا شغلی و ازدواج، ساعت فراغت را محدود و رفت و آمدها را دشوار میکند. همهی این عوامل استرسهای بلندمدت به همراه میآورد.
در تحقیقات مربوط به استرس بلندمدت، اغلب عوامل استرسزا در محیط کار یا در ارتباط با کار را مطالعه کردهاند. اشخاص معمولاً از این نظر استرس دارند که میخواهند شغل خود را حفظ کنند یا آن را تغییر دهند، زیرا نیاز به درآمد دارند یا نمیتوانند با همکاران خود کنار بیایند. بنابراین، در اجتماعی که امنیت شغلی وجود ندارد و مردم همیشه نگران از دست دادن کار خود هستند، یا نمیتوانند محل کار خود را تغییر دهند و در کنار افرادی باشند که با آنها راحت هستند، بهداشت روانی رخت میبند و به ناکجا آباد میرود.
استرس میتواند خود فرد و اعضای خانواده او را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. طبق تحقیقات، پدری که از نظر کاری استرس دارد، بیشتر آماده است که با خانواده و مخصوصاً با پسر خود درگیری پیدا کند. اثر این درگیری تا آنجا پیش میرود که پسر در ایجاد رابطه رضایتبخش با دوستان خود نیز ناموفق میشود.
علاوه بر انواع مختلف استرسهای بلندمدت، استرسهای روزانه نیز وجود دارند که به گرفتاریها یا کارهای روزانه نسبت داده میشوند. این گرفتاریها، که به ظاهر بیمعنا و کماهمیت به نظر میرسند، مثل پیدا کردن جای پارک برای اتومبیل، ایستادن در صف نان و اتوبوس، پرداخت به موقع پول آب، برق و تلفن، کنترل دفعات تلفن به شهرستان، کنترل مصرف روزانه آب و برق و. . . . میتوانند به منابع مهم استرس تبدیل شوند و بهداشت روانی را با نوسانهای زیانآور مواجه کنند.
برخی متخصصان معتقدند که گرفتاریهای روزانه خیلی بیشتر از رویدادهای زندگی استرسزاست. در واقع، میتوان گفت که وقتی رویدادهای مهمیدر زندگی اتفاق میافتد، گرفتاریهای روزانه خود به خود افزایش مییابند و در نتیجه خود رویداد بیشتر استرسزا میشود. مثلاً به هنگام ازدواج یا مرگ عزیزان، گرفتاریهای زندگی بیشتر میشود و قدرت استرسزایی ازدواج یا مرگ را افزایش میدهد. به همین علت، در مقیاس ارزشیابی دگرگونیهای زندگی، به تغییر محل سکونت 12 امتیاز و به طلاق 73 امتیاز داده شده است. تغییر محل سکونت، تعداد زیادی گرفتاریهای روزانه ایجاد میکند، اما طلاق میتواند در دراز مدت، دهها گرفتاری بوجود آورد، از جمله اجبار در تعویض خانه یا ترک خانه بوسیله زن یا شوهر. حتی امکان دارد که مقدمات تعویض خانه یا گذاشتن خانه در معرض فروش، خیلی بیشتر از اثاثکشی استرسآورتر باشد. همه این رویدادهای مهم و به همراه آنها، همه گرفتاریهای زندگی میتوانند بر سلامت روانی ضرر داشته باشند، اما همانطور که گفته شد، در این مورد نیز تفاوتهای فردی قابل ملاحظهای وجود دارد.
این که علت استرس روانی باشد یا جسمانی، خیلی مهم نیست. وقتی در حال استرس هستیم، بدن تعداد زیادی تغییرات فیزیولوژیک کوچک و بزرگ تحمل میکند. مهمترین این تغییرات، که میتواند مقاومت بدن در مقابل بیماریها را تضعیف کند، آنهایی هستند که بوسیله دستگاه عصبی خودکار (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) تنظیم میشود.
در استرسهای ضعیف، دستگاه پاراسمپاتیک سرعت ضربان قلب را کاهش میدهد و فشار خون را پایین میآورد، در حالی که حرکات ماهیچهای معده و روده را افزایش میدهد. بدین ترتیب، ارگانیسم میتواند انرژی لازم را نگهدارد، مواد غذایی را جذب کند، عملکرد طبیعی داشته باشد و نهایتاً از نظر بهداشت روانی در حالت بهنجار به سر برد. در شرایط استرسزا، دستگاه سمپاتیک فعال میشود. بدین صورت که تعداد ضربانهای قلب و تعداد نفس کشیدنها را افزایش میدهد، فشار خون و ماهیچهای را بالا میبرد، حرکات ماهیچهای را کند و رگهای خونی را منقبض میکند و برخی هورمونها، از جمله آدرنالین و کرتیزول را آزاد میسازد. این هورمونها چربیها را به جریان خون وارد میکنند و در نتیجه برای ارگانیسم انرژی فراهم میآورد.
میتوان گفت که فعالیت سمپاتیک، واکنش در مقابل استرس است و به راحتی تبیین میشود. در مراحل اول تکامل انسان، برای رو در رویی با استرس، دستگاه عصبی خودکار یکی از این دو سایق را راه میانداخت: جنگ یا گریز. وقتی فرد در حالت استرس شدید قرار میگرفت، مثلاً زمانی که مجبور میشد با خرسی یا دشمنی قویتر از خود روبرو شود، تنها دو راه منطقی در پیش داشت: جنگ یا گریز. در این شرایط، اجداد ما به نیروهای فیزیولوژیک، نیروهایی که به کمک دستگاه عصبی سمپاتیک فراهم میشود، نیاز داشتند.
ما نیز همان واکنشهای خودکار نیاکان خود را داریم، اما محیطی که در آن زندگی میکنیم، خیلی فرق دارد. برای آنکه بتوانیم از موقعیتهای استرسزا بیرون بیاییم، خیلی کم اتفاق میافتد که مستقیماً مبارزه کنیم یا بدون از دست دادن فرصت، پا به فرار بگذاریم. بنابراین، نیاز نداریم که تعداد ضربانهای قلب افزایش یابد یا فشار خون بالا رود و میزان هورمونها نیز بیشتر شود. در دنیای امروزی، برای آنکه بتوانیم بهداشت روانی و سلامت جسمیخود را از دست ندهیم، یاد نگرفتهایم جنگ یا گریز کنیم، بلکه یاد گرفتهایم خونسرد باشیم و مسایل را به شیوه منطقی حل کنیم. این شیوه عمل، ما را از واکنش جسمیدر مقابل تغییرات فیزیولوژیک، تغییراتی که بوسیله عوامل استرسزا بوجود میآید، معاف میکند. در فرهنگ امروزی، واکنش فرار یا مبارزهی دستگاه عصبی خودکار خود یک واکنش غیرانطباقی به حساب میآید. به علاوه، این واکنش تغییرات فیزیولوژیک ایجاد میکند که آنها نیز به نوبه خود، میتوانند در درازمدت برای سلامتی جسمیو روانی مضر باشند، بدین صورت که بیماریهای حاد، مثل حملههای قلبی و سرطان، بوجود آورند.
در سال 1963، سلیه اعلام کرد که عوامل استرسزای شدید، واکنش فیزیولوژیک تعمیم یافتهای ایجاد میکند و این واکنش را سندرم کلی سازگاری نامید (شکل زیر). این واکنش سه مرحله دارد: مرحله اول اعلام خطر یا هشداری است، یعنی ارگانیسم از طریق فعال کردن دستگاه عصبی سمپاتیک (سرعت بخشیدن به ضربانهای قلب، بالا بردن فشار خون و افزایش ترشح هورمونها و. . . ) در مقابل عوامل استرسزا واکنش نشان میدهد. بنابراین، ارگانیسم مقدار زیادی انرژی در اختیار میگیرد، بیشتر دقت میکند و آماده میشود که با عوامل استرسزا مبارزه کند، اما مقاومت او در مقابل بیماری تضعیف میشود. اگر عامل استرسزا همچنان حضور داشته باشد، ارگانیسم به مرحله مقاومت وارد میشود. در این مرحله، هشداری یا اعلام خطر از بین میرود و ارگانیسم خود را با عامل استرسزا انطباق میدهد، میزان مقاومت او در برابر بیماری، به بالاتر از حد طبیعی افزایش مییابد. این مرحله برای ارگانیسم مرحله پرزحمتی است. ادامه طولانی عامل استرسزا، دیر یا زود مرحله فرسودگی را به همراه میآورد
جهت دریافت فایلاسترس و بهداشت روانی لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 104 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 104 |
اختلالات نارسایی
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت تحقیق
فرضیه ها
تعاریف متغیرها
مقدمه
کاملا عادیست که کودکان جنب وجوش داشته باشند و از بازی کردن لذت می برند . گاهی مادران به درمانگاه یا روان شناس مراجعه کرده و اظهار می کنند که فرزندشان بخصوص پسرشان بسیار
بی قرار ، زیاد فعال ، حواس پرت ، بی ثبات و تکانشی است . معلمان معمولا چنین دانش آموزانی را خوب می شناسند .
افرادی که به نحوی با بیماران روانی ، عقب ماندگان ذهنی ، معتادین به مواد مخدر ، الکل سروکار دارند به این امر اعتقاد دارند . مشکلات روانی مختص به یک قشر یاگروه خاصی نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل می شود . کارگر ، کارمند ، معلم ، دانشجو ، دانش آموز و غیره . . . . . را
نمی شناسد و به عبارت دیگر امکان ابتلا به ناراحتی های روانی برای همه افراد وجود دارد و در این میان دانش آموزان از ارزش بالاتری برخوردار می باشند زیراکه امیدهای آینده این جامعه می باشند و یکی از بیماری های روانی که آنها را تهدید می کند اختلال کمبود توجه / بیش فعالی می باشد که یکی از متداولترین اختلال های دوران کودکی می باشد که میزان مراجعه به مراکز درمانی به علت آن بیش از سایر اختلال های دیگر می باشد . [1]
درمورد این اختلال هنوز دانش کافی بدست نیامده است و پرسش های زیادی در مورد این اختلال وجود دارد که پاسخی برای آنها یافت نشده است . برای همین پژوهش های زیادی در این مورد انجام گرفته است تا علل آن مشخص شود . مثلا همین تحقیق که در مورد بررسی رابطه این اختلال با اشتغال مادران در خارج از خانه می باشد که احتمالا بین آنها نیز رابطه معناداری وجود دارد که در بین مدارس ابتدایی به عمل آمده است .
واما اشتغال مادران در خارج از خانه به خانواده که یکی از ارکان آن فرزندان می باشند تأثیر به سزایی دارد . اشتغال زنان که بیش از هرچیز به سبب نیاز اقتصادی پدید آمده است، پس از بروز جنگ های دراز مدت در مغرب زمین و کمبود نیروی انسانی ، دامنة وسیعی پیدا کرد و با به کارگرفتن زنان در واحدهای تولیدی ، زمینه اجتماعی اشتغال آنان در عرصه های گوناگون ، فراهم آمد . [2]
از مطالعات به عمل آمده ، برمی آید که اشتغال زنان به ویژه زنان دارای همسر و فرزند به وظایف و مناسبات درون خانواده تأثیر قابل ملاحظه ای می گذارد و این تأثیر به نوبه خود در روابط و کارکردهای زندگی اجتماعی ( بیرون از کانون خانوادگی ) آنان منعکس می گردد . هر چند اشتغال زنان به مرور زمان ، تا حدود زیادی ، در جامعه پذیرفته شده است ، ولی قول فرهنگی لازم جهت برقراری هماهنگی میان این اشتغال و تقسیم وظایف و مسؤولیت ها در موزة خانواده ، کاملا تعفق نیافته است . [3]
بیان مسئله
نتیجه ی پژوهش های انجام شده در مرکزهای پژوهشی و دانشگاهی در سراسر جهان ، شناخت و آگاهی بسیار جدیدی از ویژگی ها و سبب شناسی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی به دست داده اند . این آگاهی از واپسین سال های دهه ی 80 میلادی [4]. و به ویژه یک دهه بعد ، یعنی زمانی که بار کلی در سال 1997 مقاله ای در مورد این اختلال نوشت ، نمود پیدا کرد ، بر این اساس ، دانشمندان آنچه را که درباره ی سبب شناسی این اختلال می دانستند بازنگری کردند و به نظر می رسد الگوی جدیدی در این زمینه در حال شکل گیری و گسترش است . در این الگوی جدید ، تأکید بر تکانشگری ناشی از نارسایی بازداری است که به شکل ( نارسایی در کنترل حرکتی ) ظاهر می شود .[5]
در این پژوهش سعی شده که رابطه کمبود توجه یا بیش فعالی کودکان مدارس ابتدایی با اشتغال مادران در خارج از خانه مورد بررسی قرار بگیرد تا معلوم شود که آیا بین اشتغال مادران در خارج از خانه با این اختلال رابطه ای وجود دارد یا خیر .
افرادی که دارای بیش فعالی می باشند در زندگی روزمره دچار مشکلاتی می باشند که در بعضی موارد می تواند کار آنها را مختل کند .
بار دیگر اهمیت توجه به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی را به پژوهشگران ، دانشجویان و مسئولان بهداشت و درمان جامعه یادآور می شویم . پرسش های زیادی در مورد این اختلال وجود دارد که هنوز پاسخ مناسبی برای آنها یافت نشده است . در جامعه ایران ، این پرسش ها که به شیوع ، ویژگی ها و ارزیابی این اختلال و نیز چگونگی تعامل کودکان مبتلا با والدین ، معلمان و دوستان و انواع کمبودها مربوطند ، همچنان بدون پاسخ مانده اند و با توجه به شیوع زیاد این اختلال ، ضروری است تا این اختلال و دانش آموزان دارای این اختلال را از یاد نبریم .
اهمیت و ضرورت تحقیق
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی یکی از متداولترین اختلال های دوران کودکی است که میزان مراجعه افراد به مراکز درمانی به علت آن ، بیش از سایر اختلال های دیگر می باشد . امروزه ، این اختلال به دلیل های گوناگونی مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران قرار گرفته است . نخست آنکه این اختلال که اولین یا دومین اختلال فراوان در دوران کودکی و نوجوانی است برای بسیاری از دانش آموزان مشکل های قابل توجهی ایجاد می کند . و برعملکرد شناختی ، اجتماعی ، هیجانی ، خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی ، بر عملکرد شغلی و زناشویی آنها تأثیر می گذارد . ( تذکر 1 ) [6]
تذکر دوم ، سبب شناسی و درمان این اختلال هنوز به طورکامل مشخص نشده است .
تذکر سوم ، به نظر می رسد شناخت بهتر اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی ، به شناخت بهتر بسیاری دیگر از اختلال های کمبود هم چون اختلال سلوک ، اختلال نافرمانی ستیزشی و ناتوانی یادگیری کمک می کند . [7]
لذا پژوهشگر قصد دارد پیرامون این موضوع ، تحقیقی را صورت دهد تا از این طریق مسائل و مشکلات دانش آموزان مدارس ابتدایی و همچنین آشنایی بهتر با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و تأثیر اشتغال زنان در این زمینه مشخص شده و دیدگاه بهتر و روشن تری را روی افراد گذاشته شود .
اهداف تحقیق
هدف کلی از این پژوهش بررسی رابطه بین اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان مدارس ابتدایی با اشتغال مادران در خارج از خانه می باشد .
اهداف جزئی
1- مشخص نمودن افراد دارای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در بین دانش آموزان مدارس ابتدایی .
2- مشخص نمودن وضعیت اشتغال مادران آنها .
3- توصیف نمرات دانش آموزان مدارس ابتدایی شهرستان خمین و مقایسه نمرات افراد دارای مادران شاغل و غیرشاغل و همچنین ایجاد انگیزه بیشتر جهت پژوهش هایی از این نمونه .
4- زمینه ی را فراهم کنیم برای اجرای تحقیقات آینده و در نهایت به عنوان یک فاکتور بهداشتی در جهت پیش گیری یا به حداقل رساندن اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در جوامع و گروه های بخصوص در بین دانش آموزان .
فرضیه
بین اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و اشتغال مادران در خارج از خانه رابطه معناداری وجود دارد .
میزان اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در بین کودکان دارای مادران غیر شاغل بیشتر از کودکان دارای مادران شاغل است .
تعاریف مفهومی و عملیاتی
الف ) تعریف مفهومی
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی ( ADHD ) : بیش فعالی عبارت است از اختلال رشدی در توجه ، کنترل تکانش ، بی قراری و هدایت رفتار که به طور طبیعی ایجاد می شود و ناشی از اختلال های عصب شناختی بزرگ حسی ، حرکتی یا هیجانی نیست . [8]
زنان شاغل : به پرسنل شاغل زنان ، که طبق قانون کار یا به صورت استخدام کشوری یا پیمانی روزانه بین 6 تا 8 ساعت یا بیشتر از این زمان را در ادارات دولتی یا غیر دولتی اعم از آموزش و پرورش ، بیمارستان یا درمانگاه و غیره . . . . . و یا به صورت شاغل آزاد در مغازه یا آرایشگاه و غیره . . . . . وقت خود را صرف به مردم بکار می گیرند .
ب ) تعریف عملیاتی
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی : اختلالی است که در این تحقیق به وسیله مقیاس درجه بندی کانرز برای والدین و معلمان تشخیص داده می شود . اگرچه آزمون های
متعددی برای ارزیابی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی ساخته شده است ولی شاید هیچ کدام به اندازه دو مقایسی که توسط کیت کانرز برای والدین و معلمان ساخته شده مورد استفاده قرار نگرفته است . [9]
فصل دوم
الف ) مبانی نظری
ب ) تحقیقات انجام شده ( پیشینه ی تحقیق )
تعاریف بیش فعالی
اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی به شکل های مختلف و با نام های متفاوتی تعریف شده و تقریبا هیچ گاه توافقی در این زمینه وجود نداشته است . برخی از مؤلفان ، تعریف های ویژه ی خود را ارائه
می کنند . و برخی دیگر از افراد یا برخی از انجمن ها ، معیارهای خاصی را برای تعریف این اختلال به صورت بالینی ، خود در نظرمی گیرند . والدین و مربیان کودکان اغلب اصطلاح بیش فعال را جهت توصیف کودکانی به کارمی برند که سرزنده ، خستگی ناپذیر ، بسیار فعال و پرجنب وجوش هستند . این اختلال معمولا با ویژگی هایی چون بیش فعالی ، تکانشگری ، بی توجهی ، پرتحرک ، بی قرار ، پریشان و مانند اینها توصیف شده و اغلب این نگرش وجود داشته است که آن را ناشی از عوامل زیستی ، آسیب مغزی یادداشت بدانند . در این میان ، درمانگران به تعریفی عملیاتی احتیاج دارند تا در کارهایشان به آن مراجعه کنند . زیرا بدون در اختیار داشتن تعریف عملیاتی مجبور می شوند براساس مفاهیم نه چندان مشخصی هم چون آسیب مغزی ، مشکل های عاطفی ، محرومیت های محیطی و توصیف های مقوله ای گوناگون کارکنند . معمولا تعریف های متعددی که ارایه شده هرکدام برجنبه ای تأکید داشته اند . برای مثال ، وری [10] ( 1968 ) . در تعریف خود ، بر فعالیت حرکتی بیش از حد تأکید می کند : ( فعالیت حرکتی روزانه ، که به طور معناداری بیشتر ازحد عادی است ) . گاهی براساس نیاز فردی که تعریفی از این اختلال عرضه می کند ، تعریف های متفاوتی از آن به عمل آمده است . برای مثال ، کنت [11] ( 1994 ) . در واژه نامه ی ورزشی خود این اختلال را : ( فعالیت حرکتی بیش از حد ) تعریف می کند . بارکلی [12] ( 1982 ) می نویسد اگرچه برسد نشانه ها و ویژگی های بیش فعالی معمولا اتفاق نظر وجود دارد ، ولی هنوز برسر تعریف آن ، چنین توفقی حاصل نشده است . برای مثال ، بسیاری از دانشمندان معتقدند که بیش فعالی فراگیر در تکانشگری بیش فعالی و بی توجهی است . بارکلی ( 1982 ) تعریف زیر را پیشنهاد می کند :
( بیش فعالی عبارتست از اختلال رشدی در توجه ، کنترل تکانش ، بی قراری و هدایت رفتار که بطور طبیعی ایجاد می شود و ناشی از اختلال های عصب شناختی بزرگ ، حسی ، حرکتی یا هیجانی نیست ) . [13]
تیلور به این تعاریف اشاره کرده است
1- پرجنب وجوش عبارت است از فعالیت بدنی زیاد . کودک پرجنب وجوش بیش از کودک معمولی تحرک دارد . حرکاتش ناگهانی است و به دشواری می تواند مدتی سرجایش بنشیند . این کودکان با وجود آنکه پرتحرکند . ولی به هنگامی که توجهشان به چیزی جلب می شود می توانند حواسشان را متمرکز کنند . به طورکلی این گونه کودکان پرتوان و پرانرژی اند ، اما گاهی این فعالیت زیاد از اضطراب و عصبانیت ناشی می شود . معمولا این گونه کودکان را نافرمان می دانند چون وقتی به آنان می گویند سرجایشان بنشینند گوش نمی کنند . این رفتار از لحاظ کودکان مشکلی به حساب نمی آید هرچند که ممکن است والدین را خسته کند .
2- بی قراری یا اختلال در میزان دقت و توجه درکودکی دیده می شود که به دلیل داشتن آستانه دقت کوتاه مدت بیش از حد تحرک دارد و نامنظم و آشفته است .
3- تحرک یا فعالیت بیش از حد نشانة روانی درکودکانی است که بی قرارند و نمی توانند حواسشان را برچیزی متمرکز کنند . [14]
همان گونه که اشاره کردیم تعریف مشخصی از بیش فعالی وجود ندارد که مورد پذیرش همگانی صاحب نظران باشد . بسیاری از پژوهشگران و درمانگران ترجیح می دهند تعریف و معیار تشخیصی وآماری اختلال های روانی [15] ( 1994 ) . را مورد استفاده قرار می دهند که از پذیرش بسیاری برخوردار است .
نظریه ها و دیدگاهها
در پیشینة پژوهشی مربوط به سبب شناسی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی دو الگو یا نظریه اصلی
در این باره وجود دارد .
1- نظریه ی ساز وکار برانگیختگی
در این نظریه ادعا می شود که اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی ناشی از نابهنجاری هایی در ساز وکارهای برانگیختگی مغز در افراد دارای این اختلال است . در این نظریه سعی می شود چگونگی پاسخ دهی مغز مطالعه می شود و مشخص شود که چه مشکلی در دستگاه عصبی این کودکان وجود دارد که در پاسخ دهی آنها به محرک های بیرونی و درونی ، مشکل ایجاد می کند . [16]
در رویکرد برانگیختگی ، ساز وکارهای برانگیختگی از دو جنبه مورد پژوهش قرار می گیرند . جنبه اول ، بیش برانگیختگی و جنبه دوم کم برانگیختگی است ، و می توان رفتار کودکان با اختلال نارسایی
توجه / بیش فعالی را از هرکدام از این دو جنبه بررسی کرد . رویکرد بیش برانگیختگی بیانگر آن است که این اختلال درکودکان ناشی از این وضعیت است که فزون شلوغی داده ها ، امکان تصفیه و انتخاب محرک ها را نمی دهد . در مقابل دیدگاه کم برانگیختگی معتقد است که میزان برانگیختگی پایین و ناکافی بودن میزان فعالیت ساز وکارهای کنترل بازداری باعث به وجود آمدن حواس پرتی و در نتیجه اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی می شود . مطالعه دقیق در سال های اخیر این یافته های شگفت آور را نشان می دهد که زمانی که کودکان دارای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی ، در معرض تحریک پذیری بالایی ، مثل موسیقی ، قرارمی گیرند ، عملکرد بهتری در ریاضیات از خود نشان می دهند . این پژوهشگران معتقدند که تأثیر تسهیل گر تحریک پذیری شنیداری ، باعث عملکرد بهتر آنها در ریاضیات می شود . این یافته نشان می دهد که نظریه ی کم برانگیختگی می تواند به درک بهتری در سبب شناسی این اختلال کمک کند .[17]
2- الگوی کارکردهای هماهنگ ساز
الگوی کارکردهای هماهنگ ساز تلاشی است برای تدوین نظریه ای سبب شناسی تا بتوان از این رهگذر ، پژوهش های مربوط به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی را یک موضوع اساسی متمرکز ساخت . این الگو براین باور استوار شده است که نارسایی توجه در این اختلال ، نارسایی ثانویه ای است که از ضعف در بازداری رفتاری یا خود تنظیمی ناشی می شود . بارکلی [18] معتقد است که نارسایی در بازداری پاسخ ، باعث آسیب رسیدن به چهار توانایی عصبی – روانی شناختی می شود . این آسیب ، از راه اطلاعات بازنمایی شده و عمل های خود جهت دهی ، به کاهش کنترل حرکتی منجر می شود . [19]
علت بیماری ( سبب شناسی )
دانشمندان نمی توانند به طور قطعی مشخص کنند که علت اصلی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی چیست . برخی از علت های احتمالی را در این قسمت مرور خواهیم کرد . اما همچنان لازم است تا علت های این امر مورد بررسی و پژوهش قرار بگیرند . در این بررسی سعی می کنیم رویکرد زیستی – روانی – اجتماعی داشته باشیم . امروزه بیشتر پژوهشگران برنظرگاه زیستی تأکید می ورزند . ولی همواره باید توجه داشت که عوامل روانی اجتماعی نیز از نظر دور نمانند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 61 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 87 |
بررسی وضعیت خانوادگی و تحصیلی نوجوانان سارق
مقدمه
خانواده یکی از مهمترین و مقدسترین نهادهای اجتماعی است که در طول تاریخ از جمله عوامل دوام و قوام جامعه بشری بوده و آنچه موجب نگرانی جوامع شده است صدمات و لطمات جبرانناپذیری است که بر اثر فروپاشیدن این کانون ایجاد میشود .
صدماتی که متوجه تمام اعضای خانواده منجمله فرزندان می شود . جدایی والدین برای فرزندان و خود آنها بسیار حایز اهمیت و قابل بررسی است چرا که وضعیت فرزندان پس از طلاق و جدایی والدین از نگرانکنندهترین و بحثانگیزترین جنبه طلاق بوده است . و این مسئله در صورت ازدواج مجدد والدین با دیگری ، ابعاد نگران کنندهای به خود میگیرد . دوره بلافاصله بعد از جدایی برای اکثر افراد یک دوره تضاد و دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید است (معنوی ، 1362).
این تضاد و دوگانگی موجبات تغییرات عمیق در رفتار خانواده بخصوص و فرزندان پدید میآورد که از جملة آن بزهکاری میباشد . از طرف دیگر مشخص شده است که بیشتر بزهکاران متعلق به خانوادههایی هستند که در آن از محبت و تفاهم اثر کمی وجود دارد و غالباً دارای خانوادههای از هم پاشیده میباشند (نوابی نژاد ، 1362) .
کلوارد[1] (1965) میگوید :
در تئوری گذر از نوجوانی بطرف بزرگسالی که توسط بلاک[2] نایدرهافر[3] بیان شده، بسیاری از مشکلاتی که در رابطه با سازگاری نوجوانان میباشد مطرح شده است و کوششهای صورت گرفته است .
برای اینکه بزهکاری را بتوانند بعنوان یک مشکل اجتماعی توضیح دهند این مشکل معمولاً بر اساس سه وضعیت میباشد :
1-تغییر اساسی که در وضعیت فرد ایجاد می شود به عنوان بحرانی در زندگی فرد میباشد .
2-شدت بحران بستگی به وسایل رسمی اجتماعی دارد که این تغییرات را در جامعه تسهیل میکند .
3-رفتارهای غیرعادی و انحرافی ممکن است از این بحران ناشی شود .
عبور از دوران کودکی به سمت دوران بزرگسالی یک مسئله خیلی حساس میباشد و برای جوامع انسانی یک دورهای فشارزا ، بحساب میآید .
یک نوجوان در جوامع امروزی نمیتواند هر شغلی که خواست بگیرد و بدلیل پیشرفت فشار روزافزون علم و تکنیک در زمینههای مختلف یک نوجوان برای اینکه مهارتی لازم را در این مورد کسب کند نیاز به آموزشهای طولانیمدت دارد و قاعدتاً در این دوره یک نوجوان بدلیل موقعیتی که دارد نه میتواند نقش پدری را عهدهدار شود و نه میتواند همسری اختیار کند .
نوجوان علیرغم اینکه آمادگیهای لازم را در زمینههای عاطفی و بیولوژیکی دارند از اینکه عهده دار نقشهای بزرگسالان شوند تا مدتی محروم میمانند و یک وضعیت خاصی دارند که نه بزرگسال و نه کودک محسوب میآیند .
بنابراین نوجوانان علاقمند نقشهای بزرگسالان میباشند و میخواهند آن چیزهایی که بزرگسالان دارند ، اینها هم داشته باشند .
ولی چون امکان دسترسی به این علائقشان بزودی میسر نیست این خودش میتواند علتی برای انحراف این نوجوانان باشد و با تشکیل دادن گروههای کوچک به آن خواستههایی که امکان دسترسی در آن شرایط برایشان وجود نداشت ، در این گروهها برسند (cloward , 1970) .
بنابراین دوران کودکی پرمایهترین دقایق عمر است . بایستی از تمام طرق ممکنه آموزش و پرورش و کلیه علوم حیاتی و روانی و اجتماعی برای سازندگی و تکوین یک شخصیت ایدهآل از این وجود شکلپذیر بهره گیری کرد . از دست دادن این لحظات گرانبها جبرانناپذیر است . به جای اینکه سالهای نخستین عمر کودک را مهمل بگذارند تا در آن زمینه علفهای خودرو و هرزه بروید با دقت تمام آن را آمادة کشت ساخت و در آن بذر ثمربخش پاشید .
این کشت مستلزم شناسایی عمیق و فیزیولوژی و روانشناسی کودک و نیازهای مادی و روانی او است . فراموش نکنیم بزرگترین نیاز کودک محبت است ، کودک درس محبت ، رحم و شفقت ، نیکوکاری ،وفاداری ، صفا ،خلوص ، پاکی ، راستی ، صراحت لهجه ، رشادت ، شهامت ،شجاعت ، ازخودگذشتگی ، فداکاری ، ادب ، فروتنی ، تواضع ، عزت نفس ، تعاون ،سخاوت ،ا حسان ، ایثار ، حریت ، تقوا ، عشق به کمال و سایر سجایا و ملکات انسانی را در نخستین سالهای زندگی خود در دامن پرمهر و محبت پدرومادر از راه بذل محبت آنان میآموزد . کانون خانواده تنها پناهگاه و تکیه گاه امید اوست . خانواده آیینه شخصیت کودکان است. باید بکوشیم تا این آیینه شفاف و خالی از رنگ کدورت باشد .(کینیا . م)
بیان مساله :
ویژگی اصلی تشخیص اختلال توداری ، داشتن الگوی تکراری و پیوسته تجاوز به حقوق اولیه دیگران یا تخطی از معیارها و ضوابط اجتماعی متناسب با سن است (wicks, 1984) از نظر پیروان مکتب کلاسیک ، بزهکار فردی است که تحت اراده آزاد خود ، دست به عمل زده است که موجب خسارات و زیان جامعه گردیده است. (کینیا ، 1357)
مظلومان میگوید : به نظر (Anderson) عمل بزهکارانه پدیدهای از تظاهرات اجتماعی است و عاملی که برای دفاع از خود آنرا مرتکب میشود . در واقع تغییر دهنده نوع دفاع ، یا نحوه دفاع میباشد .
زیرا او بدینوسیله قصد دارد که خارج از اجتماع یا علیه آن به عمل دست بزند که بتواند وجود خود را به اثبات برساند (مظلومان ، 1365) .
از نظر گود : سرقت متضمن روبهرو شدن با قربانی است و دزدی با تهدید به زور انجام میشود .
طبق تعریف مرکز تحقیق فدرال :
سرقت به عنوان کوششی است برای بدست آوردن هر چیز باارزشی که مورد مواظبت و پاسداری و امانت و کنترل شخص یا اشخاص میباشد . بازور و یا بوسیله تهدید به زور یا خشونت و یا با قراردادن قربانی در ترس انجام گیرد .(Goode , 1948) روانکاوان سرقت را بیان سمبولیک نیاز به محبت والدین میدانند ، که البته بیشتر در مورد سرقتهای بیاهمیت صدق میکند .
بزهکاران ضعفمن (Ego) دارند که منجر به جرم غیرارادی میشود که با احساس پشیمانی بعد از انجام عمل توام است .
ضعف فرامن (soper Ego) با بزهکاری نقشه کشیده توام است و شخص احساس گناه بعد از آن نمیکند . (اشکوری ، 1355) .
اهمیت و ضرورت تحقیق
از نظر (کینیا) جای تردید نیست که در بسیاری از خانوادهها فشارهایی وجود دارد که همراه است با ترجیحات ، خصومت ، ناامنیها ، سختی ، خشونت ، و غیره و یا میتواند از آن نتیجه شود و این فشارها روی بسیاری از کودکان تاثیر و انعکاسهایی دارد . مشاهده چنین شرایط خانوادگی در میان بعضی از گروههای بزهکار منجر به تنظیم این فرمول شده است : « کودکی که ایجاد مسائل پیچیدهای میکند کودکی است که خود او دارای مسائل پیچیده است .»
« بزهکار از نظر عاطفی دچار اختلال است و اختلال عاطفی نتیجه قهری وجود اختلالهای عاطفی خانوادگی است . روانپزشکان و روانکاوان اخیراً این نظریه را اثبات کردهاند و محتملاً در دورة ماست که بزهکاری جوانان تا بدین حدود در تمام سطوح توجیه و تبیین شده است .»
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 169 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 166 |
هنجاریابی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی
مقدمه :
بدون شک نیروی انسانی از مهم ترین سرمایههای جوامع است. سرمایه ای که امکان بهربرداری از منابع انرژی را فراهم میسازد و وجود کار آمدش رفاه و امنیت جامعه را تامین میکند. اهمیت نیروی انسانی تا جایی است که منابع مادی همواره یک پله پایین تر از آن قرار میگیرد این مساله باعث توجه بیش از بیش جوامع بشری به نیروی انسانی گردیده و برنامه ریزیهای گسترده ای در جهت حفظ و تربیت آن انجام گرفته تا میزان بهره وری از این سرمایه ی ناشناخته را ( البته در برخی کشورها ) افزایش یابد.
حفظ و تربیت نیروی انسانی علاوه بر این که از جهت جسمانی مورد توجه است از نظر روانی بسیار مهم است. چرا که هر گونه دگرگونی روحی، جسم را تحت تأثیر قرار داده و فرد را ناکارآمد میکند.
اگر چه ضرب المثل « عقل سالم در بدن سالم است » در بین مردم باب شده اما باید این ضرب المثل بدین گونه اصلاح گردد که : عقل سالم در بدن سالم و بدن سالم در سایه ی روح سالم است. بدیهی است روح و روان ناسالم جسم را پژمرده و تنبل ساخته و قدرت کار و فعالیت را از او میگیرد. کوتاه سخن این که تلاشهای جوامع در جهت سلامت جامعه به خصوص در سالهای اخیر نشان میدهد که سلامت روحی و روانی افراد از اهمیت بیشتری نسبت به سلامت جسمانی برخوردار است. وجود این گونه تحلیل و نظریهها درباره ی نیروی انسانی باعث شده که جوامع کوچک و بزرگ از خانواده تا مدرسه و از سطح ملی تا سطح جهانی همه و همه توجه بیشتری به سلامت افراد نمایند و فرد را ابتدا از نظر روانی به خوبی بشناسند آن گاه با تدابیر مؤثر موانع رشد روحی او را مرتفع سازند تا در سایه روح سالم،جسم سالم پرورش یابد و افراد سالم سلامت جامعه را تامین و تضمین کنند. گستره ی بیماریهای روحی و روانی که مانع رشد طبیعی و شکوفایی استعدادهای افراد میگردد، بسیار وسیع است اما در این میان افسردگی یکی از شایع ترین بیماریهای سده ی اخیر است. درباره ی افسردگی که در تمام دورههای رشد ممکن است بروز دهد تحقیقات و مطالعات زیادی صورت گرفته و نتایج نشان میدهد که افسردگی در دوران نوجوانی که موم شخصیت فرد شکل مگیرد مهم و قابل تامل است و اگر بدان توجه نگردد باعث بروز ناهنجاریهای شخصیتی و شکوفا نشدن استعدادها میگردد.
سلامت به معنی : « بی گزند شدن، بی عیب شدن، رهایی یافتن، نجات یافتن، امنیت، عافیت، تندرستی، خلاص از بیماری، آرامش صلح، سالم، تندرست بودن میباشد » (معین، 1375 ، ج5، ص 778 ).
مفهوم سلامت روانی به معنای خود آگاهی حل تعارضات و کشمکشهای درونی و شامل خود شکوفایی یعنی بالفعل ساختن تواناییهای روان شناختی ذاتی و درونی فرد است.
سلامت شامل سلامت جسمی و روانی میباشد در سلامت روانی بنا به عقید آلفرد آدلر فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان با جرات عمل کردن را برای رسیدن به اهدافش دارد چنین فردی روابط سازنده ای با دیگران دارد. به اعتقاد او فرد سالم مطمئن و خوش بین است. عملکرد او مبتنی بر نیرنگ نیست فرد سالم ضمن پذیرش مشکلاتش در حد توان به رفع آنها اقدام میکند خلاصه اینکه سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی، روابط خانوادگی مطلوب، کنترل عواطف و احساسات و پذیرش اشتباه و کوشش برای حل آنها.
به نظر کارل راجرز نیز شخص سالم انسانی است بسیار کارآمد که از تمام تواناییهایش بهر میگیرد و به طور خلاصه انسان بر خوردار از سلامت روان شناختی دارای این خصوصیات است.
1 ـ آمادگی کسب تجربه 2ـ زندگی هستی دار 3 ـ اعتماد به ارگانیزم خود 4 ـ احساس آزادی 5 ـ خلاقیت و آفرینشگری انسان غیر سالم فردیست که مبتلا به اختلال روانشناختی باشد و ویژگیهای فوق را نداشته باشد ( ارجمند، 1382 ).
برای بیشتر مردم مفاهیم اختلال روانی خیلی گنگ بوده و تصورات آنها در این خصوص تحریف شده و رنگی از ترس و پیشداوری به خود گرفته است.
اختلال روانی یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال کارکرد ناشی از یک آشفتگی زیست شناختی، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیک، فیزیک یا شیمیائی است. ارزیابی آن بر حسب انحراف از یک مفهوم هنجاری صورت میگیرد (کاپلان، سادوک، 1380 ).
طبقه بندی اختلالات روانی بر اساس DSM IV IR به شرح زیر میباشد : 1_ اختلالاتی که نخستین بار در دوره شیرخوارگی، کودکی، یا نوجوانی آشکار میشود
2 ـ دلیریوم، دمانس، اختلالات شیدائی و سایر اختلالات شناختی
3 ـ اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی
4 ـ اختلالات وابسته به مواد
5 ـ اسکیزوفرنی و سایر اختلالات پسیکوتیک
6 ـ اختلالات اضطرابی
7 ـ اختلالات شبه جسمی
8 ـ اختلالات ساختگی
9 ـ اختلالات تجزیه ای
10 ـ اختلالات جنسی
11 ـ اختلالات خوردن
12 ـ اختلالات کنترل تکانه
13 ـ اختلالات انطباق
14 ـ اختلالات شخصیت
15 ـ اختلالات خلقی : این اختلال در تمام سنین کودکی و نوجوانی روی میدهد و دو نوع اختلال را شامل میشود.
الف ) اختلالات دو قطبی : مشخص با نوسان شدید خلق بین افسردگی و نشئه و بهبودهای موقت و عود.
ب ) اختلالات افسردگی : اختلال افسردگی اساسی، خلق شدیداً افسرده، کندی روانی ـ حرکتی، نگرانی، احساس ناراحتی، منگی وحیرت، بی تابی، احساس گناه، افکارخود کشی ومعمولا عود کننده.
اختلال افسرده خوئی : شکل حقیقت تر افسردگی معمولا ناشی از فقدان یا رویدادی مشخص (نوروز افسردگی هم نامیده میشود ).
افسردگی با الگوی فصلی ( اختلال عاطفی فصلی SAD هم نامیده میشود ) بیشتر در ماههای زمستان مشاهده میشود (سادوک،0 138 ).
یکی از اختلالات مهمی که در طبقه بندی اختلالات روانی میگنجد اختلالات افسردگی میباشد. مفهوم افسردگی کودکان و نوجوانان موضوع قابل بحث و در خور توجهی است. در پانزده سال اخیر امکان بروز عارضه افسردگی در کودکان به همان شکل افسردگی در بزرگسالان وجود دارد، وعلائم ونشانه1یی شبیه به بزرگسالان در آنها دیده میشود (هارینگتون، 1380 ).
علائم و نشانههای افسردگی در نوجوانی از دیدگاه بک عبارتند از :
1 ـ عوامل شناختی ای که باعث میشوند نوجوان، آینده را به صورت منفی ببیند
2 ـ عوامل عاطفی و هیجانی چون خشم و نبود تجربیات خوشایند و لذت بخش
3 ـ عوامل انگیزشی که شامل دوری گزیدن از جامعه و تمایل به خودکشی میگردد
4 _ عوامل رفتاری و فیزیولوژیکی که بی فعالیتی، نوسان در اشتها، آشفتگی در خواب و اظهار خستگی مفرط را شامل میشود(افروز، 1380 ).
از عوامل مؤثر در افسردگی نوجوانان میتوان از رفتارهای بزه کارانه در سطح خانواده و جامعه مانند پرخاشگری، فرار از منزل، مشکلات مدرسه ای مانند عدم پیشرفت تحصیلی، و همچنین مشکلات مربوط به برقراری رابطه با گروه همسن و سال ( مثل طرد شدن توسط آنها ) را نام برد (افروز، 1380 ).
دادههایی در مورد هنجارهای سن و جنس موجود است، تفاوتهای سنی و جنسی اندک، اما مهمی آشکار شد : کودکان بسیار خردسال نسبت به کودکان بزرگ تر افسردگی کمتری نشان دادند، و دختران، به خصوص در گروههای سنی پایین تر، افسردگی کمتری ابراز کردند (هارینکتون، 1380 ).
از آنجایی که افسردگی در میان کودکان و نوجوانان در دهههای اخیر بسیار شایع شده است. و مشکلاتی از قبیل، تحصیلی، شخصیتی و اجتماعی در بین آنها بسیار دیده میشود. در نتیجه نیاز به تشخیص و درمان سریعتر آنها لازم میباشد. به این منظور برای تشخیص افسردگی از ابزارها و روشهای متفاوتی از جمله، مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمونها استفاده میکنند. که معروفترین وسیله اندازه گیری در بین این ابزارها همین آزمونها میباشد ( سیف، 1371 ).
آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود و اندازه گیری عینی تواناییهای افراد را فراهم میآورد. آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود، منظور از علمی تهیه شدن یک آزمون این است که آزمون باید مثل هر وسیله اندازه گیری دیگر ویژگیهایی را برای خود داشته باشد. یک آزمون نیز در درجه اول باید دقت اندازگیری داشته باشد و در درجه دوم چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازگیری آن تهیه شده است. دو ویژگی فوق را اصطلاحاً اعتبار و روایی مینامند. علاوه بر دو ویژگی بالا، یک آزمون خوب ویژگی دیگری نیز دارد که به آن حساسیت یا قدرت طبقه بندی میگویند. منظور این است که یک آزمون باید بتواند آزمودنیها را طبقه بندی کند بدین معنا که بتواند تفاوتهای فردی آنها را به خوبی نشان دهد ( گنجی، 1371 ).
در آموزش و پرورش و روانشناسی، آزمونها به چند منظور عمده مورد استفاده قرار میگیرند :
برای اندازه گیری تواناییهای شناختی و تواناییهای حرکتی و نیز برای اندازه گیری ویژگیهای شخصیت و ویژگیهای عاطفی. بنابراین، آزمونهای مختلف را میتوان به دو دسته کلی آزمونهای توانایی و آزمونهای عاطفی تقسیم کرد.
از آزمونها به عنوان یک روش نظامدار ( سیستماتیک ) برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار فرد استفاده میشود، برای اینکه بتوان آن رفتار را با توجه به معیار یا هنجار ارزشیابی کرد (سیف، 1371).
برای تشخیص افسردگی در کودکان از روشهای متنوعی از جمله مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمون استفاده میشود. که از پرسشنامهها و آزمونهای مهمی که در این زمینه ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان از پرسشنامه افسردگی کودکان «ماریا کواس » ( CDI )، پرسشنامه بک ( BDI )، مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D )، مقیاس درجه بندی افسردگی ) DSRS (، مقیاس افسردگی کودکان ) ( CDSنام برد (هارینگتون، 1380 ).
بدون شک ما در جامعه ای زندگی میکنیم که فشارهای روانی بر تمام زندگی ما اثر گذاشته و اجتناب از آنها امکان ناپذیر است. و این فشارهای روانی در سنین پایین مشکلات عدیده ای از جمله تحصیلی، شخصیتی، و اجتماعی بوجود میآورد نیاز به تشخیص این بیماری درسنین کودکی و نوجوانی بیشتر احساس میشود. برای اینکه بتوانیم افرادی را که دچار افسردگی شده از افراد سالم جدا کنیم نیاز به یک معیار اندازگیری دقیق داریم و لذا به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازگیری ناگزیریم که از ابزارهای دیگران برای جدا کردن افراد سالم از غیر سالم استفاده کنیم. ابزار ساخته شده توسط دیگران چون تحت تأثیر فرهنگ جامعه خود آنها قرار دارد، نمی توان آن را در فرهنگهای مختلف بکار برد، مگر که با آن فرهنگ انطباق دهیم و آنها را بر اساس فرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کرد. از این رودر این پژوهش به دنبال آن هستیم که مشخص سازیم که آیا پرسشنامه افسردگی کودکان (ماریا کواس ) از اعتبار و روایی لازم برخوردار است و آیا نتایجی که از آن بدست
می آید دارای دقت و ثبات لازم برای جامعه مورد پژوهش میباشد.
اهمیت پژوهش :
امروزه نیاز به احساس امنیت و آرامش روان از اساس ترین نیازهای فطری انسان است. احساس امنیت و بهره مندی از آرامش روان، ضروری ترین بستر پدید آیی خلاقیتها، شکوفایی استعدادها، تعالی وجود و توسعه و تحول پایدار در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی است. ما در جامعه زندگی میکنیم که از تنش و فشار روانی بدور نیستیم، در نتیجه روز به روز به تعداد افرادی که دچار بیماریهای روانی بخصوص افسردگی میشوند افزوده میشود همین افزایش نرخ افسردگی دربین کودکان و نوجوانان توجه مسولان را به خود جلب کرده است. اما اولین جایگاه رشد شخصیت و تربیت نوجوانان، محیط خانواده میباشد. در خانواده است که او راه و رسم زندگی را میآموزد. چگونگی برخورد والدین با رویدادها و حوادث مختلف زندگی، در تربیت و بهداشت روانی فرزندانشان نقش بسزایی دارد. اما به دلیل ناآگاهی والدین در مورد بیماری روانی فرزندشان نیاز به این است که به والدین اطلاعاتی در مورد بیماری افسردگی داده شود و آنها را از علائم و نشانههای این بیماری آگاه کرده، توجیه و راهنمایی خانوادههای جوانان افسرده تنها درباره نشانههای افسردگی، اغلب راهگشا و مفید واقع میشود و همچنین والدین جوانانی که احتمال خود کشی در آنها هست نیازمند توصیههایی درباره شیوههای کاهش خطر هستند. از آنجایی که این بیماری روانی روز به روز در حال افزایش میباشد و به دلیل عوارض نامطلوبی که بر رشد شخصیتی و اجتماعی و همچنین تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد نیاز به بررسی بیشتری دارد جوانان افسرده معمولا افکار خودکشی دارند و برخی از آنها اقدام به خودکشی میکنند. برای مثال رییان و همکاران ( 1987 ) دریافتند که حدود0 6 درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید فکر خودکشی در سر دارند. به نظر میرسد در کودکان که گرایش به خودکشی داشته اند خطر افسردگی بیشتر بوده است. پنفر و همکاران ( 1991 ) دریافتند که جوانانی که اقدام به خودکشی کرده اند در دوره پیگیری 6 _ 7 سال بعد احتمالا ده بار بیشتر از جوانانی که چنین اقدامی نکرده بودند دارای اختلال خلق و خو بودند (هارینگتون، 1380 ).
افسردگی در کودکان و نوجوانان مورد توجه روز افزون مسؤولان بهداشت روانی در مدارس قرار گرفته است. به خصوص که ممکن است که کودکان « گوشه گیر و کم تحرک و ساکت » کمتر مورد توجه قرار گیرند، و احتمال ارجاع آنها برای آموزش ویژه نسبت به کودکانی که مشکلاتشان را برون فکنی میکنند کمتر باشد و معلمان، همانند والدین از افسردگی نوجوانان بی اطلاع اند و نیاز به آگاهی بیشتری در مورد این بیماری دارند (هارینگتون، 1380 ).
یکی ازدلایل دیگری که انجام این پژوهش را ضروری میکند، عدم وجود یک معیار مناسب برای آزمونهای افسردگی کودکان ونوجوانان است، تا بتوان بوسیله این آزمونها کودکان افسرده را ازکودکان غیر افسرده و سالم جدا کرد. از آنجایی که تأثیرات مخربی، این بیماری بر روح و روان کودکان میگذارد نیاز به شناسایی زودرس آن احساس میشود. که این کار را تنها از طریق ابزارهای عینی و دقیق میشود، انجام داد و یا استفاده از آزمونها است که میشود کودکان افسرده را تشخیص داد و به درمان آنها پرداخت. از دیگر سوی با عنایت به عدم آگاهی مردم از شیوههای برخورد با بیماران روانی اجراء بکارگیری شیوههای نادرست برخورد با بیماران روانی، اجرای پژوهش حاضر ضرورت دارد، زیرا میتوان میزان وقوع اختلالات را در هر تیپ مشخص، و زمینه ارتباطی آموزش و پیشگیری از اختلالات را فراهم سازد. از دیگر عوامل ضرورت این پژوهش این است که افراد به بهداشت جسمی خود نسبت به بهداشت روانی جدی تر هستند، زیرا مراجعه به پزشک را برای مسائل روانی خود مایه شرمندگی تلقی نموده و در صورتی که وضع خود را شناختن در پی چاره برآمدن راهی اساسی برای کسب سلامت است و در نهایت درک بهتری از ماهیت انسان راهی را برای حل مشکلات ذکر شده در پیش قرار دهد. از آنجایی که در دوران نوجوانی، نوجوان رشد شخصیتی و جسمی خود را حس میکند و همچنین بخاطر بحرانی بودن این دوران، نوجوان به محیطی سالم و عاری از هر گونه ناامنی دارد. و هرگونه اختلال در این دوران باعث از بین رفتن استعدادها و تأثیر نامطلوب بر جسم و روان نوجوان میگذارد و تأثیرات بسیار مخربی دیگری بر روحیه آنها میگذارد.از دیگر سو به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازه گیری ناگزیریم از ابزارهای ساخته شده توسط دیگران استفاده کنیم از آنجا که این آزمونها در فرهنگ خود آنها هنجاریابی شده وقابل استفاده در جوامع دیگر نیست لذا نیاز به انطباق باجوامع خودمان را دارد.و باید آنها را براساس نرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کنیم. انجام این پژوهش را مهم میدانم.به طور کلی،هدف اصلی پژوهش حاضر،تعیین روایی و پایایی آزمون ماریا کواس توسط پژوهشگر ومشخص کردن میزان شیوع اختلالات افسردگی در نوجوانان شهرستان تربت حیدریه خواهد بود.از اهداف فرعی این پژوهش بررسی عوامل مؤثربر افسردگی نوجوانان وارتباط متغیرهایی همچون سن، جنس، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تحصیلات پدران، وضعیت اشتغال متفاوت پدران ومادران، شهر و روستا،جایگاههای متفاوت فرزندان، با افسردگی میباشد.
امید است نتایج پژوهش حاضر بتواند برای والدین و متولیان امور آموزش وپرورش که ضامن تعلیم و تربیت نوجوانان میباشند مفید و همچنین بتوانیم، ازاین پرسشنامه به عنوان یک معیار تشخیصی در تشخیص و درمان افسردگی نوجوانان در جامعة مورد پژوهش استفاده کنیم.
الف ) ارائه جداول نرم و هنجار جهت آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان دختر و پسر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه.
ب ) بررسی میزان روایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
ج ) بررسی میزان پایایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
اهداف جزئی :
الف ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تحصیلات پدر.
ب ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تعداد اعضای خانواده آنها.
ج ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و مشاغل مختلف پدر و مادر.
د ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دختران و پسران و میزان تفاوت آنها.
ه ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان روستایی و شهری و تفاوت شدت آنها .
ر ) بررسی میزان شیوع افسردگی و شدت آن در سنین مختلف.
ز ) بررسی رابطه بین افسردگی نوجوانان و جایگاه فرزندی آنها .
اختلالات خلقی :
« اختلالاتی که مهمترین ویژگی آنها، ناراحتی خلقی اولیه است، اختلالات افسردگی و اختلال دو قطبی که در آن نوسان خلق بین افسردگی عمیق و شنگولی و هیجان زدگی شدید است » ( دبلیو، 1383،ص 185 ).
« در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی اختلالات خلقی به معنی : هر گروهی از حالات بالینی که با اختلال خلق ( حالت هیجانی درونی فرد ) فقدان احساس کنترل، احساس ذهنی، ناراحتی شدید مشخص است ؛ متشکل از افسردگی و مانی است و در DSMIII اختلال عاطفی نامیده میشود » (کاپلان و سادوک، 1374، ص 2.5 ).
در فرهنگ لغات اصطلاحات چهار زبانه روان پزشکی اختلالات خلقی اینگونه تعریف شده است : « احساس نامطلوب و ناخوشایند و ناراحتی ای را گویند که وضع خلقی بصورت رضامندی عمومی، بیقراری، ناراحتی افسردگی و اضطراب تظاهر مینماید » ( بهرامی و معنوی،0 137، ص 324(.
افسردگی :
در فرهنگ لغات معین افسردگی اینگونه تعریف شده است : « پژمردگی، اندوهگینی، انجماد، دلسردی، بی حال شدن است » ( معین، 1376، ج : اول، ص 319 ).
اختلال افسردگی عبارتست از « پاسخ طبیعی فرد به فشارهای زندگی، این اختلال در برابر یک تعارض درونی در پاسخ به یک عامل تشخیص خارجی بروز میکند در افسردگی تغییر خلق و دگرگونی افکار برداشتها و عملکردهای فیزیولوژیک مشاهده میشود » ( گنجی و همکاران، 1376، ص 74 ).
« حالت روانی مشخص با احساس نومیدی، غمگینی، تنهایی، درماندگی، احترام به نفس پایین و خودملامتگری، نشانههای همراه مشتملند بر کندی روانی ـ حرکتی یا گاه بگاهی تحریک، گریز از روابط بین فردی و علائم نباتی نظیر، بی خوابی و بی اشتهایی » ( کاپلان و سادوک، 1382،جلد اول، ص 89 ).
افسردگی تک قطبی :
« اختلال افسردگی تک قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، بر خلق فرد غالب است، اما همه جنبههای زندگی او را در بر نمی گیرد علائمی مانند، کم خوری یا پرخوری، بی خوابی یا پرخوابی، کاهش سطح انرژی و تنبلی، عزت نفس پایین، کاهش سطح تمرکز » ( افروز، 1380، ص 22 ).
« افسردگی، احساس ناامیدی و بی ارزش بودن، بدبینی شدید، کند تفکر و عمل، بدبینی نسبت به چشم انداز آینده » ( شریعتی، 1373، ص 397 ).
افسردگی دو قطبی :
« نوعی نابهنجاری خلقی است که وجه مشخصه آن نوسانات شدید بین افسردگی و شنگولی و به تناوب بهبودی و عود کردن بیماری میباشد » ( شاملو، 1383، ص 116 ).
« افسردگی دو قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، همه جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد و ممکن است شامل یک دوره مانیا نیز بشود و نیاز به دارو درمانی و روان درمانی دارد »
( افروز، 1380.، ص 22 ).
در فرهنگ لغت افسردگی دو قطبی اینگونه تعریف شده است : « علائم بارز این بیماری عبارتند از : خوشحالی، افسردگی شدید و یا نوسان بین این دو، پرش افکار و هیجان زدگی، با حالت خوشحالی همراه است و کندی فقدان حرکت و فعالیت با حالت افسردگی توأم است »
(کاپلان و سادوک، 1374، جلد اول، ص 207 ).
افسردگی عمده :
« افسردگی بسیار شدید، عقب ماندگی ذهنی و حرکتی، نگرانی، ناآرامی، گیجی، عصبیت، احساس گناه، فکر خودکشی که تکرار میشود » ( شاملو، 1383، ص 178 ).
« اختلال افسردگی اساس با یک یا چند دوره اساسی ( یعنی حداقل دو هفته خلق افسرده یا از دست دادن علاقه، به اضافه حداقل چهار علامت دیگر از افسردگی مشخص میشود » ( یرامی،1378، ص 106 ).
« حالت غمزدگی، فقدان علاقه تقریباً به تمام فعالیتها، تغییرات روانی حرکتی، فقدان انرژی اشکال در خواب رفتن، احساس گناه و خود ملامتگری، مسائل مربوط به تمرکز و افکار مکرر درباره مرگ یا خودکشی » ( آزاد، 1378، ص 57 ).
جهت دریافت فایل هنجاریابی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنماییلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9579 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 245 |
نقش زنان در انتخاب الگوهای مصرف غذاﻳﻰ و ارائه راهکارهای ﻣﺤﻴط زﻳستی
فهرست مطالب: شماره صفحه
چکیده ...................................................................................................................... 1
مقدمه........................................................................................................................ 2
فصل اول- کلیات..................................................................................................... 3
١‐١‐ فرضیه ,ضرورت ها و اهداف ....................................................................... 4
١‐١‐١‐بیان مسئله ................................................................................................... 4
١‐١‐٢‐فرضیه.......................................................................................................... 4
١‐١‐٣‐ضرورت و اهمیت تحقیق.............................................................................. 5
١‐١‐۴‐اهداف............................................................................................................ 5
١‐١‐۴‐١‐اهداف اصلی.............................................................................................. 5
١‐١‐۴‐٢‐اهداف فرعی.............................................................................................. 6
١‐١‐۵‐متغیرها ........................................................................................................ 6
١‐١‐٦‐محدودیت های تحقیق .................................................................................. 6
١‐۲-تعاریف نظری و عملیاتی.............................................................................. 7
١‐۲‐١‐تعاریف نظری............................................................................................... 7
١‐۲‐۲‐تعاریف عملیاتی............................................................................................. 8
١‐٣‐تاریخچه تغذیه و الگوی مصرف ................................................................... 8
١‐٣‐١‐تاریخچه تغذیه و الگوی مصرف در جهان .................................................. 8
١‐٣‐١‐١‐تغییر دادن الگوی مصرف از نظر دستور کار٢١ ............................... 8
١‐٣‐١‐۲‐افزایش دسترسی به غذا و تغذیه از نظر دستور کار ٢١ ....................... 9
١‐٣‐١‐٣‐اهمیت موضوع تغذیه و زنان از دیدگاه کنفرانسهای بین المللی............ 10
١‐٣‐۲‐ تاریخچه تغذیه در ایران............................................................................ 11
١‐٣‐۲‐ ١‐اهمیت الگوی مصرف غذا در برنامه های توسعه کشور...................... 12
١‐۴‐فیزیولوژی تغذیه......................................................................................... 14
١‐۴‐١‐الگوی تغذیه ............................................................................................. 14
١‐۴‐٢‐جریان تولید و تغذیه............................................................................... 14
١‐۴‐٢‐١‐تعریف تغذیه........................................................................................... 14
١‐۴‐٢‐٢‐ماده مغذی.............................................................................................. 15
١‐۴‐٢‐٣‐سوء تغذیه............................................................................................... 15
١‐۴‐٢‐۴‐تغذیه متعادل........................................................................................... 18
١‐۴‐٢‐۵‐عادات غلط غذایی .................................................................................. 21
١‐۴‐٢‐٦‐کربوهیدراتها ......................................................................................... 22
١‐۴‐٢‐٧‐پروتئینها.................................................................................................. 22
١‐۴‐٢‐٨‐چربیها .................................................................................................. 23
١‐۴‐٢‐۹‐ویتامینها ................................................................................................. 23
١‐۴‐٢‐١۰‐عناصر معدنی....................................................................................... 24
١‐۴‐٣‐تحقیق و توسعه ....................................................................................... 25
١‐۴‐٣‐١‐صنایع غذایی ایران ................................................................................ 25
١‐۴‐۴‐اثرات زیست محیطی تولید و مصرف غذا ............................................. 27
١‐۴‐۴‐١‐اثرات زیست محیطی کشاورزی............................................................. 27
١‐۴‐۴‐۲‐اثرات زیست محیطی تولید محصولات دامی........................................... 28
١‐۴‐۴‐٣‐اثرات زیست محیطی فاز فرایند مواد غذایی........................................... 28
١‐۴‐۴‐۴‐اثرات زیست محیطی مصرف کننده........................................................ 28
١‐۵‐بررسی تغذیه در ابعاد فرهنگی, اقتصادی, اجتماعی.................................. 29
١‐۵‐١‐اثرات توسعه فرهنگی بر تغذیه .............................................................. 30
١‐۵‐١‐١‐الگوهای فرهنگی غذا............................................................................... 30
١‐۵‐۲‐اثرات توسعه اقتصادی ........................................................................... 33
١‐۵‐۲‐١‐اقتصاد مواد غذایی ................................................................................ 33
١‐۵‐۲‐۲- دامنه امنیت غذایی در ایران و جهان ................................................... 34
١‐۵‐۲‐٣‐اثرات توسعه اقتصادی بر تغذیه ........................................................... 38
١‐۵‐۲‐۴‐اثرات تغذیه بر توسعه اقتصادی............................................................. 39
١‐۵‐۲‐۵‐ارزشیابی سیاست تغذیه در کلان اقتصاد.............................................. 39
١‐۵‐۲‐٦‐بحران افزایش قیمت مواد غذایی ........................................................... 40
١‐۵‐۲‐٧‐رابطه بین درآمد و مصرف ................................................................... 44
١‐۵‐۲‐٨‐الگوی مصرف مواد غذایی .................................................................... 46
١‐۵‐۲‐۹‐ویژگی الگوی مصرف در کشورهای ثروتمند ....................................... 47
۲‐۵‐۲‐١۰‐ویژگی الگوی مصرف در کشورهای فقیر .......................................... 48
١‐۵‐۲‐١١‐وضعیت الگوی مصرف در ایران......................................................... 48
١‐۵‐۲‐١۲‐روند مصرف سرانه مواد غذایی در کشور.......................................... 49
١‐۵‐۲‐١٣‐موادغذایی و روند عرضه سرانه آنها ................................................. 51
١‐۵‐۲‐١۴‐روند تولید محصولات کشاورزی......................................................... 60
١‐۵‐۲‐١۵- وضعیت تولید و مصرف مواد غذایی................................................. 62
١‐۵‐۲‐١٦‐کیفیت الگوی تولید و مصرف............................................................... 63
١‐۵‐۲‐١٧‐مرکز ثقل تولید محصولات کشاورزی در کشور................................. 65
١‐۵‐۲‐١۸‐تصویری از تولید موادغذایی در کشور .............................................. 65
١‐۵‐۲‐١۹‐بررسی وضعیت عرضه محصولات کشاورزی و تاثیر آن در الگوی مصرف مواد غذایی در ایران 66
١‐۵‐۲‐۲۰‐استراتژی کاهش ضایعات , وضعیت ایران و ارائه راهکارها.............. 68
١‐۵‐٣‐ اثرات اجتماعی......................................................................................... 70
١‐۵‐٣‐١‐رشد جمعیت وغذا .................................................................................. 70
١‐۵‐٣‐۲‐سیاست عصر کمیابی غذا....................................................................... 72
١‐۵‐٣‐٣‐چشم انداز آینده غذا .............................................................................. 74
١‐۵‐٣‐۴‐اثرات بهبود تغذیه بر سطح نیروی انسانی............................................. 75
١‐۵‐٣‐۵‐اثرات سوء تغذیه بر توسعه اجتماعی..................................................... 76
١‐۵‐٣‐٦‐تاثیر عوامل اجتماعی بر الگوی مصرف موا غذایی و نقش خانواده....... 77
١‐٦‐ زنان.............................................................................................................. 77
١‐٦‐١‐زنان و توسعه پایدار در دستور کار٢١ .................................................... 78
١‐٦‐١‐١‐ نقش زنان در تغییر الگوی مصرف ...................................................... 79
١‐٦‐١‐۲‐ راهکارهای کاهش مصرف ................................................................... 81
١‐٦‐١‐٣‐نقش آموزش زنان در تغییر الگوی مصرف .......................................... 82
١‐٦‐١‐۴‐توانمند سازی زنان در الگوها و نحوه مصرف .................................... 84
١‐٦‐۲‐نقش زنان در کاهش آلودگی محیط زیست, کاهش جمعیت, کمبود مواد غذایی وکمبود آب) 84
١‐٦‐٣‐ نقش زنان در تغییرات در الگوی مصرف غذایی و سلامت کودکان ........ 85
فصل دوم – مواد و روشها................................................................................... 88
۲‐١‐ویژگی منطقه ٦ تهران .................................................................................. 89
۲‐۲‐روش تحقیق.................................................................................................. 92
۲‐۲‐١‐نوع تحقیق................................................................................................... 92
۲‐۲‐۲‐ جامعه آماری............................................................................................. 93
۲‐۲‐٣‐ نمونه آماری ............................................................................................. 93
۲‐۲‐٣‐١‐حجم نمونه.............................................................................................. 93
۲‐۲‐٣‐۲‐ روش نمونه گیری................................................................................. 94
۲‐٣‐ابزار گردآوری اطلاعات .............................................................................. 94
۲‐٣‐١- مشخصات پرسشنامه............................................................................... 94
۲‐٣‐۲- روایی و پایایی پرسشنامه........................................................................ 95
فصل سوم- نتایج................................................................................................ 97
٣‐١‐ آمار توصیفی .............................................................................................. 98
٣‐١‐١- توزیع سن پاسخگویان.............................................................................. 99
٣‐١‐۲- توزیع وضع تاهل پاسخگویان ............................................................... 100
٣‐١‐٣- سطح تحصیلات پاسخگویان................................................................... 102
٣‐١‐۴- توزیع وضعیت شغل پاسخگویان .......................................................... 104
٣‐١‐۵- توزیع وضعیت درآمد ماهیانه(خانوار)پاسخگویان ................................ 105
٣‐۲‐ آمار استنباطی........................................................................................... 106
٣‐۲‐١‐پاسخ به فرضیه اول ( بین نقش زنان و نحوه استفاده در الگوهای مصرف غذایی
رابطه وجود دارد.) ..................................................................................... 107
٣‐۲‐١‐١‐پاسخ به سوال ١( آیا سطح سواد زنان در اصلاح الگوهای مصرف غذایی نقش موثر دارد؟) 107
٣‐۲‐١‐۲‐پاسخ به سوال ۲( آیا بین سن زنان و نوع الگوهای مصرف غذایی رابطه وجود دارد؟) 109
٣‐۲‐١‐٣‐پاسخ به سوال ٣( آیا زنان می توانند با انتخاب الگوهای مصرف غذایی مناسب در اقتصاد خانواده تاثیرگذار باشند؟) ............................................................................................... 110
٣‐۲‐١‐۴‐پاسخ به سوال ۴( آیا نقش زنان به تنهایی و بی پشتوانه دولت می تواند در الگوی مصرف غذا تاثیرگذار باشد؟) ................................................................................................................ 112
٣‐۲‐١‐۵‐پاسخ به سوال ۵( آیا شاغل بودن زنان در الگوی مصرف غذایی خانواده می تواند تاثیرگذار باشد؟) ............................................................................................................................ 113
٣‐۲‐۲‐پاسخ به فرضیه دوم ( بین نقش زنان و کاهش در مصرف (آب, انرژی, پسماند, غذا....) رابطه وجود دارد؟) ............................................................................................................................ 115
٣‐۲‐۲‐١‐پاسخ به سوال ١( آیا بین آموزش زنان و نوع الگوی مصرف( غذا,آب , انرژی ...) ارتباط برقرار است؟) ............................................................................................................................ 115
٣‐۲‐۲‐۲‐ پاسخ به سوال ۲( آیا بین آموزش زنان و کاهش در اسراف مواد غذایی ارتباط برقرار است؟) 117
٣‐۲‐۲‐٣‐ پاسخ به سوال ٣( آیا بین آموزش زنان و کاهش تولید پسماندها ارتباط برقرار است؟ ) 118
٣‐۲‐۲‐۴‐ پاسخ به سوال ۴( آیا بین آموزش زنان و کاهش مشکلات زیست محیطی رابطه برقرار است؟ ) 120
٣‐۲‐٣‐ پاسخ به فرضیه سوم ( بین نقش زنان در بهبود وضعیت تغذیه ارتباط برقرار است.) 122
٣‐۲‐٣‐١‐ پاسخ به سوال ١( آیا بین افزایش درآمد خانواده و بهبود وضعیت تغذیه ارتباط برقرار است؟) 122
٣‐۲‐٣‐۲‐ پاسخ به سوال ۲( آیا سطح سواد تغذیه ای زنان در بهبود وضعیت تغذیه و سلامت کودکان و خانواده نقش مؤثر دارد؟)................................................................................................. 123
٣‐۲‐٣‐٣‐ پاسخ به سوال ٣( آیا بین نقش زنان و سلامت غذای مصرفی در خانواده ارتباط وجود دارد؟) 125
فصل چهارم- نتیجه گیری و پیشنهادات .......................................................... 130
۴‐١‐ بحث و نتیجه گیری.................................................................................... 131
۴‐١‐١‐ مقدمه .................................................................................................... 131
۴‐١‐٢‐بحث و نتیجه گیری پرسشنامه ................................................................ 132
۴‐١‐٢‐١- نتیجه گیری از فرضیه اول و سوالات پژوهشی مربوطه................... 132
۴‐١‐٢‐۲- نتیجه گیری از فرضیه دوم و سوالات پژوهشی مربوطه ................ 134
۴‐١‐٢‐٣- نتیجه گیری از فرضیه سوم و سوالات پژوهشی مربوطه ................ 135
۴‐١‐٢‐۴- نتیجه گیری از سوالات مربوط به میزان مصرف مواد غذایی .......... 136
۴‐۲‐پیشنهادات ................................................................................................... 137
۴‐۲‐١‐نقش دولت................................................................................................ 137
۴‐۲‐١‐١‐ پیشنهاداتی برای دولت در ارائه برنامه های آموزشی ...................... 137
۴‐۲‐١‐۲‐سایر فعالیتهای مؤثر دولت در زمینه الگوی مصرف غذا ................... 139
۴‐۲‐۲‐نقش زنان ................................................................................................ 140
۴‐۲‐۲‐١‐پیشنهادات برای زنان........................................................................... 140
پیوست ............................................................................................................... 142
پیوست الف- پرسشنامه در خصوص نقش زنان در اصلاح الگوهای مصرف غذایی........... 143
منابع .................................................................................................................. 151
منابع فارسی ....................................................................................................... 152
منابع انگلیسی ..................................................................................................... 155
اینترنت ................................................................................................................ 155
چکیده انگلیسی .................................................................................................. 156
فهرست جداول شماره صغحه
جدول شماره ١‐١- سهم درشت مغذی ها در تامین انرژی بین جهان , کشورهای توسعه یلفته, در حال توسعه و ایران و دامنه قابل قبول سازمان بهداشت جهانی(متوسط سالهای ...................... 51
جدول شماره١‐۲- روند عرضه سرانه مواد غذایی طی سالهای (٨۰‐١٣٦۸۵) .... 52
جدول شماره ١‐٣- سهم گروههای مختلف مواد غذایی در تامین انرژی طی سالهای( ٨۰‐١٣٦۸) 53
جدول شماره ١‐۴- سهم گروههای مواد غذایی در تامین انرژی (متوسط سالهای ٨۰‐١٣٦٨)در ایران و جهان (واحد: درصد)................................................................................................................... 55
جدول شماره ١‐۵- وضعیت عرضه سرانه انرژی و مواد غذایی در چند کشور درحال توسعه و توسعه یافته جهان (در سال ۲۰۰۰)..................................................................................................... 58
جدول شماره ١‐٦ : برآورد درصد ضایعات محصولات کشاورزی..................... 70
جدول شماره ١‐٧: پر جمعیت ترین کشورهای جهان( در سال٢۰۰۰ و٢۰۵۰)... 72
جدول۲‐١‐ محله های منطقه ٦ شهرداری تهران بر حسب تعداد خانوار , جمعیت و محدوده جغرافیایی 90
جدول ٣-١ - فراوانی، درصد و درصد تراکمی سن پاسخگویان......................... 99
جدول ٣-۲ - توزیع فراوانی و درصد وضع تاهل پاسخگویان نمونه آماری..... 100
جدول ٣-٣ - توزیع فراوانی، درصد و درصد تراکمی سطح تحصیلات پاسخگویان ........... 102
جدول ٣-۴ - توزیع فراوانی و درصد وضع شغلی پاسخگویان نمونه آماری .. 104
جدول ٣-۵ - فراوانی، درصد و درصد تراکمی میزان درآمد ماهیانه پاسخگویان 105
جدول ٣-٦- نتایج ضریب همبستگی بین سواد زنان و اصلاح الگوی مصرف غذایی 107
جدول ٣-٧- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ١٣.............. 108
جدول ٣-٨- نتایج آزمون کای دو ............................................................. 108
جدول ٣-۹- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ١۴.............. 109
جدول ٣-١۰- نتایج آزمون کای دو ............................................................ 110
جدول ٣-١١- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ٨ ............. 111
جدول ٣-١۲- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ۲۲............ 111
جدول ٣-١٣- نتایج آزمون کای دو ............................................................. 111
جدول ٣-١۴- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ١٧............ 112
جدول ٣-١۵- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ١۸ .......... 113
جدول ٣-١٦- نتایج آزمون کای دو ............................................................. 113
جدول ٣-١٧- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ۲۸............ 114
جدول ٣-١٨- نتایج آزمون کای دو............................................................... 114
جدول ٣-١۹- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال های ١ پژوهش 115
جدول ٣-۲۰- نتایج آزمون کای دو .......................................................... 116
جدول ٣-۲١- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ١٦............ 117
جدول ٣-۲۲- نتایج آزمون کای دو ............................................................. 118
جدول ٣-۲٣- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ۲١............ 119
جدول ٣-۲۴- نتایج آزمون کای دو ............................................................ 119
جدول ٣-۲۵- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال های ۴ پژوهش 120
جدول ٣-۲٦- نتایج آزمون کای دو ............................................................ 121
جدول ٣-۲٧- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال ۲۹............ 122
جدول ٣-۲۸- نتایج آزمون کای دو ............................................................ 123
جدول ٣-۲۹- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال های ۲ پژوهش 124
جدول ٣-٣۰- نتایج آزمون کای دو ............................................................ 124
جدول ٣-٣١- توزیع فراوانی و درصد نظرات پاسخگویان به سوال های ٣ پژوهش 125
جدول ٣-٣۲- نتایج آزمون کای دو ............................................................. 126
جدول۴‐٣٣ میزان مصرف مواد غذایی .............................................................. 126
فهرست نمودارها: شماره صفحه
نمودار ١-١-اثرات زیست محیطی در سطح مصرف کننده .................................. 29
نمودار١‐ ۲- کشورهای دارای اقتصاد برتر جهان در سال ٢۰٢۰....................... 37
نمودار ٣-١- توزیع درصد میزان سن پاسخگویان ............................................. 99
نمودار ٣-۲- توزیع درصد پاسخگویان به تفکیک وضعیت تاهل........................ 101
نمودار ٣-٣- توزیع درصد سطح تحصیلات پاسخگویان.................................... 103
نمودار ٣-۴- توزیع درصد پاسخگویان به تفکیک وضعیت شغلی....................... 104
نمودار ٣-۵- توزیع درصد میزان درآمد ماهیانه خانوار پاسخگویان................ 106
فهرست اشکال شماره صفحه
شکل شماره ١‐١‐ هرم غذایی................................................................................ 19
شکل شماره ١-۲- طراحی دوباره از هرم غذایی................................................. 20
فهرست پیوستها شماره صفحه
پیوست الف- پرسشنامه در خصوص نقش زنان............................................ 143
در اصلاح الگوهای مصرف غذایی
چکیده:
یکی از بحرانهای زیست محیطی مسئله انتخاب الگوهای نامناسب مصرف و در واقع مصرف بی رویه است.افزایش مصرف به معنی افزایش ضایعات و آلودگی محیط زیست است و غذا یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی است, که تولید آن به اندازه کافی بستگی به تولید در بخش کشاورزی و روند افزایش جمعیت دارد.
زنان میتوانند به عنوان همسر , مادر, مدیر, و برنامه ریز خانواده و کسیکه نقش اصلی را در تنظیم خرید و چگونگی مصرف بعهده دارد و نیز بعنوان مربی و فرهنگساز نسل آینده نقش بسیار مهمی در تغییر الگوی مصرف غذایی و در نتیجه کاهش آلودگی محیط زیست داشته باشد.
در این تحقیق محقق بدنبال اهداف اصلی خویش یعنی افزایش نقش زنان در انتخاب الگوهای مصرف غذایی مناسب و نهایتا کاهش فشار وارد بر محیط زیست به علت الگوهای بی رویه مصرف می باشد.
جامعه آماری در این تحقیق , زنان منطقه ٦تهران می باشند که تعداد ١١۰۵٧نفر را تشکیل می دهند. افراد نمونه به حجم ٣۲۵ نفر بر اساس نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق, پرسشنامه ویژه ای برای کسب اطلاعات تهیه شده که برای بررسی صحت و سقم فرضیات تحقیق از آزمون کی دو و اسپیرمن استفاده گردید و نتایج آن اینچنین بیان گردید. مطابق نظر پاسخگویان در مورد فرضیه اول با توجه به اینکه ضرائب ۲٦٣/۰و۲۲٣/۰از مقدار جدول ١۴٨/۰ بیشتر است بین سطح سواد و نوع الگوی مصرف غذا ,رابطه معنی دار وجود دارد, یعنی هرچه میزان تحصیلات زنان افزایش می یابد، میزان آشنایی آنان با الگوهای مصرف غذایی افزایش می یابد.همچنین با توجه به اینکه اکثر پاسخها ۲/٣۴درصد در مورد ارتباط سن با الگوی مصرف غذا به سمت گزینه متوسط بوده , پس ارتباط معنی داری بین ایندو وجود ندارد. در مورد رابطه شاغل بودن زنان و نوع الگوی مصرف ٣/٦۸ درصد به سمت گزینه های خیلی زیاد و زیاد گرایش داشته و کی دو بدست آمده٧٧/١٣٨از مقدار جدول بزرگتر است , پس رابطه معنی دار می باشد. در مورد تاثیر نقش زنان در اقتصاد خانواده در زمینه الگوی مصرف غذا پاسخها به سمت گزینه خیلی زیاد گرایش داشته و در مورد تاثیر نقش زنان بدون همکاری دولت در الگوی مصرف غذا با توجه به مقادیر کی دو بدست آمده٦۴٦/۴۲۴و ۵۲٣/۲١٦ از مقدار جدول بزرگتر است, پس نقش زنان به تنهایی نمی تواند موثر باشد. بین آموزش زنان و کاهش میزان پسماندها و کاهش در اسراف مواد غذایی و کاهش مشکلات زیست محیطی ارتباط معنی دار وجود دارد , همپنین هر چه سواد تغذیه ای زنان بیشتر باشد وضعیت تغذیه و سلامت خانواده بهتر می شود. بین نقش زنان و سلامت غذای مصرفی ارتباط معنا دار وجود دارد. بین افزایش درآمد و بهبود در وضعیت تغذیه خانواده ارتباط معنا دار وجود دارد.
در آخر به ارائه پیشنهاد در دو بخش مجزا , یعنی پیشنهاداتی برای دولت و زنان پرداخته شده است.
مقدمه:
با توجه به الگوهای بی رویه مصرف و تولید که تشدید کننده فقر و عدم تعادل در جهان است و اهمیت بخش غذا بعنوان محور اقتصادی و نیاز به رسیدن به امنیت غذایی و کاهش جمعیت گرسنه جهان, توجه به تدابیر اصلاح الگوی تغذیه, لازم و ضروری میباشد.(آل یاسیین , احمد,١٣٨٦),چرا که تدابیر اصلاح الگوی مصرف غذایی, تضمین امنیت غذایی را به سمت شرایط برقراری سلامت جامعه هدف قرار داده است.برای ایجاد امنیت غذایی, شناخت ترکیب مواد غذایی به منظور جوابگویی به نیازهای فیزیولوژیکی ضروری است و بر اساس آن ساختار تولید را می توان برنامه ریزی کرد و جهت داد.علاوه بر تولید, مراحل توزیع مواد غذایی نیز در تضمین در دسترس قرار دادن غذا نقش اساسی بعهده دارد.(عیسی , کلانتری, ١٣٧۵)
یکی از بحرانهای زیست محیطی مسئله انتخاب الگوهای نامناسب مصرف و در واقع مصرف بی رویه است.افزایش مصرف به معنی افزایش ضایعات و آلودگی محیط زیست است و غذا یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی است, که تولید آن به اندازه کافی بستگی به تولید در بخش کشاورزی و روند افزایش جمعیت دارد. در این بین توجه به نقش زنان با توجه به اینکه نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند , اما نقش آنها در توسعه و پیشرفت جوامع بسیار بیشتر از یک نیمه است , ضروری میباشد. بدیهی است که هر چه اندیشه زنان و مادران یعنی آموزگاران و مربیان جامعه بازتر و هر چه دانسته های ایشان از اصول فرهنگی, اجتماعی, اقتصادی بیشتر باشد, بهتر می توانند در راه پیشرفت و تعالی و رفاه و سرافرازی جامعه آینده گام بر دارند, به عبارت دیگر , هر چه آگاهی زنان افزایش یابد, این آگاهی به جامعه امروز و نسل های آینده منتقل شده و موجب سیر جامعه به سوی ترقی و تکامل میشود.زنان میتوانند با انتخاب الگوی مصرف صحیحی برای خانواده سطح بهره وری خانواده را افزایش دهند و به عنوان همسر , مادر, مدیر, و برنامه ریز خانواده و کسیکه نقش اصلی را در تنظیم خرید و چگونگی مصرف بعهده دارد و نیز بعنوان مربی و فرهنگساز نسل آینده و سرانجام بعنوان پیوند دهنده کودکان به خانه و جامعه می توانند نقش بسیار مهمی در تغییر الگوی مصرف غذایی و در نتیجه کاهش آلودگی محیط زیست داشته باشد.(معروفی,پروین , دانستنیهای زیست محیطی برای زنان)
مطالعه انجام شده در زمینه نقش و تاثیر زنان بر شکل گیری عادات و رفتارهای تغذیه ای فرزندان و تاثیر بر روی الگوی مصرف غذایی و اصلاح آن جهت دستیابی به امنیت غذایی اجرا گردیده است, چرا که مطالعه در این زمینه بسیار محدود میباشد. امید است نتایج این پژوهش در طراحی و ارائه راهکارهای مناسب برای آموزش صحیح تغذیه در خانواده و بهبود سلامت جامعه و اصلاح الگوهای تولید و مصرف و در نهایت حمایت ازمحیط زیست و بقاء بشریت مفید واقع گردد.
فصل اول
کلیات
١‐١‐ فرضیه ,ضرورت ها و اهداف:
١‐١‐١‐بیان مسئله:
مسئله غذا یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی است که تولید کافی آن بستگی به تولید بخش کشاورزی و روند افزایش جمعیت دارد.در حال حاضر جمعیت دنیا با تصاعد هندسی افزایش می یابد و این در حالیست که بر میزان مواد غذایی با تصاعد حسابی اضافه می شود, بنابراین کمبود مواد غذایی یکی از معضلات اساسی دنیای امروز است. کاهش بازده اراضی کشاورزی نیز بعنوان یکی از تهدید های کره زمین نقش کلیدی در تولید و امنیت غذایی دارد. در نتیجه مسئله اساسی اینست که برای کاهش مخاطرات زیست محیطی که یکی از آنها الگوهای بی رویه مصرف و تولید است ,آیا می توان با توجه به نقش زنان بعنوان بخش بزرگ و مهمی از جامعه و همچنین به عنوان مادر , مصرف کننده ,عضو فعال جامعه و محور اقتصاد خانواده و مشارکت آنها در انتخاب مواد غذایی مناسب ودر خصوص کاهش مخاطرات زیست محیطی تغییر و اصلاح در الگوهای مصرف غذایی بوجود آورد؟ چرا که بنظر می رسد که زنان به عنوان گردانندگان اصلی خانواده در کاهش بحران غذا و چگونگی مصرف نقش دارند. به طور مثال با انتخاب میزان, نوع و مقدار غذا در اقتصاد خانواده , صرفه جویی در مواد غذایی و کاهش هزینه ها نقش دارند و با عادات رفتاری صحیح و اثرگذاری در فرزندان و اعضاء خانواده می توانند نقش مؤثری ایفا نمایند.
برای اصلاح ساختار تولید و مصرف غذا و جهت دادن آن به سمت معیارهای توسعه پایدار نیاز به تحولات بنیادی است که باید از کوچکترین بخش اجتماع یعنی خانواده شروع گردد.
١‐١‐۲‐فرضیه:
فرضیه اول- بین نقش زنان و نحوه استفاده در الگوهای مصرف غذایی رابطه برقرار است.
سوال١: آیا سطح سواد زنان در اصلاح الگوهای مصرف غذایی نقش مؤثر دارد؟
سوال ۲: آیا بین سن زنان ونوع الگوهای مصرف رابطه برقرار است؟
سوال ٣: آیا نقش زنان می تواند در زمینه انتخاب الگوهای مصرف غذایی مناسب در اقتصاد خانواده تاثیر گذارباشد؟
سوال ۴: آیا نقش زنان به تنهایی وبی پشتوانه دولت می تواند در الگوی مصرف غذا تاثیرگذار باشد؟
سوال۵- آیا شاغل بودن زنان در الگوی مصرف غذایی خانواده می تواند تاثیر گذار باشد؟
فرضیه دوم- بین نقش زنان و کاهش در مصرف (آب, انرژی, پسماند, غذا....) رابطه برقرار است.
سوال ١- آیا بین آموزش زنان و و نوع الگوی مصرف( غذا,آب , انرژی ...) ارتباط برقرار است؟
سوال ۲- آیا بین آموزش زنان و کاهش در اسراف موادغذایی ارتباط برقرار است؟
سوال ٣- آیا بین آموزش زنان و کاهش تولید پسماندها ارتباط برقرار است؟
سوال ۴- آیا بین آموزش زنان و کاهش مشکلات زیست محیطی رابطه برقرار است؟
فرضیه سوم- بین نقش زنان در بهبود وضعیت تغذیه ارتباط برقرار است.
سوال ١- آیا بین نقش زنان در افزایش درآمد خانواده و بهبود وضعیت تغذیه ارتباط برقرار است؟
سوال ۲- آیا سطح سواد تغذیه ای زنان در بهبود وضعیت تغذیه و سلامت کودکان و خانواده نقش مؤثر دارد؟
سوال ٣- آیا بین نقش زنان و سلامت غذای مصرفی در خانواده ارتباط وجود دارد؟
١‐١‐٣‐ضرورت و اهمیت تحقیق:
تولید و عرضه غذا و امکان دسترسی تمام آحاد جامعه ایران به غذای کافی, مطلوب و سالم و برخورداری از سلامت تغذیه ای از برنامه های توسعه ملی جمهوری اسلامی ایران است و در این راستا , دولت موظف به تدوین برنامه الگوهای مصرف مواد غذایی , با هدف ایجاد هماهنگی میان الگوی تولید, عرضه و مصرف در راستای تامین نیازهای تغذیه ای و سلامت جامعه و نهایتا کاهش فشار وارد بر محیط زیست به علت الگوهای بی رویه مصرف می باشد.
همچنین در سیاستهای کلان فرهنگی کشور, همواره بر تقویت شخصیت و جایگاه زن بعنوان مادر و مربی نسل آینده که می تواند با کار خود در حوزه های مختلف و مشارکت در صحنه اجتماع نقش کلیدی ایفا کند, تاکیید شده است و این امر ضرورت انجام مطالعات الگوی مصرف مواد غذایی و استفاده از نقش زنان در این امر را برای دسترسی به اطلاعات به روز و جامع در ابعاد مختلف غذا و تغذیه را طلب می کند.
١‐١‐۴‐اهداف:
١‐١‐۴‐١‐اهداف اصلی:
- بررسی الگوهای تولید و مصرف به منظور کاهش فشار وارد بر محیط زیست و ایجاد ادراک بهتر از نقش مصرف و چگونگی استفاده از نقش زنان و مشارکت زنان در دستیابی به الگوهای عقلانی مصرف در بخش غذا.
- شناسایی موانع مشارکت زنان در حفاظت از محیط زیست.
- شناسایی میزان آگاهی از رفتارهای زنان با موضوعات و مشکلات زیست محیطی.
- کاهش در میزان پسماندها و افزایش مصرف بهینه مواد غذایی.
١‐١‐۴‐٢‐اهداف فرعی:
- تبیین و تنظیم میانگین سرانه مواد غذایی در کشور.
- شناخت وضعیت تغذیه درمنطقه٦ تهران.
- بررسی خصوصیات اقتصادی و فرهنگی منطقه ٦ تهران.
- بررسی ارتقاء دانش و فرهنگ زیست محیطی زنان از طریق آموزشهای زیست محیطی.
- شناسایی راههای مشارکت زنان جهت حفاظت از محیط زیست.
١‐١‐۵‐متغیرها:
متغیرهای مستقل و وابسته دراین تحقیق به شرح زیر می باشند.
متغیر مستقل |
متغیر وابسته |
|
نقش زنان در اصلاح الگوهای مصرف غذایی |
الگوی مصرف غذایی |
|
مشارکت زنان |
میزان تولید پسماندها |
|
آموزش |
بهبود وضعیت تغذیه |
|
سطح سواد |
|
|
١‐١‐٦‐محدودیت های تحقیق:
- با در نظر گرفتن اینکه منطقه ٦تهران به عنوان یکی از مناطق متوسط از لحاظ اقتصادی محسوب می گردد, نتایج تحقیق تنها به جامعه مشابه یعنی به طبقه اقتصادی و اجتماعی متوسط شهر تهران و شهرستانهای مشابه قابل تعمیم است.
- کمبود اطلاعات آماری منظم و منسجم و مشکل جمع آوری اطلاعات.
- عدم اطمینان از دقیق و معتبر بودن اعداد و ارقام مندرج در گزارشات آماری.
- فقدان اطلاعات به روز در حیطه الگوهای مصرف مواد غذایی.
١‐۲-تعاریف نظری و عملیاتی:
١‐۲‐١تعاریف نظری:
- امنیت غذایی: اطمینان از اینکه تمامی مردم, د رهمه حال دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذای اولیه مورد نیاز خود دارندبرای داشتن زندگی سالم و فعال.(بانک جهانی) (تراز نامه غذایی سال ۸۰‐١٣٦٨)
- تغذیه: خوردن غذا, هضم, جذب, متابولیسم و دفع مواد زائد.
www.foodconsumption\chashni-co.mht
- توسعه پایدار: توسعه ای که نیازهای فعلی نسل حاضر را بدون خدشه دار کردن توانایی نسلهای آینده برای رفع نیازشان برآورده کند و یا به عبارتی توسعه پایدار را می توان تلاش انسان برای برقراری آشتی بین پیشرفت و توسعه به موازات حفاظت و محیط زیست و منابع موجود دانست.( کلانتری , عیسی, و دکتر ناصر خادم آدم , سیاست اصلاح الگوی تغذیه-١٣٧۵)
- بهره وری: استفاده مطلوب , موثر و بهینه از مجموع امکانات , ظرفیتها, قابلیتها, سرمایه و نیروها و منابع و فرصتها و حداکثر استفاده از حداقل منابع و امکانات. (تراز نامه غذایی سال ۸۰‐١٣٦٨)
- مشارکت: حضور آگاهانه مردم در صحنه سیاسی, بویژه در سالهای اخیر بعنوان یکی از شاخصهای توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته و از هشیاری عمومی و تفاهم بعنوان مهمترین ضرورت در مسیر نیل به توسعه پایدار یاد میشود. از عمل آگاهانه مردم در جوامع مختلف و حضور فعال آنها در این عرصه به صورت اصولی منوط به بهره مندی از دموکراسی عنوان میشود.(مقاره, امین, ١٣٨٣)
یونسکو نیز طی گزارشی برای قرن ٢١ , توسعه پایدار را مستلزم "گذار از عضویت فردگرایانه در جامعه به مشارکت دموکراتیک مردم در صحنه" کرده است.
- آموزش: تعلیم و تربیت مهمترین عامل موثر در دگرگونی و رفتار بشری است که در مسیر رشد اقتصادی, بهبود کیفیت زندگی, ایجاد دانش و مهارت, تامین فرصتهای شغلی و افزایش تولید جامعه به کار گرفته میشود.نقش آموزش و پرورش در توسعه فردی و اجتماعی به صورت یک باور درآمده است و به همین دلیل به عنوان "حقوق پایداری بشر " و ارزش عالمگیر انسانی به رسمیت شناخته شده است و حتی جایگاه آن به " قلب جامعه " تشبیه شده است.آموزش و پرورش پلی است که از گذشته به حال و از حال به آینده می رسد, لذا برای رسیدن به آینده ای پایدار درکی عمیق از اهمیت این موضوع و نگاهی دوباره بر نظام آموزشی کشور ضروری خواهد بود.(نصیری, حسین,١٣٨٤)
- عرضه سرانه:
از تقسیم کل عرضه غذا برای مصرف انسان(غذا) به کل جمعیت در دوره مشخص زمانی بدست می آید.(تراز نامه غذایی سال ۸۰‐١٣٦٨)
- الگوی مصرف غذایی: الگوی مصرف هر جامعه ای با توجه به وضعیت اقتصادی, درآمد سرانه کشور, درآمد عمومی, میانگین قدرت خرید مردم و همچنین فرهنگ جامعه تعیین می گردد و همان نحوه مصرف غذا, خرید, نحوه و نوع تولیدات کشاورزی میباشد و آموزش جامعه از جمله مواردیست که در تغییر نگرش مردم نسبت به الگوی مصرف نقش زیادی دارد.
www.hamshahrionline.ir/news
١‐۲‐۲‐تعاریف عملیاتی:
- محیط زیست: محیط پیرامون ما که شامل موجودات زنده وغیر زنده می شود.
- الگوی مصرف مواد غذایی : تهیه , خرید و مصرف انواع مواد غذایی مورد نیاز بدن از جمله گوشت , مرغ , نان , برنج, سبزی و میوه و ...
- الگوی تولید: مقدار زمینی که برای کاشت هر یک از محصولات کشاورزی به کار می رود.
- آموزش: منظور آموزشهایی است که به زنان منطقه مورد مطالعه در خصوص مسائل زیست محیطی از جمله الگوهای مصرف غذا و مسائل و مشکلات تغذیه ای کشور از سوی سازمانها و تشکلهای آموزشی دولتی داده می شود.
- مشارکت: منظور همکاری و دخالت زنان منطقه ٦ در جهت بهبود وضعیت الگوی مصرف غذا در سطح خانواده خودشان می باشد.
١‐٣‐تاریخچه تغذیه و الگوی مصرف:
١‐٣‐١‐تاریخچه تغذیه و الگوی مصرف در جهان:
١‐٣‐١‐١‐تغییر دادن الگوی مصرف از نظر دستور کار ٢١:
علت اصلی افت مداوم کیفیت محیط زیست جهان , الگوهای بی رویه مصرف و تولید, بخصوص در کشورهای صنعتی است. این موضوع اهمیت بسیار دارد و تشدید کننده فقر و عدم تعادل در جهان است.
تلاشهایی که باید در سطح بین المللی برای حفاظت و تقویت محیط زیست صورت گیرد, باید با توجه کامل به مسئله عدم تعادل موجود بین الگوهای تولید و مصرف فعلی تحقق یابد.
این مسئله که مصرف بی رویه موجب تقاضای زیاد برای بهره برداری منابع طبیعی می شود و بر عکس کاربرد صرفه جویانه این منابع با هدف به حداقل رساندن کاهش منابع و کاهش آلودگی هماهنگی دارد, باید مورد توجهی خاص قرار گیرد.اگر چه در بخشی از جهان الگوهای مصرف بسیار بالاست, اما هنوز نیازهای مصرفی اولیه بخش بزرگی از افراد بشر برآورده نشده است.نتیجه این وضع, ایجاد تقاضاهای اضافی و روشهای اسراف گونه زندگی در بخشهای ثروتمندتر جهان است که خود فشار عظیمی بر محیط زیست وارد می آورد.در همین حال, بخشهای فقیرتر جهان قادر به تامین غذا, سرپناه, مراقبتهای بهداشتی و آموزشی مورد نیاز خود نیستند.تغییر دادن الگوی مصرف مستلزم استراتژی چند جانبه ای است که درآن برآوردن نیازهای اولیه فقرا, پاسخگویی به تقاضاها و کاهش مصرف مسرفانه منابع محدود کره زمین در فرایند تولید مورد اهم توجه قرار گیرد.
دستیابی به اهداف مربوط به کیفیت محیط زیست و توسعه پایدار مستلزم افزایش کارایی تولید و تغییراتی در الگوهای مصرف است تا مصرف بهینه منابع و به حداقل رساندن پسماندها مورد تایید قرار گیرد. در بسیاری از موارد این امر مستلزم آن است که الگوهای فعلی تولید و مصرف که در کشورهای صنعتی تکامل یافته و سپس به قسمت اعظم جهان سرایت کرده, دگرگون شود.
با تقویت روندها و جهتگیریهای مثبتی که در حال ظهور است, به عنوان بخشی از فرایندی که هدف آن ایجاد تغییرات مهمی در الگوهای مصرف صنایع, دولتها, خانواده ها و افراد است, می توان به پیشرفت در این زمینه دست یافت.
به طور مثال کمک به افراد و خانواده ها برای اینکه هنگام خرید تصمیماتی اتخاذ کنند که از نظر زیست محیطی سالم باشد.اجرای برنامه تغییر الگوی تولید و مصرف نامعقول مستلزم کوشش متفق دولتها, مصرف کنند گان و تولید کننده گان است و باید به نقش مهمی که زنان و خانواده ها در این میان بعنوان مصرف کننده بازی می کنند و تاثیر احتمالی مجموع قدرت خرید آنها بر بازار, توجه خاصی مبذول گردد.(طراوتی , حمید و سید امیر ایافت, ١٣٧٧, کنفرانس سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه(دستور کار ٢١), انتشارات سازمان محیط زیست.)
١‐٣‐١‐۲‐افزایش دسترسی به غذا و تغذیه از نظر دستور کار ٢١:
برای بر آوردن نیاز روز افزون مصارف غذایی جمعیت جهان, تلاشهای ما فقط به تامین و افزایش ذخایر غذایی محدود نمی شود, بلکه می بایست توزیع غذا به نحو چشمگیری بهبود یافته, در عین حال نظامهای کشاورزی پایدار بیشتری بوجود آید.لازم است بیشتر این تولید در کشورهای در حال توسعه صورت پذیرد. این امر مستلزم کاربرد موفق و ایمن تکنولوژی زیستی با ملاحظات زیست محیطی در زراعت, محیط زیست و در بهداشت انسان است.بیشترین میزان سرمایه گذاری در تکنولوژی زیستی جدید در جهان صنعتی اعمال شده است.مشابه اینگونه سرمایه گذاریها و توسعه منابع انسانی در تکنولوژی زیستی بخصوص د رکشورهای در حال توسعه ضروری است.(طراوتی , حمید و سید امیر ایافت, ١٣٧٧, کنفرانس سازمان ملل درباره محیط زیست و توسعه,دستور کار ٢١, انتشارات سازمان محیط زیست.)
١‐٣‐١‐٣‐اهمیت موضوع تغذیه و زنان از دیدگاه کنفرانسهای بین المللی:
الف-کنفرانس ریو:
اصل۸: برای اینکه توسعه مستمر و کیفیت بهتر معیشت برای انسانها فراهم شود, باید کشورها شیوه های مصرف و تولید را اصلاح کنند و سیاست جمعیتی معقولی را اعمال کنند.
اصل ٢۰: زنان نیز در امر محیط زیست و توسعه نقش حساس و مهمی دارند.به همین خاطر همکاری نامحدود آنها بسیار مؤثر بوده, استمرار توسعه را ممکن می سازد.
ب- کنفرانس ژوهانسبورگ:
گزارش ملی توسعه پایدار حاوی ٢٢ فصل می باشد.فصل ٢ راجع به تغییر دادن الگوی مصرف می باشد که نهاد ارائه دهنده آن وزارت جهاد کشاورزی است و فصل ١٧ مربوط به اقدامات زنان است که نهاد ارائه دهنده آن سازمان حفاظت محیط زیست می باشد.در این گزارش چالشهای پیش روی ما را به این صورت ذکر کرده است: ما اذعان می کنیم که مبارزه با فقر, تغییر الگوی مصرف و تولید و حفاظت و مدیریت منابع طبیعی بعنوان پایه و اساس توسعه اجتماعی و اقتصادی از اهداف اساسی و لوازم ضروری توسعه پایدار هستند.تغییرات اساسی در الگوی تولید و مصرف (خانگی) جوامع را برای نیل به توسعه پایدار حیاتی دانسته و ازتمامی کشورها خواسته شده که الگوی تولید و مصرف پایدار را ارتقاء دهند
جهت دریافت فایل نقش زنان در انتخاب الگوهای مصرف غذاﻳﻰ و ارائه راهکارهای ﻣﺤﻴط زﻳستی لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 142 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 164 |
مکانیسم های دفاعی- روانی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده .................................................................................................................. 1
فصل اول: کلیات
مقدمه ................................................................................................................... 3
بیان مسئله ........................................................................................................... 4
فصل دوم: مباحث نظری
زیگموند فروید ..................................................................................................... 7
تعریف روانکاوی ................................................................................................ 15
ساختار شخصیت ............................................................................................... 18
دیدگاه روان پویشی .......................................................................................... 34
دیدگاه انسان گرایی .......................................................................................... 44
دیدگاه صفت ..................................................................................................... 47
نظریه اجتماعی شناختی .................................................................................... 49
مکانیزمهای دفاعی ............................................................................................. 54
تاریخچه مکانیزم دفاعی ..................................................................................... 58
عملکرد مکانیزم دفاعی ...................................................................................... 60
ویژگی مکانیزم دفاعی ....................................................................................... 62
مکانیسم دفاعی و سبکهای مقابله ....................................................................... 71
سبکها و مکانیسم های دفاعی- روانی .............................................................. 72
نظریه فروید در مورد مکانیسم دفاعی .............................................................. 79
طبقه بندی مکانیسم دفاعی ................................................................................. 81
حمایتهای تجربی................................................................................................. 143
سنجش مکانیزمهای دفاعی ............................................................................... 154
انواع آزمونها ..................................................................................................... 156
آزمون علاقه..................................................................................................... 157
آزمون شخصیت................................................................................................ 158
آزمون سازگاری بل ......................................................................................... 161
آزمون شخصیت مینسوتا................................................................................... 162
روشهای فرافکنی............................................................................................... 163
آزمون رورشاخ.................................................................................................. 165
آزمون دریافت ذهنی ......................................................................................... 166
فصل سوم :بحث و نتیجه گیری
برایند بحث.......................................................................................................... 169
فهرست منابع
منابع فارسی ...................................................................................................... 170
منابع انگلیسی
چکیده
زیگموند فروید در 1909 طی یک سلسله سخنرانی در دانشگاه کلارک که به دعوت روان شناسی به نام جی. استانلی هال انجام شد، روان شناسی روانکاوانه را به ایالات متحده معرفی کرده بنابراین در ایالات متحده نخستین بار روان شناسها بودند که نظریات ووید را در مجامع علمی به رسمیت شناختند. امروزه تأثیر و نفوذ فروید چنان فراگیر شده است که برخی جز آشنایی مختصری با روانکاوی هیچ چیز دیگری از روان شناسی نمی دانند.
اگر بخواهیم در کنار رفتار گرایی و روان شناسی هیئت نگر به یکی از نظریه های مهمتر فروید اشاره کنیم، تفسیر او از ناخودآگاه مناسبتر است. مبنای نظریه فروید درباره ناخودآگاه این مفهوم است که خواسته های نامقبول (ممنوع شده یا مجازات شده) دوران کودکی از حوزه آگاهی رانده به بخشی از ناخودآگاه تبدیل می شوند و در آنجا همچنان تأثیر خود را اعمال می کنند. ناخودآگاه به راههای مختلفی از جمله رویا، لغزش زبان، و حرکات ادایی[1] فشار می آورد تا محملی برای ابراز محتویات خود بیابد. روش روانکاوی یعنی تداعی آزاد با راهنمایی روانکاو نیز خود راهی است برای کمک به خواسته های ناخودآگاه تا به شکل کلامی ابراز شوند. طبق نظریه سنت فروید این خواسته های ناخودآگاه تقریباً فقط یک ماهیت دارن و آن ماهیت حسنی است. این تأکید نظریه فروید بر فعالیت مبنی کودکان یک یاز موانع قبول آن در ابتدای مطرح شدن این نظریه بود.
فصل اول
کلیات
مقدمه
مکانیسم های دفاعی من[2] فرآیندهایی در ساختار شخصیت هستند که بر سازش روانشناختی تأثیر می گذارند (بلک و بلک، 1994؛ ویلنت، 2000) پژوهشگران
مکانیسم های دفاعی من، سازمان سلسله مراتبی دفاعها را در امتداد پوستار سازش یافتگی تأیید کرده اند. (بوند، گاردنر، کریستنیم و سیگال، 1983؛ سمرد، گرینسپون و فیبزگ، 1973؛ ویلنت، 1977، 1992؛ هان، 1977). مکانیسم های دفاعی که مسئولیت محافظت از من را در مواجهه با شکل های مختلف اضطراب بر عهده دارند (فروید، 1923)، بر حسب نوع کنش وری ممکن است بهنجار یا نابهنجار و کار آمد یا ناکار آمد باشند. اندروز و سینگ و بوند (1993) بر اساس طبقه بندی سلسله مراتبی ویلنت (1971،1976) مکانیسم های دفاعی را به سه سبک دفاعی رشد یافته[3]، نوروتیک[4] و رشد نایافته[5] تقسیم کرده اند. مکانیسم های دفاعی رشد یافته به منزله شیوه های مواجهه انطباقی، بهنجار و کارآمد محسوب می شوند. مکانیسم های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته، شیوه های مواجهه غیر انطباقی و ناکار آمد هستند.
بیان مسئله
فرض اصلی نظریه و فن روان تحلیلی: از آغاز بر ماهیت خود فریبی فراگیر[6] انسان بوده است (وستن و گاربارد، 1997). از نقطه نظر روان پوشی، هر عمل شناختی به خودی خود مشکلی از نظم دهی عاطفی[7] است. (وستن وفیت، 1996). بر این اساس دفاع، تقلای هوشیار انگیخته شده ای تعریف می شود که هیجان دردناک را به حداقل و هیجان لذت بخش را به حداکثر می رساند(وستن، 1998).
در تعریف آنا فروید 1995) می توان یافت: «مکانیزم های دفاعی راهها و شیوه هایی هستند که «من» با کمک آنها اضطراب و رنجش را پس زده و کنترل را روی رفتار تکانشی[8] و غریزی اعمال می دارد». او همچنین علائم روان آزارنده[9] را پیامد استفاده مستمر و عادتی از شکل خاصی از دفاع می داند.
به این ترتیب مکانیزم های دفاعی برای مهار اضطراب تشکیل شده و اضطراب تشکیل شده و اضطراب به منزله هشداری برای «من» است تا مکانیزم های دفاعی را به خدمت بگیرد (آرلو، 2000).
نکته اساسی و کاربردی مکانیزم های دفاعی در تقابل با تشخیص است (باندو و ایلالت، 1986).
اهمیت مکانیسم های دفاعی تا جایی پیش رفت که کارسو و اسکورل و استرای هورن (1980 و 1983، به نقل از ازباند و همکاران، 1986). محور ششم، VI، را برای DSMIIIR پیشنهاد کردند. طرح محور ششم که امکان تمایز روان پویه ها با منابع محرک مربوط به تشخیص های محور I و II که مشابه هم هستند را میسر می کند، جایگاه مهم مکانیزم های دفاعی را برجسته می سازد.
فصل دوم
مباحث نظری
زیگموند فروید (1939-1856)
زیگموند فروید در ششم ماه مه 1856 در فری برگ، مراوی (که اکنون پریبر، چکسلواکی است) به دنیا آمد. در 1990، نام میدان استالین این شهر به میدان فروید تبدیل شد. پدرش تاجر پشم بود که چون در مراوی ورشکست شد، با خانواده اش ابتدا به لایپزیک و مدتی بعد، یعنی هنگامی که فروید 4 ساله بود، به وین نقل مکان کرد. فروید تقریباً مدت 80 سال در وین باقی ماند.
پدر فروید 20 سال از مادرش مسن تر و مردی سختگیر و قدرت طلب بود. فروید هنگامی که پسر خردسالی بود، ضمن احساس ترس از پدر، او را دوست می داشت. مادرش حمایت کننده و با محبت بود، و فروید نسبت به او احساس دلبستگی هوس آلودی داشت. البته این ترس از پدر و کشش جنسی نسبت به مادر چیزی است که بعدها فروید آن را عقده ادیپ نامید، و چنین به نظر می رسد که این مفهوم از تجارب دوره کودکی وی و یاد آوری آنها گرفته شده باشد. چنانکه خواهیم دید بیشتر نظریه او از ماهیت شرح حال خودش گرفته شده است.
از هشت فرزند خانواده، فروید توانایی ذهنی بیشتری از خود نشان داد، وخانواده اش
برای تشویق او تلاش می کردند. اتاق وی تنها اتاق خانه بود که یک چراغ نفتی داشت، که برای مطالعه روشنایی بهتری ایجاد می کرد، سایر اعضای خانواده از شمع استفاده می کردند. کودکان دیگر، که او در برابر آنها رقابت و آزردگی خاطر بیشتری نشان می داد، اجازه نداشتند به تمرین موسیقی بپردازند، از بیم آنکه مبادا سر و صدا برای دانشمند جوان مزاحمت ایجاد کند.
فروید یک سال بیش از سن معمول وارد دبیرستان شد که در آنجا شاگردی درخشان بود، و در سن 17 سالگی به عنوان فردی ممتاز از آنجا فارغ التحصیل شد. نظریه تکامل داروین علاقه او را در مورد رویکرد عملی نسبت به دانش بیدار کرد، و فروید تصمیم به تحصیل در پزشکی گرفت. به اشتغال در طبابت تمایل زیادی نداشت، اما رشته پزشکی را به این امید انتخاب کرد که او را به حرفه ای در زمینه پژوهشهای علمی هدایت کند.
او در سال 1873 تحصیلات خود را در دانشگاه وین آغاز کرد. به سبب علاقه به سایر رشته هایی که رابطه مستقیم با تحصیل در رشته پزشکی نداشت، فلسفه، اتمام تحصیلات او هشت سال به طول انجامید. در ابتدا توجه او به زیست شناسی متمرکز شده و بیش از 400 مار ماهی نر را برای بررسی دقیق بیضه ها کالبد شکافی کرد. او از این بررسیها نتیجه ای به دست نیاورد، اما این نکته قابل توجه است که نخستین تلاش وی در راه تحقیق به امور جنسی معطوف شد. سپس به فیزیولوژی و مطالعه درباره نخاع شوکی ماهی روی آورد و شش سال در انستیتوی فیزیولوژی روی یک میکروسکوپ کار کرد.
فروید در دوره تحصیل پزشکی خود آزمایش درباره داروی کوکائین را آغاز کرد. او شخصاً آن را مصرف می کرد، و آن را در اختیار نامزد، خواهران و دوستان نیز قرار می داد. از این رو فروید مسئول معرفی کوکائین برای استفاده در معالجات پزشکی شناخته شده است. او نسبت به این ماده اشتیاق داشت و می گفت که ماده افسردگی او را بهبود می بخشد و به بهبودی سوء هاضمه مزمن او کمک می کند. تصور می کرد داروی عجیبی را کشف کرده است که همه بیماریها از سیاتیک تا
دریا زدگی را درمان می کند و شهرت و معروفیتی را که مشتاقانه طالبش بود برایش فراهم می سازد. اما این طور نشد. یک از پزشکان همکار فروید، هنگامی که مکالمه اتفاقی فروید درباره کوکائین را شنید، با انجام آزمایشهایی کشف کرد که این دارو می تواند برای بی حس کردن چشم انسان به کار بسته شود، و بدین ترتیب عمل جراحی چشم را برای نخستین بار ممکن ساخت. فروید در 1884 مقاله ای درباره استفاده های سودمند کوکائین منتشر کرد، و این مقاله تا اندازه ای به عنوان عاملی برای مصرف همه گیر کوکائین در اروپا و ایالات متحد تلقی شد که تا سالهای دهه 1920 ادامه داشت. فروید به خاطر جانبداری از مصرف کوکائین برای مقاصدی غیر از جراحی چشم و ترویج این آفت در جهان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. او در بقیه عمر خود کوشید تا صحه ای را که به مصرف کوکائین گذاشته بود ازخاطره اش محو کند، وقتی در شرح حال خود از اشاره به کارهایش در این مورد خودداری نماید.
سالهای متمادی چنین باور می شد که فروید پس از به پایان رساندن تحصیلات پزشکی مصرف کوکائین را کنار گذاشت، اما اراده های جدید تاریخی- نامه های خود فروید- نشان می دهند که او این دارو را دست کم تا ده سال بعد از آن، یعنی تا دوره میانسالی، مصرف می کرده است (ماسون، 1985).
فروید می خواست پژوهشهای علمی خود را در موقعیت دانشگاهی ادامه دهد، اما ارلینت بروک، استاد دانشکده پزشکی و مدیر مدرسه فیزیولوژیک که فروید در آنجا کار می کرد، این تمایل را به سبب شرایط مالی فروید به یأس مبدل کرد. او به
اندازه ای تهیدست بود که نمی توانست سالها صبر کند تا بتواند یکی از معدود کرسیهای استادی را به دست آورد. فروید با بی میلی پذیرفت که حق با بروک است، بنابراین تصمیم گرفت در امتحانات پزشکی شرکت کند و به عنوان یک پزشک به شغل آزاد پزشکی اشتغال یابد.
وی در سال 1881 به دریافت درجه دکتری نایل شد و به عنوان متخصص بالینی اعصاب به کار پرداخت. او کار طبابت را پر جازبه تر از آنچه پیش بینی کرده بود نیافت، اما واقعیتهای اقتصادی در این میان پیروز شد. فروید با مارتابرنیز که او نیز مانند خودش فقیر بود نامزد شده بود و آنها ازدواجشان را چند بار به دلیل مشکلات مالی به تعویق انداخته بودند. فروید در سالهای روابط عاشقانه اش با مارتا نسبت به هرکسی که می خواست توجه و محبت او را به خود جلب کند و حتی اعضای خانواده خود مارتا به لذت حسادت می ورزید. فروید در نامه ای به وی نوشت:« از این به بعد تو در خانواده ات چیزی جز یک مهمان نیستی، من تو را به هیچ کس نخواهم داد.... اگر نمی توانی به اندازه کافی به من علاقه مند باشی و از خانواده ات چشم پوشی کنی، در این صورت ناگزیر من را از دست می دهی، زندگیت را تباه می کنی و دست آخر از خانواده ات چیزی به دست نمی آوری...... در طبیعت من تمایل ظالمانه ای وجود دارد.» (نقل از اپیگ نالنی و فاوستر، 1992).
سرانجام پس از یک دوره نامزدی چهار ساله که با ناکامی همراه بود این ازدواج صورت گرفت، اما فروید ناگزیر بود که پول قرض کند و حتی ساعتهایش را گرو بگذارد. سرانجام وضعیت آنا بهتر شد، اما فروید آن سالهای اولیه فقر را هرگز فراموش نکرد. (دوان پی سولتز، سیدنی امن سولتز ترجمه دکتر سیف و پاشا شریفی).
امروزه توافق عمومی در این باره وجود دارد که یک علم از طریق تراکم مداوم حقایق، مفاهیم، قوانین و فرضیه های نمی تواند تکامل یابد. به جای این دیدگاه خطی، اکنون تناوب اانقلابهای فکری که مفاهیم لبناینی یک علم را به صورت جدی تغییر
می دهند، تاریخ آن علم محسوب می شوند. در این باره کافی است که به تأثیر کپرنیک، نیوتون، داروین، مندل واینشتن بیندیشیم. روان شناسی هم انقلابهای خاص خود را داشته است: رفتار گرایی، که توسط پاولف و واتسون آغاز گردید، روان شناسی گشتالت که از آسمان برخاست و تحلیل روانی که روانپزشک وینی، زیگموند فروید آغاز گر آن بود. درست است که تحلیل روانی در آغاز روشی برای معالجه بیماران روانی بود، لیکن به سرعت به مفهومی کاملاً جدید از بشر تبدیل گردید.
فرضیه اصلی مکتب تحلیل روانی این است که رفتار انسان به طور عمده توسط انگیزه های ناخود آگاه تعیین می شود. فروید کاشف و طراح ناخود آگاه به شمار
می رود.
فروید همانطور که گفته شد در سال 1856 متولد و در سوم سپتامبر 1939 در اندن وفات یافت. تقریباً مدت 1 سال در وین اقامت داشت و تنها زمانی آن شهر را ترک کرد که نازیها به اتریش هجوم آوردند. پدرش تاجر پشم بود. فروید فرزند اول از هشت فرزندی بود که پدرش از همسر دوم خود داشت او از همسر اول پدرش دو برادر داشت که بیست سال و اندی از او بزرگتر بودند هنگامی که فروید چهار ساله بود خانواده اش به وین کوچ کردند.
فروید به قصد کسب تخصص در علوم و رسیدن به مقام استادی دانشگاه و نه به منظور اشتغال در پزشکی، در سال 1873 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه وین که شهرت جهانی داشت شد.
اشتیاق او برای تحصیل علوم توسط استادش، ارلنت بروک شدت یافت. بروک یکی از رهبران بسیار مؤثر مکتب هلمهولتس در طب بود که عقیده داشت فرایندهای فیزیولوژیکی، ماهیتی فیزیکی- شیمایی دارند. اما برای فروید که یهودی بود محدودیتهایی از نظر پیشرفتهای علمی وجود داشت. از این گذشته، او شش فرزند داشت و رفع نیازهای این خانواده پرجمعیت او را تحت فشار قرار می داد. به همین سبب مجبور کسب مهارت بیشتر، مدت یک سال با روانپزشک بزرگ فرانسوی، ژان شارکو، که خواب مصنوعی را برای درمان بیماران مبتلا به اختلالات عصبی به ویژه هیستری به کار گرفته بود، به مطالعه و تحقیق پرداخت. فروید خواب مصنوعی را در مورد بیمارانش آزمود، لیکن آن را چندان سودمند نیافت. روش بسیار مؤثرتری که او کشف کرد روش گفتگو یا «تداعی آزاد» بود که توسط همکار اتریشی او، ژوزف بروئر برای یافتن ریشه های «نشانه های روان آزردگی» به کار رفته بود. فروید چندین سال با بروئر همکاری داشت و به اتفاق هم کتاب «مطالعاتی در هیستری» (1895) را نوشتند، لیکن هنگامی که بروئر از پذیرفتن تأکید فروید بر تعارضهای جنسی به عنوان علت هیستری امتناع ورزید، ارتباط آنها قطع شد.
پس از آن، فروید بیشتر به تنهایی برای پروراندن نظراتش کار می کرد، نظراتی که مبانی نظریه تحلیل روانی را پی افکند و با انتشار نخستین اثر بزرگ وی «تغییر رویاها[10]» (1900) به اوج خود رسید. فروید سرانجام موفق شد که استاد دانشگاه شود. کتابها و مقاله هایی نوشت و نیز سخنرانی هایی که در دانشگاه اجرا کرد موجب شدند که نظریه ها و روشهایش مورد توجه پزشکان و دانشمندان سراسر دنیا قرار گیرد و طولی نکشید که افرادی از جمله کارل یونگ و آلفرد آدلر هواخواه او شدند. لازم است یادآوری شود که دیدگاههای فروید به شدت مورد حمله واقع شده است. اولین شناسایی رسمی که توسط محافل روان شناسی امریکایی، جی. استانلی هال دعوت شد تا سخنرانیهایی در دانشگاه کلارک در شهر و وستر ماک چوست برگزار کند. با وجود این، تا سال 1930 تأثیر فروید روی روان شناسی احساس
نمی شد. انجمن بین المللی تحلیل روانی در سال 1910 تأسیس یافت و مؤسسات آموزشی تحلیل روانی در کشورهای متعددی دایر گردید. مکتب تحلیل روانی نهضتی جهانی و نام فروید کلمه ای مأنوس شد.