دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 67 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
بررسی ارتباط میان مدیریت تحول ، تکنولوژی اطلاعات و کسب وکار
چکیده
شاید مهم ترین و مشکل ترین فرایند در هر سازمان ایجاد تحول و تغییر در سازمان باشد چرا که در محیط متغیر امروزی سازمان ها بایستی با توجه به تغییرات محیط متحول شده و از خود واکنش نشان دهند در غیر این صورت در ورطه نابودی قرار می گیرند. با توجه به اهمیت تغییر در تحول سازمان به ویژه در زمینه کسب و کار در مقاله حاضر تلاش می شود تا به بررسی تاثیر مدیریت تحول بر فناوری اطلاعات و کسب وکار پرداخته شود و بدین منظور ابتدا مدیریت تغییر و تحول تعریف شده ،مدل های مربوطه ارائه گردیده و علل مقاومت در مقابل تغییر و تحول بررسی می گردد و در پایان رابطه بین مدیریت تحول و کسب و کار و فناوری اطلاعات با ارائه یک مدل توضیح داده شده است.
مقدمه
در زمان کنونی سازمان ها به صورت فزاینده ای با محیط پویا و در حال تغییر روبه رو هستند و مجبور شدند که خود را با این عوامل محیطی وفق دهند. تکنولوژی موجب تغییر کارها و سازمان ها شده است. برای مثال به جای سرپرستی مستقیم ، کارها به وسیله کامپیوتر کنترل می شود که در نتیجه باعث گردیده تا حوزه کنترل مدیران گسترش یابد و سازمان ها در سطح افقی گسترده تر شوند. تکنولوژی پیشرفته اطلاعاتی باعث شده است که سازمان ها به گونه ای در حال آماده باش باشند. بطور کلی تغییرات سازمانی در دو دسته صورت می گیرد:
• تغییرات برنامه ریزی شده
• تغییرات برنامه ریزی نشده
بسیاری از سازمان ها پدیده تغییر را یک رویداد تصادفی می دانند ولی تغییر فرایندی است که آگاهانه و از قبل برنامه ریزی شده می باشد. بنابراین هدف این مقاله ارائه راهکارهایی جهت انجام تغییرات برنامه ریزی شده با در نظر گرفتن تکنولوژی اطلاعات می باشد. اصولا این نوع تغییرات در پی تامین دو هدف هستند: نخست می خواهند توانایی سازمان را بالا ببرند تا خود را با تغییرات محیط وفق دهند. دوم در پی تغییر دادن رفتار کارکنان هستند(رابین،1381)
تعاریف تحول در سازمان
تحول سازمان ، فعالیت یا تلاشی است برنامه ریزی شده در سراسر سازمان که به وسیله مدیریت عالی سازمان اداره شده و اثر بخشی و سلامتی سازمان را از طریق برنامه های تغییر برنامه ریزی شده در فرایندهای سازمان،با استفاده از علوم رفتاری افزایش می دهد.(بک هارد 1969).
تحول سازمان: مجموعه ای از نظریه ها و ارزش ها ، استراتژی ها و فنون مبتنی بر علوم رفتاری است که در فرایند تغییر برنامه ریزی شده محیط کاری سازمانی(به منظور افزایش بهبود عملکرد فردی و سازمانی ، از طریق تغییر رفتار اعضای سازمان در شغلشان)، بکار گرفته می شود(پوراس ورابرتسون،1992)
تحول سازمان عبارت است از فرایند برنامه ریزی شده در تغییر فرهنگ یک سازمان از طریق بهره گیری از نظریه، پژوهش و فنون علوم رفتاری(بورک 1994).
همانطور که ملاحظه می فرمایید ،تعاریف فوق الذکر دارای موارد مشابهی هستند و همچنین هر کدام بینش ها و اگاهیهای منحصر به فردی ارائه می دهند. همه صاحب نظران توافق دارند که تحول سازمان رشته ای است از علوم رفتاری و کاربردی که برای تغییر برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار می گیرد. همین طور آنها متفق القولند که هدف و محور تغییر ،کل سازمان یا سیستم است. هدف تحول سازمان ،اثربخشی سازمان یا بهسازی فردی است.
جهت دریافت فایل بررسی ارتباط میان مدیریت تحول ، تکنولوژی اطلاعات و کسب وکارلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 36 |
بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان و عزت نفس دانش آموزان
چکیده:هدف ا صلی این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و عزت نفس دانش آموزان دختر پایه پنجم مقطع ابتدایی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه پنجم مقطع ابتدایی شهرستان رشتخوار در سال تحصیلی 89-88 بود. که تعداد 60 دانش آموز دختر به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل ( هر گروه 30 نفر ) قرار گرفتند پژوهش حاضر ، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزارهای پژوهش مشتمل بود بر آزمون سلامت روان کلدبرگ ، آزمون عزت نفس کوپر اسمیت و راهنمای عملی آموزش مهارت های زندگی. ضریب پایایی پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ 91 % محاسبه شده است . تحقیقات متعدد ضریب پایایی مقیاس عزت نفس کوپراسمیت را تایید کرده اند، علامه ( 1384) نیز با اجرای این مقیاس بر روی یک نمونه دانش آموز پایایی این مقیاس را با روش تنصیف 83 % و با روش آلفای کرونباخ 84 % بر آورد کرده است .
در روش تجزیه و تحلیل داده ها ، ازآزمون آماری t گروههای مستقل، استفاده شد و این نتایج حاصل شد.
1-آموزش مهارتهای زندگی ، سلامت روان دانش آموزان را بهبود می بخشد.
2-آموزش مهارتهای زندگی، عزت نفس دانش آموزان را بهبود می بخشد.
3- تاثیرآموزش مهارتهای زندگی بر نشانه های جسمانی واضطراب و بی خوابی معنا دار بوده است ،اما بر نارسا کنش وری اجتماعی و افسردگی معنا دار نبوده است.
4- تاثیرآموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس کلی،عزت نفس اجتماعی،عزت نفس تحصیلی معنا دار بوده است.اما بر عزت نفس خانوادگی معنا دار نبوده است.
|
مقدمه:
با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد ، جهت رویارویی با موقعیت های دشوار ، امری ضروری به نظر می رسد به همین دلیل روان شناسان جهت پیشگیری از بیماری های روانی و نابهنجاری های اجتماعی ، آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند. «آموزش مهارت های زندگی به مجموعه ای از توانایی هایی گفته می شود که زمینه سازگاری رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورد و این توانایی ، فرد را قادر می سازد که ضمن پذیرش مسئولیت های اجتماعی خود ، بدون لطمه زدن به خود و دیگران بتواند به شکل موثری با خواست ، انتظارات و مشکلات روزانه در روابط بین فردی روبرو گردد(کریم زاده و همکاران، 1388) .
آنچه که امروز تحت عنوان مهارت زندگی مشهور است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارت ها در لابه لای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است.«اهمیت و ضرورت آموزش مهارت های زندگی زمانی مشخص می شود که بدانیم آموزش مهارت های زندگی موجب ارتقای تواناییهای روانی – اجتماعی می گردد این تواناییها فرد را برای برخورد موثر با کشمکشها و موقعیت های زندگی یاری می بخشند و به او کمک می کنند تا با سایر انسانهای جامعه ، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تامین نماید بدین ترتیب ، تمرین مهارت های زندگی موجب تقویت یا تغییر نگرشها ، ارزشها و رفتار انسان می گردد(ناصری ، 1384).«در نتیجه با پدیدآمدن رفتارهای مثبت و سالم بسیاری از مشکلات بهداشتی قابل پیشگیری خواهند بود. بنابراین کمک به کودکان در رشد و گسترش مهارت های مورد نیاز برای زندگی مطلوب ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل عواطف و مهارت های اجتماعی لازم جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی و زندگی موثر و سازنده ضروری به نظر می رسد(شعاری نژاد ، 1371) . بنابراین با توجه به اهمیت مهارتهای زندگی با اهداف گوناگون پیشگیری و ارتقاء سطح سلامت روانی ضرورت آموزش اینگونه مهارت ها به کودکان برای ما آشکار می شود .
یکی از برنامه های پیشگیرانه ای که در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته ، آموزش مهارت های زندگی به کودکان هست. سازمان بهداشت جهانی ([1] WHO) برای افزایش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی برنامه ای تحت عنوان آموزش مهارت های زندگی تدارک دیده و در سال 1993 در « یونیسف[2] » (صندوق کوکان سازمان ملل متحد) مطرح نموده است، از آن سال به بعد این برنامه در بسیاری از کشورها مورد مطالعه قرار گرفته است (سازمان بهداشت جهانی ، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی ، 1377).پژوهش های مختلفی که پس از اجرای برنامه آموزش مهارت های زندگی در مدارس صورت گرفته ، تاثیر این آموزش را بر ابعاد مختلف سازگاری و سلامت روانی نشان می دهد که به طور کلی آموزش مهارت های زندگی و مهارت های اجتماعی در موارد زیر تاثیر مثبت دارد :
رفتارهای اجتماعی مثبت در مدارس (تعامل اجتماعی مثبت بین همکاران)،افزایش توانایی حل مساله – خودآگاهی،کاهش خشم ، اضطراب ، افسردگی ، کمرویی در رفتارهای بزهکارانه،ایجاد جایگاه مهار درونی،مقبولیت اجتماعی،مقابله با بحران،رویارویی اجتماعی،افزایش جرات ورزی،خود پنداره مثبت، مهارت های کلامی و غیر کلامی اجتماعی مناسب ( موت ؛ اسمیت و ورداسکی[3] ، به نقل از ناصری ، 1384).پژوهش ها نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک می کند و از اساسی ترین برنامه های پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار می رود . سلامتی ،بخش اصلی یک زندگی شاد است . و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن کودکان و نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش مهارت های زندگی به آنان دارند .
حسینی( 1378) ، معتقد است آموزش ، اساسی ترین روش، پیشگیری اولیه است . از طرفی دیگر مهم ترین و موثرترین دوره جهت آموزش پیشگیرانه ، دوره کودکی و نوجوانی است . به همین دلیل متخصصین بهداشت روانی ، آموزش پیشگیرانه در دوره کودکی و نوجوانی را بسیار مورد توجه قرار می دهند .
پژوهش های مختلفی که پس از اجرای برنامه آموزش مهارت های زندگی در مدارس صورت گرفت ، تاثیر این آموزش را بر ابعاد مختلف سلامت روان نشان می دهد. مثلاً کاهش معنا دار اضطراب اجتماعی (بوتوین واینگ[4]1982) ، تصور از خود (کروتر[5]،1991) و عزت نفس (اینت،[6]1994) . در بسیاری از بررسی های انجام شده در این زمینه نتایجی دیگر از قبیل افزایش اعتماد به نفس کودکان،بهبود رابطه معلم و شاگرد،کاهش غیبت از مدرسه،و کاهش بد رفتاری آنان حاصل گردید(سازمان بهداشت جهانی،ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی،1377).(انیسکیویچ و وایسونگ، [7]1990) .در پژوهشی که اثر آموزش مهارت های زندگی را در زمینه ی خود آگاهی بررسی نمود، نتایج نشان داد که به دنبال این آموزش دانش آموزان صداقت بیشتر، نوع دوستی بیشتر و پرخاشگری کمتری از خود نشان دادند (سازمان بهداشت جهانی ،ترجمه نوری قاسم آبادی و محمدخانی،1377).در پژوهشی که توسط اسماعیلی(1380)، انجام شد،اثر آموزش درس مهارت های زندگی در تعامل با شیوه های فرزند پروری برعزت نفس دانش آموزان استان اردبیل مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان داد که میانگین نمره عزت نفس دانش آموزانی که درس مهارتهای زندگی را گذرانده بودند و پدرانشان از شیوه تربیتی اقتدار استفاده می کردند، بیشتر از دانش آموزانی بود که درس مذکور را نگذرانده بودند.
حقیقی و همکاران، ( 1385 ) نشان دادند که آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش سلامت روان و عزت نفس دانش آموزان دختر گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه می شود.
جهت دریافت فایل بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان و عزت نفس دانش آموزانلطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در میان سازمانهای استان قزوین
چکیده
مهمترین نظریههایی که از سالهای دههی 1990 مورد بحث قرار گرفته، نظریه یادگیری سازمانی وکارآفرینی سازمانی است. سازمانهای یادگیرنده و کارآفرین، پدیدهای هستند که با شروع دهه 90 میلادی مطرح شدند. علت پدیدار شدن چنین سازمانهایی، شرایط، نظریهها و تغییر و تحول در محیطهای سازمانی قبل از دهه مذکور بوده است، به گونهای که تمام سازمانها تلاش گستردهای را برای بقای خود آغاز کرده بودند و برای آنکه بتوانند خود را در محیط پرتلاطم اطراف خود حفظ کنند میبایست از قالبهای غیرپویا خارج کنند، ابزارهای لازم برای پویایی، تبدیل شدن سازمانها به سازمانهای یادگیرنده و کارآفرین است. بکارگیری این دو متغیر و درنظرگرفتن آنها نقش بسزایی در استحکام و بقای سازمان خواهد داشت. بخش عمدهای از کارهایی که هم اکنون در سازمانها برای بهبود بهرهوری و بهتر کردن کیفیت زندگی کاری انجام میگیرد، متوجه این امر است، که راه را برای بکارگیری یادگیری و کارآفرینی سازمانی هموار سازد. این پژوهش با هدف مطالعه تاثیر یادگیری بر کارآفرینی سازمانی و همچنین بررسی وضعیت موجود یادگیری و کارآفرینی در سطح سازمانهای استان قزوین صورت گرفته است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق تهیه و توزیع پرسشنامه که پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ (0.78) تائید شده، گردآوری شده است. در مرحله بعد شاخصهای یادگیری و کارآفرینی سازمانی در قالب پرسشنامه بین 116 نفر از مدیران توزیع گردیده و سپس تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای خاص انجام گرفت و از آزمونهای آماری نظیر ضریب همبستگی، مقایسه میانگین و رگرسیون بهره گرفته شد. نتیجه تحلیل میانگین نشان میدهد که میزان یادگیری و کارآفرینی سازمانی در سازمانهای استان در حد متوسط میباشد و نتایج ضریب همبستگی نشان میدهد که بین یادگیری سازمانی و کارآفرینی سازمانی ارتباط مثبت و معنــاداری وجود دارد. نتایج دیگر آزمون نشـــان داد که شاخص توسعه شایستگی کارکنان بیشترین تاثیر را بر روی کارآفرینی سازمانی دارا میباشند.
1. مقدمه
از اوایل دهه 1980 هجوم همزمان به سوی کارآفرینی و تاکید سازمانها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر میشدند، موجب هدایت فعالیتهای کارآفرینانه به درون سازمانها شد. برخی از محققین به تشریح چگونگی ایجاد سازمانهای کارآفرینانه فرعی در چارچوب سازمانهای مادر پرداختهاند و معتقد بودند آنچه که بین تمامی انواع کــارآفرینان به طور مشترک میتوان یافت انجام یک فعالیت با ریسک بالا میباشد و هدف از تعمیم فرایند کارآفرینی در سازمانها در واقع اولویت دادن به اقدام به فعالیتهای با ریسک بالا نسبت به برنامههای جاری سازمان میباشد. آنچه در این میان برخی سازمانها را برتر نشان میدهد مزیت رقابتی است، یعنی آمادگی برای ورود به یک پارادایم جدید مدیریتی (محیط رقابتی) و خارج شدن از پارادایم قدیمی مدیریت (ثبات و تعادل). در این میان سازمانی برنده است که ابزارهای لازم برای رسیدن به اهداف تعیین شده برای این دنیای جدید را بیشتر فراهم نموده باشد. از جمله مهمترین ابزارها که به عنوان اصلیترین عامل بقا و توانمندسازی درونی مطرح میباشد، دارابودن قابلیت یادگیری سازمانی میباشد ]2[.
در این پژوهش تاثیر یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در سازمانهای استان قزوین را بررسی کرده و امید است با بکارگیری نتایج این پروژه در آنها، شاهد شکوفائی بیش از پیش این سازمانها باشیم.
به همین جهت میزان یادگیری یک سازمان میبایست حداقل برابر میزان یادگیری رقبا و میزان تغییرات محیطی باشد تا بتواند موفقیت رقابتی خود را در بازار حفظ کند. از طرف دیگر امروزه سازمانها در کشورمان نگاه جدی به مقوله کارآفرینی ندارند و حمایت کافی از کارآفرینان صورت نمیگیرد. حال آنکه توجه به این امر میتواند عامل رشد سازمان و در نهایت توسعه کشور شود.
جهت دریافت فایل بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی در میان سازمانهای استان قزوین لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
بررسی رابطه بین رضایت شغلی وبهره وری کارکنان
مقدمه
مطالبی که در این تحقیق از نظر شما خواهد گذشت مطالعه ای است عمیـق و گسترده و در عین حال خلاصه که هدف از این تحقیق کوششی است در جهت ارتباط " عامل رضایت شغلی کارکنان با بهره وری در شرکت تولید کننده جعبه فرمان و میل اهرم پراید" .
فصل اول
بیان مسئله
توجه به حرفه و شغل و انتخاب شغلی در زندگی آدمی سابقه ای بس طولانی دارد . اشتغال برای ادامه زندگی و بقایای پایداری جامعه ضروری است . حیات هر فردی به وسیله کار کردن تامین می شود و میزان خودکفایی هر کشور به میزان و نوع عملکرد شاغلین آن بستگی دارد . مطالعه و بررسی تاریخچه توسعه و تحول جوامع صنعتی و پیشرفته نشان می دهد که نیروی انسانی ماهر علاقه مند و تعلیم یافته جوامع صنعتی پیشرفته ، تاثیر انکار ناپذیری داشته است . لازم است که فرد به شغلی مبادرت ورزد که باخصوصیات طبیعی او و نیازهای جامعه سازگار باشد ، در این صورت است که از حداکثر کارایی افراد استفاده می شود . راجع به نیاز آدمی به شغل در زندگی ، نظرات متعددی توسط صاحب نظران ارائه گردیده است که هر کدام بر اساس تصور خاصی که از انسان و فلسفه زندگی و خواسته هایشان داشته اند و اینکه آدمی چرا کار می کند ، به اظهار نظر پرداخته اند و اینجاست که رضایت شغلی معنا پیدا می کند ، رضایت شغلی به عنوان عاملی که در موفقیت شغلـی ، تاثیر بسزائـی دارد باعث افزایش کارایی و احساس رضایت فردی می شود .
ضرورت و اهمیت موضوع
رضایت شغلی به عنوان عاملی که در موفقیت شغلی تاثیر دارد و باعث افزایش کارایی و رضایت فردی می شود ،باید مورد توجه جمعی قرار بگیرد . از طرف دیگر عدم رضایت نیز باعث کم کاری ، غیبت و سهل انگاری شده و حتی در درجات بالاتر می تواند اثرات نامطلوب و مخربی بر برنامه ریزی ها داشته باشد و آنرا مواجه با شکست سازد و با ایجاد زمینه مناسب برای رشد رضایت شغلی کارکنان در بستری مناسب صورت گیرد . رضایت شغلی کارکنان اهمیت و حساسیت خاصی دارد . چرا که اگر در سازمانی خشنودی و رضایت کارکنان مقدم بر هدفهای دیگر نباشد آن سازمان محکوم به شکست و زوال و فروپاشی است . رضایت شغلی تاثیر متقابلی روی فرد و سازمان دارد . فرد همراه با خواسته ها و آرزوهایی به سازمان می پیوندد و هماهنگی و همسوئی سازمان به این آرمانها در فرد ایجاد رضایت می نماید و این رضایت شغلی خود باعث نو آوری ، خلاقیت در کار ، افزایش میزان تولید و یا خدمات می شود و از این رهیافت ،سازمان از سلامت و پویایی برخوردار می شود . کارکنانی که از خشنود و رضایت اندکی برخوردارند به طور معمول به نرخهای بالای جایگزینی گرفتار می شوند . اینگونه کارکنان احتمال دارد چشم به جاهای دلخواه تر بدوزنـد ، در حالیکـه کارکنانـی که از رضایـت بیشتـری بـرخوردارنـد در جـای خـود باقـی می مانند .
اهداف
هـدف کلی از انجام این تحقیق آنچه مورد نظر است ، بی شک در رابطه با هـدفهای تحقیق می باشد و رسیدن به وسیله این فرضها به مهمترین عواملی که می تواند در بالا بردن و افزایش رضایت شغلی کارکنان نقشی داشته باشد و نیز پیدا کردن عواملی که به عکس موجب کاهش رضایت شغلی می گردد و همچنین ارائه پیشنهاداتی در جهت رفع عوامل کاهش دهنده رضایت و عواملی بالا برنده آن در راستای این تحقیق همچنین رسیدن به هدفهای زیر را مد نظر دارم :
1 – تعیین عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان با بهره وری
2 – ارتباط عامل رضایت شغلی کارکنان با بهره وری
3 - و همچنین تاثیر عواملی چون درآمد ، امکانات رفاهی ، سابقه خدمت ، سن و .... میزان رضایت شغلی کارکنانی را مورد بررسی قرار می دهم
جهت دریافت فایل بررسی رابطه بین رضایت شغلی وبهره وری کارکنان لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
بررسی رابطه عوامل مرتبط با کارآفرینی و عملکرد شغلی کارشناسان ترویج کشاورزی استان اصفهان
چکیده:
هدف کلی این تحقیق بررسی رابطه عوامل مرتبط با کارآفرینی و عملکرد شغلی کارشناسان ترویج استان اصفهان می باشد. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع توصیفی_ همبستگی به منظور تعیین رابطه متغیرهای مستقل و وابسته می باشد. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق شامل کارشناسان ترویج استان اصفهان به تعداد 126 نفر می باشد. حجم نمونه این تحقیق با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 52 نفر تعیین گردید. برای انتخاب نمونهها از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. پرسشنامهای جهت گردآوری دادهها و اطلاعات مورد نظر تنظیم و تدوین شد. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظرات متخصصان و اساتید ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تهران مورد بررسی و اصلاحات لازم صورت گرفت. ضریب اعتبار بخش عملکرد شغلی (98/0=α)، ویژگی های کارآفرینان(89/0=α)، صلاحیت ها و توانایی های کارآفرینان (71/0=α) پرسشنامه بدست آمد که در نتیجه برای تحقیق حاضر مناسب بود. یافتههای حاصل از تحقیق نشان داد که از بین کلیه متغیرهای تحقیق، متغیرهای حمایت های محیطی، فرصت طلبی، پیشگامی، توفیق طلبی، رهبر بودن و تحمل ابهام با متغیر وابسته عملکرد شغلی دارای همبستگی مثبت و معنی داری می باشند. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره خطی، تنها متغیر فرصت طلبی توانایی تبیین 7/18 درصد از تغییرات عملکرد شغلی را دارا می باشد.
مقدمه
کارآفرینی موضوع جدیدی در علوم اجتماعی نیست. مفهوم کارآفرینی در عرصه وسیعی از چشم اندازهای علمی در رشته های مختلفی از روانشناسی گرفته تا اقتصاد بطور عمیق مورد مطالعه قرار گرفته است. در مکالمات رایج، کارآفرینی را با شروع کسب و کار جدید مرتبط می دانند، اما این کاربرد برای واژهای که از تاریخ غنی و معانی بسیار مهمی برخوردار بوده، بسیار ضعیف است. واژه کارآفرین در قرن هفدهم و هجدهم از اقتصاد فرانسه وارد شده است. در فرانسه این واژه به معنای فردی است که مسئولیت انجام یک فعالیت یا پروژه بسیار مهمی را بر عهده می گیرد. به طور روشن تر، کاربرد این واژه زمانی است که بخواهیم افراد ریسک پذیر را شناسایی کنیم، افرادی که از طریق پیدا کردن راههای بهتر و جدیدتر برای انجام کارها، موجب پیشرفت اقتصادی می شوند (پرداختچی،1384). نرخ فزاینده تغییرات و تحولات در حوزه های علمی، اقتصادی و اجتماعی از عمده ترین ویژگی های عصر حاضر است. ساز مان های امروزی با تحولات و تهدید های گسترده روبرو شده اند که بقای آنها را با خطر مواجه نموده است. با مرور ویژگیها و برنامه های سازمان های موفق در طی دو دهه گذشته به این نکته می رسیم که موتور حرکت چنین سازمان هایی کارآفرینی می باشد، مفهومی که راجع به آن مطالب زیادی نوشته شده و ابعاد مختلفی از آن مورد بررسی واقع شده است (ذبیحی و همکاران،1385). در قرن بیست و یکم، شاهد این امر هستیم که اقتصاد کشور های توسعه یافته و در حال توسعه با نیروی حیات آفرین کارآفرینی بار دیگر از نو زنده شده است. شایان ذکر است که کارآفرینی همان نیرویی است که اول بار هم خود موتور محرک اقتصاد این کشورها بوده، امروز نیز با چهره ای نو، در میان رکود جهانی اقتصاد، جان تازه ای در آن میدمد (دهقان پور فراشاه،1381). امروز جوامع و سازمان هایی می توانند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و شتابانی داشته باشند که با ایجاد بستر های لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کنند تا با استفاده از این پتانسیل ارزشمند، سایر منابع جامعه و سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مدیریت و هدایت نمایند (آقا زاده،1383). شومپیتر معتقد است که کارآفرینی یک فعالیت فیزیکی نیست و هر محیط اجتماعی می تواند با روش خاص خود به کارآفرینی بپردازد. لذا یک سازمان می تواند محیطی را فراهم نماید که در آن همه اعضاء بتوانند در انجام امور کارآفرینانه مشارکت نمایند
جهت دریافت فایل بررسی رابطه عوامل مرتبط با کارآفرینی و عملکرد شغلی کارشناسان ترویج کشاورزی استان اصفهان لطفا آن را خریداری نمایید
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان
این پژوهش با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی روانشناختی(مطالعه موردی زندان مرکزی شهر همدان)» در سال 87-1386 انجام شده است. روش پژوهش از نوع پیمایشی توصیفی و تحلیلی از نوع مقطعی میباشد. این پژوهش از نوع «تحقیقات کاربردی» است. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی کارکنان زندان مرکزی شهر همدان است که برابر با 162 نفر میباشند. حجم نمونه تحقیق با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برابر با 114 نفر برآورد گردیده اما به دلیل افزایش ضریب اطمینان نتایج به 135 نفر افزایش یافته است. ابزار جمعآوری اطلاعات، شامل 5 پرسشنامهی توانمندسازی روانشناختی، امنیت شغلی، تعهد سازمانی، مشارکت شغلی و رضایت شغلی میباشد که در مجموع شامل 64 سؤال اصلی در سطح سنجش ترتیبی و بر اساس طیف لیکرت میباشد. آزمون فرضیههای پژوهش نشان داد که:
1: بین توانمندسازی روان شناختی و مشارکت شغلی کارکنان ارتباط معناداری وجود ندارد.
2: بین توانمندسازی روان شناختی و امنیت شغلی ارتباط معناداری وجود دارد.
3: بین توانمندسازی روان شناختی و تعهد سازمانی ارتباط معناداری وجود ندارد.
4: بین توانمندسازی روان شناختی و رضایت شغلی ارتباط معناداری وجود دارد.
امروزه شکاف میان ملتها و جوامع دانایی و نادانی است. بنابراین چالش اصلی، چالش نیروی انسانی دانا و تواناست. نیروی انسانی به عنوان مهمترین، گرانترین و باارزشمندترین سرمایه و منبع سازمانی محسوب میشود. انسان تنها عنصر ذی شعوری است که به عنوان هماهنگ کننده سایر عوامل سازمانی، نقش اصلی را در میان کلیهی عوامل دارد. میتوان به سادگی بیان نمود که بدون افراد کارآمد، دستیابی به اهداف سازمانی غیر ممکن است. از این رو، منابع انسانی، نقش اساسی در رشد و پویایی و بالندگی و یا شکست و نابودی سازمانها دارد. مفهوم توانمندسازی کارکنان، در دهه 1990 توجه بسیاری از دانشگاهیان، پژوهشگران و دست اندرکاران مدیریت را به خود جلب کرده بود. توانمندسازی کارکنان به عنوان یک مفهوم نظری تاثیر زیادی بر اثر بخشی سازمان و مدیریت و ابتکار سازمانی دارد. توماس و ولتهوس[1] (1990) اعتقاد دارند که کارکنان توانمند در کنترل و انجام وظایف انعطاف پذیری بیشتری دارند. آنها در پاسخ به مسایل و فرصتها، وظایف جدید را شروع میکنند و موانع را برطرف میسازند، در نتیجه در برخورد با مسائل و مشکلات، انگیزش آنها تقویت میشود. بزعم لیدن[2] و همکاران (2000) افراد توانا در سطوح بالایی از رضایت شغلی، تعهدسازمانی و عملکرد شغلی قرار دارند (نقل از شلتون، 2002).
اگر چه مفهوم توانمندسازی در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 در ادبیات مدیریت و روان شناختی سازمانی، وارد شده است، اما بررسیهای تاریخی نشان میدهد که توانمندسازی ریشه در دوران گذشته دارد. وتن و کمرون (1998) اظهار میکنند که این مفهوم به هیچ عنوان تازه نیست، بلکه در رشتههای روانشناسی و جامعهشناسی و علوم دینی ریشههایی دارد که به دهههای گذشته، حتی قرنهای گذشته بر میگردد. در زمینه روانشناسی، توانمندشدن به معنی تمایل افراد به تجربه خود کنترلی[3]، به خود اهمیت دادن[4] و خودآزادی[5] میباشد.
در جامعهشناسی، اندیشههای توانمندسازی بیشتربه جنبش های حق طلبی (برای مثال حقوق زنان و حقوق مدنی) بر میگردد که در آنها مردم برای آزادی و کنترل اوضاع شخصی خویش مبارزه میکردند. به علاوه، بسیاری از نوشتههایی که به مشکلات اجتماعی از طریق تغییر اجتماعی پرداختهاند، اساساً روی توانمندسازی گروهها تمرکز کردهاند، یعنی افراد به این منظور برای تغییر اجتماعی تلاش میکنند که دسترسی خود را به یک وضعیت توانمندشده افزایش دهند.
توماس و ولتهوس(1990) توانمندسازی را براساس متغیرهای شناختی که تعیین کننده انگیزش در کارکنان میباشد تعریف کردهاند و معتقدند که توانمندسازی موضوعی چند بعدی است و آن را بعنوان فرایند افزایش انگیزش درونی شغل میدانند که شامل مؤثر بودن، شایستگی، معنی دار بودن و حق انتخاب میشود.
جهت دریافت فایل بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان لطفا آن را خریداری نمایید