رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

رپو فایل

مرجع دانلود و خرید فایل

مقاله بررسی عوامل شکست اوپک

مقاله بررسی عوامل شکست اوپک در 20 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مقاله بررسی عوامل شکست اوپک

فروشنده فایل

کد کاربری 2102
کاربر

مقاله بررسی عوامل شکست اوپک در 20 صفحه ورد قابل ویرایش

چکیده:

اوپک به عنوان یک سازمان بین‌المللی متشکل از تعدادی از کشورهای جهان سومی در 1960 به منظور دفاع از منافع کشورهای تولیدکننده نفت پا به عرصه حیات گذاشت اما این سازمان در طول حیات خود اثرگذاری چندانی بر بازار جهانی نفت نداشته است. دلایل این شکست را می‌توان در سه سطح تحلیل خرد، سازمانی و کلان بررسی کرد. در سطح تحلیل خرد اختلافات اراضی میان اکثر اعضاء، تضادهای قومی، مذهبی و ایدئولوژیک کشورهای عضو و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی و اقتصادی آنها را می‌توان برشمرد که انسجام سازمان را تضعیف کرده است. در سطح تحلیل سازمانی تناقضات اساسنامه اوپک و اشکالات ساختاری سازمان را می‌توان نام برد و در سطح تحلیل کلان سیاستهای آژانس بین‌المللی انرژی، ایالات متحده آمریکا و شرکتهای چند ملیتی قدرت اوپک را محدود ساخته است.

کلید واژه: اوپک، عدم ثبات سیاسی روابط اعضا، تناقضات اساسنامه، ساختار اوپک، سیاست کشورهای صنعتی.


دلایل تأسیس اوپک:

بعد از اکتشاف نفت در سال 1859 در آمریکا و گسترش روند اکتشاف آن در کشورهای مختلف جهان، بعضی از کشورهای جهان به سرعت تبدیل به صادرکنندگان عمده این ماده استراتژیک شدند.

این کشورها که اکثراً از توسعه نیافتگی رنج می‌بردند به شدت به درآمد حاصل از نفت نیاز داشتند و متعاقب اکتشاف نفت در هر یک از این کشورها به علت بی‌لیاقتی کارگزارانشان امتیازات نفتی به شکل کاملاً ناعادلانه به شرکت‌های چند ملیتی که از طرف کشورهای صنعتی حمایت می‌شدند اعطاء شد.

استثمار نفتی کشورهای صادرکننده نفت، ضرورت ایجاد سازمان متشکل از صادرکنندگان نفت را ایجاب می‌کرد و در نتیجه اوپک در 1960 تشکیل شد. در پیدایش این سازمان عوامل مختلفی نقش داشته‌اند که عبارتند از:

قراردادهای نفتی یک طرفه، ظهور قشر تکنوکرات در کشورهای صادر کننده نفت و درک روزافزون آنها از مسائل نفتی، تلاشهای برخی از تولیدکنندگان برای همکاری و تشکیل سازمان برای حفظ و ایجاد قیمت‌گذاری مشترک، سیاست نفتی شرکتهای چند ملیتی، تلاشهای پیگیر عبدا… طریقی مسؤول امور نفتی عربستان و دکتر آلفونز و مسؤول نفت ونزوئلا، خیزشهای ضداستعماری در کشورهای صادر کننده نفت و لاینحل ماندن مشکلات مربوط به مواد اولیه در چارچوب سازمان ملل.[1]

عناصر قدرت اوپک:

نفت به عنوان یک ماده خام استراتژیک محسوب می‌شود و کشورهای دارنده این ماده خام را دارای توانایی تأثیرگذاری بر رفتار بازیگران وابسته به نفت می‌کند.

این قدرت نفت بود که توانست همانطور که مورگت می‌گوید کشورهای تولیدکننده نفت را - که بواسطه آنچه می‌توان تعارفات لفظی خواند،‌ دولت محسوب می‌شوند- یک شبه به مناطق مهم و حتی قدرتمند در سیاست جهانی تبدیل کند.[2]

پس به طور کلی استراتژیک بودن نفت را می‌توان یکی از عناصر مهم قدرت اوپک به شمار آورد. لذا می‌توان قدرت اوپک را توانایی این سازمان در تأثیرگذاری بر بازار نفت در جهت دستیابی به اهداف بدانیم.

هدف اصلی سازمان ایجاد هماهنگی و وحدت از خط مشیهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوه‌ها برای تأمین منافع فردی و جمعی آنان است، اوپک در دهه 1980 عملاً به دو قطب مخالف تقسیم شده بود. گروهی از کشورهای عضو به رهبری عربستان که اصطلاحاً آنها را جناح محافظه‌کار اوپک می‌نامند با افزایش قیمت نفت مخالف بودند و گروهی از کشورها مانند لیبی، ایران و الجزایر که آنها را جناح تندرو اوپک می‌نامند خواهان به حداکثر رساندن قیمت نفت بوده‌اند. این اختلافات به حدی اوج پیدا کرد که در 1982 در حالیکه قیمت نفت در حدود 37 دلار بود عربستان نفت خود را بشکه‌ای 32 دلار به فروش می‌رسانید. یا اینکه اوپک قادر به انتخاب دبیر کل نبود و چند سال اوپک بدون پست دیر کلی بود.

دومین هدف سازمان تثبیت قیمت در بازارهای بین‌المللی نفت و حذف نوسانات مضر و غیرضروری می‌باشد.

از لحاظ نوسانات قیمت، دهه 1980 و 1990 دو دهه پرنوسان در طول حیات اوپک محسوب می‌شود. ابتدا قیمت‌ها در ابتدای دهه 1980 به بالای 40 دلار در هر بشکه رسید و سپس در اواسط همین دهه به 7 دلار رسید. در سال 1990 و پس از حمله عراق به کویت قیمتهای نفت به بالای 40 دلار رسید در حالیکه در اواخر همین دهه قیمتها به 9 دلار در هر بشکه تنزل پیدا کرد[3].

هدف سوم اوپک بر طبق اساسنامه آن ضرورت تعیین درآمدی ثابت برای کشورهای تولیدکننده و عرضه کافی، اقتصادی و منظم نفت به ملتهای مصرف کننده با در نظر گرفتن مصالح ملتهای تولیدکننده نفت است.

اوپک در دستیابی به این هدف خود نیز مؤفق نبوده است در مورد تضمین درآمد ثابت از طریق صادرات نفت برای کشورهای صادرکننده، نوسانات قیمت در طول این دو دهه سبب شده است که کشورهای تولیدکننده آسیب‌های اقتصادی جدی ببیند.

به طور مثال نوسانات قیمتی در طول 1990 به خصوص در سال 1998 موجب شد که اکثر کشورهای عضو منجمله ایران، عربستان و ونزوئلا در بودجه سالانه خود تجدیدنظر کنند.

دلایل درونی شکست اوپک

یک سازمان بین‌المللی هنگامی قادر به تصمیم‌گیری مثبت و تأثیرگذاری در صحنه بین‌المللی در راستای دستیابی به اهداف خود می‌باشد که از انسجام درونی برخوردار باشد. اوپک نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما اعضای اوپک دارای اختلافات سیاسی، ارضی- مرزی و ایدئولوژیک بوده و این اختلافات را به داخل سازمان گسترش داده‌اند. شش کشور از، یازده کشور عضو در منطقه خاورمیانه و در مجاورت هم قرار گرفته‌اند و دارای مرزهای دریایی و زمینی مشترک می‌باشند و همة آنها با هم اختلافات مرزی و ارضی دارند. علاوه بر این کشورهای مذکور دارای اختلافات سیاسی- ایدئولوژیک می‌باشند و این اختلافات را به داخل سازمان کشانده‌اند.

علاوه بر اختلافات اعضاء، خود سازمان از نقطه نظر اساسنامه و نیز ساختار دچار تناقضات و ایراداتی است که منجر به عدم رعایت تصمیمات جمعی و تعهدات اساسنامه‌ای از سوی اعضا شده است. به طوریکه شاهد عدم رعایت سیاستهای سهمیه‌بندی سازمان دادن تخفیف در بهای نفت و شرکت در معاملات پایاپای و همچنین فروش نفت در بازار تک محموله بوده‌ایم.

در ادامه این بخش به شرح عوامل گفته شده می‌پردازیم:

1- عدم ثبات سیاسی و انسجام سیاسی بین اعضای اوپک

عدم ثبات و انسجام سیاسی سازمان تحت تأثیر سه متغیر اختلافات ارضی/ مرزی، اختلافات سیاسی/ ایدئولوژیک و ناهمگونی و ضعف ساختار سیاسی- اقتصادی کشورهای عضو می‌باشد.

اختلاف ارضی شامل اختلافات بین ایران و عراق بر سر اروند رود، عراق و کویت بر سر دو جزیره «وربه» و «بوبیان»،‌ عراق و عربستان بر سر منطقه بی‌طرف حد فاصل دو کشور، عربستان و قطر بر سر باریکه‌ای از اراضی جنوبی قطر، عربستان و امارات بر سر مناطق بوریمی، العین، لیوا، ظفره، زراره و خورالعدید، امارات و قطر بر سر خورالعدید، مرزهای دریایی و حوزه نفتی بوندوق، ایران و امارات بر سر جزایر سه گانه و دو کشور عربستان و کویت در مورد فلات قاره دو کشور در خلیج‌فارس و مالکیت جزایر قارو و وام‌المرادم می‌باشد[4].

ج) مکانیزم اتفاق آراء:

طبق اساسنامه اوپک تصمیمات این سازمان تنها به اتفاق آراء همه اعضا اتخاذ می‌شود و اگر تنها یک کشور حاضر در اجلاس وزراء رأی موافق ندهد، هیچ تصمیمی تصویب نخواهد شد. طبیعی است کمتر پیش می‌آید که تمامی اعضاء، بر یک موضوع،‌ اتفاق نظر داشته باشند و به همین دلیل اغلب توافقات اوپک ضعیف و خنثی است. یعنی موضوعات با بحثهای طولانی دو پهلو شده و بالاخره همه بر روی آن توافق می‌کنند. این مشکل در رابطه با مسائلی که آثار و تبعات گسترده و طولانی مدت دارد مؤثرتر و جدی‌تر است و تصمیمات اوپک را دچار روزمرگی می‌نماید.

د) اعتبار اصول و اهداف اوپک:

بسیاری از اهداف و اصول مذکور در اساسنامه زمان اوپک مربوط به دهه 1960 و تحت تأثیر شرایطی بود که تقابل کاملی میان منافع کشورهای صاحب نفت و شرکت‌های عامل نفتی (هفت خواهران) به وجود می‌آورد. در حالیکه اکنون این موضوع منتفی است،‌ این رویارویی از بین رفته، شرایط دگرگونی شده و امروز اوپک با کشورهای اصلی مصرف کننده که اغلب در IEA سازمان یافته‌اند رو به رو است. بنابراین با گذشت چند دهه و متحول شدن شرایط جهانی اصول و اهداف اوپک نیازمند تجدیدنظر اساسی است.

هـ) عدم وجود ضمانت اجرایی برای تصمیمات اوپک:

تصمیمات سازمان اوپک هیچ‌گونه ضمانت اجرایی خاصی ندارد. کشوری که تصمیمات سازمان را اجرا نکند تنها مورد سرزنش سایر اعضا قرار می‌گیرد و باید قدری فشار روانی را تحمل کند. علاوه بر این معمولاً در چنین سازمانهایی وجود روابط گسترده (خصوصاً اقتصادی) دو و چند جانبه میان اعضاء، یکی از عوامل نزدیکی و در نتیجه تسهیل کننده و تسریع کننده توافق و همکاری در یک زمینه خاص است. چنین روابطی در عمل ضمانت اجرایی تصمیمات سازمان را افزایش می‌دهد. چرا که هر کشور عضو احساس می‌کند زیر پا گذاشتن توافقات و آزرده کردن دیگران بسیاری از منافع مشترک دیگر را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد و در واقع اقدامی پرهزینه خواهد بود. سازمان اوپک فاقد چنین ویژگی است. ساختار اقتصادی غیرمولد و وابستگی مطلق اقتصاد بیشتر اعضا اوپک به صادرات نفت خام،‌ در مقابل واردات گسترده از کشورهای صنعتی،‌ موجب شده است که اقتصاد این کشورها در حالت رابطه جانشین با یکدیگر و رابطه تکمیلی با اقتصاد کشورهای صنعتی قرار گیرد.

دلایل بیرونی شکست اوپک:

1- سیاستهای آژانس بین‌المللی انرژی:

آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) در سال 1974 تأسیس شد. اعضای مؤسس آژانس، کشورهای آمریکا، ‌انگلیس، آلمان غربی، بلژیک، سوئد، اتریش، اسپانیا، نروژ، ایرلند، دانمارک، ایتالیا، کانادا، ژاپن، لوکزامبورگ و ترکیه بودند.

هدف عمومی آژانس، کمک رسانی به کشورهای صنعتی برای مقابله با مشکلات جهانی انرژی است که از سه طریق دنبال می‌شود:

الف- کاهش انرژی تلف شده و افزایش کارایی مصرف انرژی

ب- سرعت بخشیدن به تکامل روش‌های بهره‌برداری از انواع جدید منابع نیرو‌زای پایان‌ناپذیر و تجدیدناپذیر

ج- تشویق انواع تحقیقات در زمینه‌های مختلف مربوط به انرژی[5]

آژانس در راستای اهداف خود سیاست‌های مختلفی را در پیش گرفته است. این سیاست‌ها هم معطوف به عرضه و هم معطوف به تقاضای نفت می‌باشد و می‌توان آنها را به ترتیب زیر خلاصه نمود:

1- سیاست‌ ذخیره‌سازی استراتژیک

2- سیاست سرمایه‌گذاری در انرژیهای جایگزین

3- پرداخت سوسبید به انرژیهای غیرنفتی

4- سرایت دادن افزایش قیمت نفت به مصرف کنندگان نهایی

5- انتشار آمار و ارقام نادرست در مورد عرضه و تقاضای نفت؛ و

6- سرمایه‌گذاری در اکتشافات نفتی در داخل و خارج OECD

جهت دریافت فایل مقاله بررسی عوامل شکست اوپکلطفا آن را خریداری نمایید


عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمانها

امروزه گسترش فعالیتهای بازرگانی، جهانی شدن و تغییرات وسیع تکنولوژیک در محیط سازمانها باعث گردیده که آنها برای حفظ بقاء و مزایای رقابتی خود از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشند لازمه انعطاف پذیری تغییرات سریع است و تغییرات سریع بدون داشتن اطلاعات امکان پذیر نیست، در نتیجه اطلاعات که به عنوان 1 منبع بسیار پر ارزش در کنار سایر عوامل موثر در هر سازمان
دسته بندی کامپیوتر و IT
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمانها

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمانها

عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمانها

مقدمه:

امروزه گسترش فعالیتهای بازرگانی، جهانی شدن و تغییرات وسیع تکنولوژیک در محیط سازمانها باعث گردیده که آنها برای حفظ بقاء و مزایای رقابتی خود از انعطاف پذیری لازم برخوردار باشند لازمه انعطاف پذیری تغییرات سریع است و تغییرات سریع بدون داشتن اطلاعات امکان پذیر نیست، در نتیجه اطلاعات که به عنوان 1 منبع بسیار پر ارزش در کنار سایر عوامل موثر در هر سازمان مطرح است. وجود سیستم های اطلاعاتی یکپارچه از ضروریات حرکت به سمت کسب و کار الکترونیک و رقابت بوده و استفاده از فن آوری اطلاعات (IT) و سیستم های اطلاعاتی (IS) برای کلید سازمانها و شرکتها ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. بسیاری از سازمانها به اهمیت فن آوری اطلاعات و تاثیر آن بر سرعت و دقت گردش کارها، رضایت بیشتر مشتریان یا سیستم های پشتیبانی، تصمیم گیری مدیران و به ویژه کارآیی آن واقف شده اند و این امر باعث گردیده که به سرعت به سمت استفاده از آن روی آورند. هر شرکت یا سازمانی شامل 3 هسته اصلی یعنی فرایند تصمیم گیری، جریان اطلاعات و جریان مواد است، که فن آوری اطلاعات روی هر 3 هسته فوق می تواند تاثیر بگذارد. کاربرد فناوری اطلاعات، شرکت ها را قادر می سازد امتیازات مهمی از قبیل موارد زیر کسب کند.

1- صرفه جویی در هزینه و بهبود بخشیدن جهت تبادل اطلاعات

2- اجتناب از خطاهای انسانی هنگامی که وظایف تکراری یا بسیار پیچیده است.

3- صرفه جویی مالی بدلیل کاهش خطاها و زمان انجام وظایف

4- ادغام و هماهنگی چندین وظیفه در یک وظیفه

5- بهبود بخشیدن کارایی و اثربخشی سازمانی

6- بهبود مدیریت میانی و کاهش فرآیندهای زائد از طریق اطلاعات مفیدتر

ولی اجرای پروژه های (IT) در آنها بدون مشکل نبوده و اجرای غیر صحیح ناقص یا بدون برنامه ریزی مناسب باعث شکست یا توقف آنها با تحصیل هزینه های هنگفت می گردد. علی رغم وابستگی زیاد سازمانها به (IT)، باوراین که هنوز 3/2 کل پروژه های IT، به نوعی با شکست مواجه می شوند مشکل است. مطالعات نشان می دهد که بالغ بر 50 درصد پروژه های فن آوری اطلاعات شکست می خورند، 83 درصد از آنها اهداف تعویل و قیمت را محقق نمی کنند و بیش از 30 درصد آنها قبل از تعویل به طور کامل منحل می شوند. و این در حالی است که شکست یا موفقیت پروژه (IT) توان تاثیر روی تمام افراد درگیر در پروژه، از تیم پروژه گرفته تا کل سازمان و نهایتا مدیریت عالی را دارا است. پروژه های (IT) موفق منابع قابل سنجشی را برای سازمان داشته و پیشرفت شغلی افرادی را که در این نوع پروژه ها کار می کنند، بهبود می بخشند، در صورتیکه پروژه های ناموفق از لحاظ راهبردی به دلیل شکست در ابجاد تغییر و به لحاظ عملیاتی به دلیل شکست در ارائه راه حلهای قابل اجرا که خواسته های سازمان را برآورده می سازند در سازمان عدم اطمینان بوجود می آورند.

به منظور برنامه ریزی جهت رسیدن به موفقیت بایستی دلایل و عوامل شکست پروژه های (IT) را شناخت و درک کرده با مشخص شدن راهبرد دفاعی ما در برابر شکست و تعیین عوامل موفقیت می توان با استفاده از مناسبترین روشها به ایجاد موثر پروژه های (IT) مبادرت ورزید. این مقاله تلاشی است در جهت تبیین عوامل شکست و در نتیجه عوامل موفقیت در اجرای پروژه های (IT) در سازمانها و شرکتها.

تقسیم بندی انواع پروژه های (IT)

از مواردی که در موفقیت یا شکست پروژه های (IT) موثر است خود پروژه می باشد. پروژه ها را می توان از نظر اندازه، سطح تکنولوژی و ماهیت تقسیم بندی نمود. از نظر اندازه پروژه ها به سه دسته کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم می شوند.

از نظر سطح تکنولوژی پروژه ها به 4 گروه پروژه های بر اساس تکنولوژی تکامل یافته، نسبتا تکامل یافته، پیشرفته و بسیار پیشرفته تقسیم می شوند. از نظر ماهیت می توان آنها را به 4 دسته پروژه های ساده، فازی یا مبهم، قطعی و اضطراری تقسیم کرد. بدیهی است که پروژه های کوچکتر از پروژه های بزرگتر و پروژه هایی با تکنولوژی تکامل یافته نسبت به پروژه های بسیار پیشرفته از ریسک کمتر و در نتیجه احتمال شکست پائین تری برخوردار هستند.

1- پروژه های ساده:

این نوع پروژه ها دارای مشخصات زیر می باشد:

1- طرح و برنامه مفصلی برای کل پروژه وجود دارد.

2- تمام منابع لازم برای تکمیل پروژه در دسترس است.

3- بر عملیات کاری موجود تاثیر کمی دارد.

4- برای اجرای آن، یک راه حل واحد و واضح وجود دارد.

پروژه های ساده، معمولا به گام های طویل امکان سنجی و تحقیق که برای پروژه های پیچیده تر ضروری هستند، نیاز ندارند، ولی با این حال، باید بازنگری ها و کنترل های منظمی بر پروژه انجام گیرد تا از متمرکز ماندن پروژه بر برآورده ساختن اهداف کاری و بالاتر از همه اجرای آن اهداف اطمینان حاصل شود. در این نوع پروژه احتمال شکست کم است و از اطمینان بالا و ریسک پائینی برخوردار است.

2- پروژه های فازی یا مبهم:

پروژه های فازی از آن دسته پروژه هایی هستند که در آنها جزئیات آنچه که بایستی اجرا شود و هم چنین نحوه انجام کار مشخص نیست، بنابراین صفت مشخصه پروژه های فازی، نیاز به اجرا و تکرار گامهای امکان سنجی و تحقیق، تا زمانی که بتوان شناخت کافی از وضعیت بدست آورد باشد. بدیهی است که این نوع پروژه دارای ریسک بالا بوده و احتمال شکست زیاد است.

پروژه های قطعی:

این نوع پروژه ها، وقتی بوجود می آیند که سازمان ملزم شود خواسته مشخصی را برآورد سازد، ماهیت این خواسته ها چنان است که تا وقتی برآورد نگردد بعید است سازمان یا شرکت بتواند بکار خود ادامه دهد، ریسک در این پروژه ها بالا و احتمال شکست زیاد است.

پروژه های اضطراری

مواردی پیش می آید که بایستی مجوز پروژه ها را سریعاً صادر و هر چه زودتر آنها را آغاز کرد. پروژههای اضطراری ریسک بالایی دارند ولی در صورتی که به خوبی سازماندهی و مدیریت شوند احتمال شکست پائین است.

انواع شکست پروژه های (IS)

شکست پروژه های (IS) می تواند از طریق یک یا چند مورد از رویدادهای زیر شناخته شود، ]5[

1- کاهش توان کاری موجود

2- کاهش مزیت رقابتی

3- افزایش هزینه های عملیاتی

4- شکست در برآورده ساختن خواسته های اصلی کاری

5- سطوح پائین رضایت کاربر

6- عدم کنترل بر مدیریت خواسته ها

7- عدم کنترل بر برنامه ریزی

محیط و دامنه شکست پروژه های (IS):

محیطی که در آن پروژه انجام می شود در بردارنده راه حل چگونگی افزایش احتمال موفقیت پروژه است.

که به سه دسته تقسیم می شود، محیطی که از پروژه پشتیبانی می کند. محیط موسسه و محیط تجارت پروژه های (IS) صرفا در نتیجه مدیریت نامناسب پروژه با شکست مواجه نمی شوند. پروژه های (IS) موفق متکی به هم راستایی و هم افرایی اجزا بسیار متفاوتی از محیطهای مذکور است که بعضی از آنها نظیر راهبرد (IT) و رفتار طرفهای ذی نفع درون سازمان مربوط به داخل سازمان بوده و بقیه عوامل خارجی است نظیر سیاستها ß مجموعه قوانین صنایع و رفتار تامین کنندگان. آنچه که واضح است، این است که بسیاری از عواملی که بر موفقیت پروژه تاثیر می گذارند، خارج از حوزه مدیریت پروژه قرار دارند.

هر چند تمام طرفهای ذی نفع درون پروژه دارای اهمیت هستند، ولی در نهایت مشتری است که نقش رهبری را در سرتاسر چرخه عمر پروژه ایفا می کند. شکل صفحه قبل، مشتری را به مانند یک ذی نفع خارجی نشان می دهد.

ولی پروژه های بسیاری نیز وجود دارد که در آنها مشتری یک ذی نفع داخلی است. همانند پروژه هایی که در یک بخش از سازمان برای کمک به بخش دیگر انجام می گیرد.

برخی علل های اصلی شکست پروژه های (IS)

متاسفانه علی رغم منافعی که می توان به واسطه استفاده موثر از (IT) در سازمان بدست آورد، تعدادی از مدیران سازمان، نقش (IT) را بصورت زیر می بینند.

1- یک بلای اجباری که برای خودکار کردن وظایف بزرگ تکراری و عادی مورد نیاز است.

2- تلف کردن مقادیر قابل توجهی پول

3- نداشتن منافعی برای سازمان

4- غیر منعطف و مانع تغییرات سازمانی

5- بی توجه نسبت به روشهای اصلی و کنترل مالی

این دیدگاهها باعث می شود که وظیفه (IT) در بیساری از سازمانها با سایر وظایف بیگانه شده و علل اصلی شکست

پروژه های (IS) از این جا سرچشمه می گیرد که عبارتند از:

1- فقدان رابطه روشن بین راهبرد سازمان و راهبر (IT)

2- شکست برنامه ریزی سیستم های اطلاعاتی در اینکه جزو فرایند برنامه ریزی سازمان شود.

3- فقدان ارتباط و مشارکت بین (IT) و سازمان که به کاهش بیشتر تعهد و حس از خود دانستن پروژه (IT) می شود.

4- شکست در پی گیری منافع و خواسته ها

بنابراین، بدیهی است که برای موثر بودن راهبرد (IT) بایستی با راهبرد سازمان همسو شود تا مدیران شرکت و سازمان تشویق شوند برای اطلاعات به عنوان یکی از منابع سازمان ارزش قائل شود و طی اجرای راهبرد (IT) موارد زیر را اجرا کند:

1- آگاه کردن افراد کلیدی از روش اطلاعات.

2- نشان دادن اینکه چگونه (IT) می تواند به ارزش افزوده عملیات کاری اضافه کند.

3- فراهم کردن مبنایی برای اصلاح و بهبود فرایند کاری.

عوامل شکست پروژه های (IT)

با بررسی اخیری که توسط شرکت خدماتی و مشاوره KPMG انجام شده، 6 عامل اصلی شکست پروژه های (IS) مشخص شده.

1- برنامه ریزی ضعیف پروژه 2- طرح توجیهی ضعیف 3- عدم درگیری و پشتیبانی مدیریت ارشد 4- عدم درگیری کاربر 5- تازه بودن تکنولوژی برای سازمان 6- عدم از خود دانستن پروژه

هر یک از عوامل ممکن است موفقیت پروژه را به شیوه های گوناگون به خطر بیاندازد، منتهی 1 یا چند مورد از این عوامل می تواند در نهایت آنقدر ریسک پروژه را افزایش دهد تا از آن پس آنرا بی فایده سازد، در صورت بروز چنین وضعیتی خاتمه ی زود هنگام پروژه تنها راه حلی است که برای سازمان باقی می ماند.

با بررسی دقیق تر می توان عوامل اصلی شکست پروژه های (IS) را که برای سازمان، عوامل داخلی محسوب می شوند در دو حوزه شکست پروژه و شکست مدیریت پروژه، تقسیم بندی نمود.

هر یک از این عوامل می تواند ناشی از شکست انسانی، فنی و یا فرایند باشد.

1- عوامل شکست پروژه

1- مالکیت ضعیف پروژه (شکست انسانی)

2- تکنولوژی تکامل نیافته یا تثبیت نشده (شکست فنی)

3- عدم درگیری کاربر (شکست انسانی)

4- طرح توجیهی ضعیف (شکست انسانی)

5- ارتباطات ضعیف (شکست انسانی)

6- شکست در بررسی فرایندها و اهداف سازمان قبل از بکارگیری تکنولوژی

2- عوامل شکست مدیریت پروژه

1- مدیریت پروژه بی تجربه (شکست انسانی)

2- برنامه ریزی ضعیف پروژه (شکست فرایند)

3- مدیریت ضعیف خواسته ها (شکست فرایند)

4- وابستگی به ابزارهای مدیریت پروژه (شکست فنی)

5- عدم وجود تاریخ پایان کار (شکست فرایند)

6- رهبری ضعیف (شکست انسانی)

7- آزمایش ناکافی (شکست فرایند)

1- عوامل شکست پروژه ها

1-1- مالکیت ضعیف

هر پروژه ای باید با میزان مشخصی از پاسخگویی و مسئولیت از جانب کسانی که درصدد کسب منافعی از پروژه هستند، همراه باشد. در این ارتباط به ویژه مالک / حامی مالی پروژه (IS)، نقش مهمی دارد که دست کم باید نیاز به پروژه را درک کرده و توجیه کند، ریسکهای آنرا ارزیابی و مدیریت نماید و از لحاظ مالی آنرا تامین کند.

با وجود نقش مالکیت در پروژه در اکثر موارد ضعیف بوده و بدتر از همه اینکه گاهی اصلا وجود ندارد.

مدیران ارشد اجرایی، از لحاظ پیگیری پیشرفت پروژه و هزینه های آن در سازمان، از جایگاه خوبی برخوردارند، ولی اغلب در انجام اینکار شکست می خورند، یا اینکه آنرا خیلی دیر انجام می دهند.

1-2- تکنولوژی تکامل نیافته یا تثبیت نشده،

همانطور که قبلا اشاره شد، پروژه های IS را می توان از نظر فن آوری به 4 گروه تقسیم کرد.

1- تکنولوژی تکامل یافته

2- تکنولوژی تقریبا تکامل یافته

3- تکنولوژی پیشرفته

4- تکنولوژی بسیار پیشرفته

تکنولوژیهای پیشرفته و بسیار پیشرفته در لبه پیشرفته توسعه قرار دارد، و معمولا تکال نیافته هستند، هر چند تکنولوژی، با سرعت شگفت انگیزی پیشرفت کرده، ولی سرعت تغییرات، اثر منفی بر روی پروژه های IT گذاشته است. آرزوی بدست آوردن رهبری، نقطه ضعف سازمانهای بسیاری است که تصور می کنند آخرین چیز، بهترین چیز است. در سال 1980 تکنولوژی MACH-HYPED CLIENT SERVER به گونه ای تاثیرگذار موجب شکست پروژه های IS بسیاری در سازمانهای بزرگ شد. در آن زمان، غالبا بدون توجه به مخاطرات استفاده از تکنولوژی تکامل نیافته، رایانه های بزرگ بسیار قدرتمند و مطمئن جایگزین شد. در طی چند هفته و در بعضی موارد چند روز بسیاری از سازمانها دریافتند که به دلیل شکست سیستم های جدید در فائق آمدن بر بار کاری روزانه سازمان، ادامه کار غیر ممکن است.

جهت دریافت فایل عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمانها لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود پایان نامه و تحقیق عوامل موفقیت و شکست پروژه های IT در سازمانها

این نوع پروژه ها، وقتی بوجود می آیند که سازمان ملزم شود خواسته مشخصی را برآورد سازد، ماهیت این خواسته ها چنان است که تا وقتی برآورد نگردد بعید است سازمان یا شرکت بتواند بکار خود ادامه دهد، ریسک در این پروژه ها بالا و احتمال شکست زیاد است.

4- پروژه های اضطراری:

مواردی پیش می آید که بایستی مجوز پروژه ها را سریعاً صادر و هر چه زودتر آنها را آغاز کرد. پروژههای اضطراری ریسک بالایی دارند ولی در صورتی که به خوبی سازماندهی و مدیریت شوند احتمال شکست پائین است.

انواع شکست پروژه های (IS):

شکست پروژه های (IS) می تواند از طریق یک یا چند مورد از رویدادهای زیر شناخته شود:

1- کاهش توان کاری موجود

2- کاهش مزیت رقابتی

3- افزایش هزینه های عملیاتی

4- شکست در برآورده ساختن خواسته های اصلی کاری

5- سطوح پائین رضایت کاربر

6- عدم کنترل بر مدیریت خواسته ها

7- عدم کنترل بر برنامه ریزی

تعداد صفحات : 47

فرمت فایل : Word ورد doc

دانلود - 7500 تومان